نامگذاری سال 1395

۱۷ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۰۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

میلادحضرت فاطمه(س)


السلام علیک یا بنت نبی الرحمه ، یا فاطمه الزهرا

میلاد پر شکوه دختر رسول خدا و سرور زنان دو عالم ، حضرت فاطمه سلام الله علیها مبارک باد.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در سال پنجم بعثت، که سال ولادت فرزندش بود؛ در سخت‎ترین شرائط و حالات به سر مى برد.

اسلام منزوى بود، و مسلمانان اندک نخستین، شدیداً تحت فشار .

محیط مکه بر اثر شرک و بت پرستى و جهل و خرافات و جنگ‎هاى قبایل عرب و حاکمیت زور و بینوایى توده هاى مردم، تیره و تار بود.

پیامبر(صلی الله علیه و آله) به آینده مى اندیشید، آینده اى درخشان از پشت این ابرهاى سیاه و ظلمانى، آینده اى که با توجه به اسباب عادى و ظاهرى بسیار دوردست و شاید غیر ممکن بود.

در همین سال حادثه بزرگى در زندگى پیامبر رخ داد، به فرمان خدا براى مشاهده ملکوت آسمان‎ها به معراج رفت، و به مصداق «لنریه من آیاتنا الکبرى» آیات عظیم پروردگار در پهنه بلند آسمان را با چشم خود دید، و روح بزرگش بزرگتر شد، و آماده پذیرش رسالتى سنگین‎ تر، توأم با امید بیشتر .

در روایتى از اهل سنت و شیعه - که هر دو بر آن تأکید دارند - مى خوانیم: پیامبر(صلی الله علیه و آله) در شب معراج از بهشت عبور مى کرد، جبرئیل از میوه درخت طوبى به آن حضرت داد، و هنگامى که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به زمین بازگشت نطفه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از آن میوه بهشتى منعقد شد.

لذا در حدیث مى خوانیم که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فاطمه (سلام الله علیها) را بسیار مى بوسید، روزى همسرش عایشه بر این کار خرده گرفت، که چرا این همه دخترت را مى بوسى؟!

پیامبر(صلی الله علیه و آله) در جواب فرمود:

«من هر زمان فاطمه را مى بوسم، بوى بهشت را از او استشمام مى کنم.»

و به این ترتیب این مولود بزرگ از عصاره پاک میوه هاى بهشتى و از پدرى همچون پیامبر(صلی الله علیه و آله)، و مادر ایثارگر و فداکارى همچون «خدیجه» در روز بیستم جمادى الثانى گام به دنیا نهاد، و طعن و سرزنش‎هاى مخالفین که پیامبر را بدون «نسل جانشین» مى پنداشتند، همگى نقش بر آب شد، و به مضمون سوره «کوثر» فاطمه زهرا چشمه جوشان براى ادامه دودمان پیامبر و ائمه هدى و خیر کثیر در طول قرون و اعصار، تا روز قیامت شد.

این بانوى بهشتى نام‎هایی داشت که هر کدام از دیگرى پر معنى تر بود: 1- فاطمه، 2- صدیقه، 3- طاهره، 4- مبارکه، 5- زکیه، 6- راضیه، 7- مرضیه، 8- محدثه، 9- زهرا و هر یک بیانگر اوصاف و برکات وجود پربرکت او است.

همین بس که در نام معروفش «فاطمه» بزرگترین بشارت براى پیروان مکتبش نهفته است، چرا که «فاطمه» از ماده «فطم» به معنى جدا شدن، یا باز گرفتن از شیر است، و طبق حدیثى که از پیامبر گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله)  روایت شده به امیر مؤمنان على(علیه السلام)  فرمود:

«مى دانى چرا دخترم، فاطمه نامیده شد؟

عرض کرد: بفرمائید.

فرمود: براى آن که او و شیعیان و پیروان مکتبش از آتش دوزخ باز گرفته شده اند!»

از میان نام‎هاى او نام «زهرا» نیز درخشندگى و فروغ خاصى دارد، از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند: چرا فاطمه را «زهرا» مى نامند؟

فرمود: «زیرا زهرا به معنى درخشنده است و فاطمه چنان بود که چون در محراب عبادت مى ایستاد، نور او براى اهل آسمان‎ها پرتو افکن مى شد، همانگونه که نور ستارگان براى اهل زمین [پرتو افکن است ]، لذا زهرا نام نهاده شد.»

هنگامى که خدیجه زنى با شخصیت و معروف به بزرگى بود، با پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)   ازدواج کرد زنان مکه با او قطع رابطه کردند، و گفتند: او با جوان تهی‎دست و یتیمى ازدواج کرده و شخصیت خود را پائین آورده است!

این وضع همچنان ادامه یافت تا این که خدیجه باردار شد و جنینش کسى جز فاطمه زهرا نبود.

به هنگام وضع حمل به سراغ زنان قریش فرستاد و از آن ها خواست که در این ساعات حساس و پردرد و رنج به یارى او بیایند و تنهایش نگذارند، اما او با این پاسخ سرد و دردآلود روبرو شد که:

«تو سخن ما را گوش نکردى، با یتیم ابوطالب که مالى نداشت ازدواج نمودى، ما نیز به کمک تو نخواهیم شتافت!»

خدیجه با ایمان، از این پیام زشت و بى معنى سخت غمگین شد، اما در اعماق دلش نور امیدى درخشید که خدایش او را در این حال تنها نخواهد گذاشت.

لحظات سخت و بحرانى وضع حمل آغاز شد، او در محیط خانه تنها بود، و زنى که او را کمک کند وجود نداشت، قلب او فشرده تر مى شد، و امواج خروشان بى مهری‎هاى مردم روح پاکش را آزار مى داد.

ناگهان برقى در افق روحش درخشید، چشم بگشود و چهار زن را نزد خود دید، سخت نگران شد. یکى از آن چهار زن صدا زد:

نترس و غمگین مباش. پروردگار مهربانت ما را به یارى تو فرستاده است ما خواهران توایم.

من ساره ام!

و این یک آسیه همسر فرعون است که از دوستان تو در بهشت خواهد بود.

آن دیگری مریم دختر عمران، و این چهارمى را که مى بینى دختر موسى بن عمران، کلثوم است!

ما آمده ایم که در این ساعت یار و یاور تو باشیم.

و نزد او ماندند تا فاطمه بانوى اسلام دیده به جهان گشود.

آرى به مصداق:  

ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا ولاتحزنوا»؛ کسانى که بگویند پروردگار ما الله است، فرشتگان بر آن ها نازل مى شوند و مى گویند نترسید و اندوهى به خود راه ندهید.»

در اینجا نیز علاوه بر فرشتگان، ارواح زنان با شخصیت جهان به یارى خدیجه با ایمان و پر استقامت شتافتند.

تولد این مولود خجسته آنچنان پیامبر(صلی الله علیه و آله) را خشنود کرد که زبان به مدح و ثناى پروردگار گشود، و زبان بدخواهان که او را ابتر مى خواندند، براى همیشه کوتاه شد.

خداوند مژده این مولود پربرکت را در سوره کوثر به پیامبرش داد و فرمود:

انا اعطیناک الکوثر، فصل لربک وانحر، ان شانئک هو الابتر»؛ ما سرچشمه جوشان خیر کثیر را به تو بخشیدیم، اکنون که چنین است، براى پروردگارت نماز بجاى آور و تکبیر گو! مسلماً دشمن تو، ابتر است! 

۱۷ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۵۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

یادیاران بادجان

۰۷ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

آهنگ بوی عیدی

آهنگ خاطره انگیزبوی عیدی ازفرهاد


 

۰۲ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۴۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

عید۱۳۹۵

حلول سال۱۳۹۵رابرهمگی تبریک عرض کرده وانشاا...درزیرسایه ی حضرت بقیه الله (عج)درسلامت باشیدووسال ظهورحضرت مهدی باشد.

 

**************

اللهم عجل لولیک الفرج

۰۲ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۳۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

شهادت حضرت زهرا(س)

شهادت حضرت فاطمه, شهادت حضرت زهرا

 

 

لحظات وداع حضرت فاطمه علیهاالسلام

 

در اوراق تاریخ

در منابع شیعه و سنی در زمینه شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام مطالبی اعم از تاریخی و روایی ذکر شده است که در این مطلب اجمالا به آن می‌پردازیم.

 

سلیم بن قیس می‌گوید:

از ابن‌عباس شنیدم که می‌گفت: چون بیماری حضرت فاطمه علیهاالسلام شدید شد، علی‌علیه السلام را طلبید و فرمود:

 

"وصیت می‌کنم تو را که بعد از من با امامه دختر خواهر من زینب ازدواج کنی و تابوت مرا چنانچه ملائکه برای من وصف کردند، بسازی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا در[تشییعٍ] جنازه من حاضر شوند.

 

پس همان روز فاطمه علیهاالسلام از دنیا رحلت کرد. از صدای گریه، مدینه به لرزه در آمد و مردم را دهشتی روی داد مانند روز وفات حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم."

 

پس ابوبکر و عمر به تعزیه حضرت علی علیه السلام آمدند و گفتند:

 

تا ما حاضر نشویم بر دختر رسول خدا نماز نگزار.

 

چون شب رسید، حضرت علی علیه السلام، عباس و فضل پسر او و مقداد و سلمان و ابوذر و عمّار را طلبید و بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نماز گزارد و او را دفن نمود. چون صبح شد، مقداد به ابوبکر و عمر گفت:

 

ما دیشب فاطمه را دفن کردیم. عمر به ابوبکر گفت: نگفتیم چنین خواهند کرد؟ عباس گفت: فاطمه خود چنین وصیت کرده بود که شما بر او نماز نخوانید. عمر گفت: شما کینه قدیم خود را هرگز ترک نمی‌کنید، والله که می‌روم او را از قبر در آورم و بر او نماز می‌کنم. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: به خدا سوگند اگر این کار را انجام دهی، شمشیر خود را از غلاف بکشم و در نیام نکنم تا تو را و جماعت بسیاری را به قتل رسانم. بعد از این، ایشان توطئه کردند که علی علیه السلام را به قتل رسانند و گفتند: تا او را نکشیم ما به اهداف خود نمی‌رسیم. ابوبکر گفت: چه کسی این جرأت را می‌کند؟ عمر گفت: خالد بن ولید. پس او را طلبیدند و گفتند: می‌خواهیم تو را بر امر عظیمی بگماریم.

 

گفت: مرا بر هر کاری می‌خواهید بگمارید، اگرچه بر کشتن علی باشد. گفتند: از برای همین تو را طلبیدیم. خالد گفت: چه وقت او را به قتل برسانم؟ ابوبکر گفت: در وقت نماز در پهلوی او بایست، چون سلام نماز گوید گردن او را بزن. چون در آن وقت، اسماء بنت عمیس که پیشتر همسر جعفر طیّار بود در خانه ابوبکر زندگی می‌کرد. بر توطئه ایشان مطلع شد، کنیزک خود را گفت: برو به خانه علی و فاطمه علیهاالسلام به دور خانه ایشان بگرد و این آیه را بخوان. " وَ جاءَ رَجُلُ مِن اَقصَا المَدینَةِ یَسعَی قَالَ یا مُوسَی اِنَّ المَلاَ یَاتَمِروُنَ بِکَ لِیَقتُلوکَ فَاخرُج اِنّی لَکَ مِنَ النّاصِحِین."(سوره قصص؛ آیه 20) چون کنیزک آمد و این آیه را خواند، علی علیه السلام فرمود: به خاتون خود بگو: خدا تو را رحمت کند، ایشان قدرت آن ندارند، اگر ایشان مرا بکشند چه کسی با ناکثان و قاسطان و مارقان قتال خواهد کرد. پس حضرت وضو ساخت و به مسجد رفت و مشغول نماز شد. خالد بن ولید آمد و در پهلوی آن حضرت ایستاد، پس ابوبکر در اثنای نمازش پشیمان شد، ترسید که اگر علی علیه السلام شمشیر بکشد؛ اول او را بکشد، پس تشهدش را بسیار طول داد تا آن که نزدیک شد تا آفتاب در آید، زیرا می‌ترسید که اگر سلام بگوید خالد به گفته او عمل کند و فتنه‌ای بر پا شود، پس پیش از سلام نمازش گفت: ای خالد! مکن آنچه را گفته بودم، اگر بکنی تو را خواهم کشت.(کتاب سلیم بن قیس؛ ص 255/ احتجاج؛1/240) و این فتنه دفع شد.

 

علامه مجلسی می‌نویسد: در مدت زندگانی آن بانو علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسیاری میان خاصّه و عامّه می‌باشد، از شش ماه بیشتر و از چهل روز کمتر نگفته‌اند، و احادیث معتبر دلالت می‌کند بر آن که بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پیغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهانی در کتاب مقاتل الطالبیین از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام روایت کرده است: مدت بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود.

 

همچنین شیخ صدوق روایت کرده است: چون از جانب حق تعالی خبر وفات آن سرور بانوان دو عالم دررسید، امّ ایمن را طلبید و- او معتمدترین زنان نزد آن بانو بود- فرمود:

 

ای امّ ایمن خبر وفاتم، به من رسیده، پس علی را برای من بطلب. چون حضرت امیرعلیه السلام حاضر شد، فرمود: ای پسر عمّ! تو را به انجام مواردی وصیّت می‌کنم. حضرت امیر علیه السلام فرمود: هر چه می‌خواهی بگو، فرمود:

 

وصیت‌های من اول آن است که امامه دختر زینب را بعد از من به همسری برگزینی که تربیت کننده فرزندان من باشد و برای ایشان در مهربانی همانند من است، و تابوتی برای من بساز مثل آنچه ملائکه برای من تصویر کردند و به من نشان دادند. حضرت فرمود: ای فاطمه به من بنما که چگونه ایشان به تو نشان دادند؟ پس فاطمه علیهاالسلام روشی را که ملائکه از جانب حق تعالی برای او وصف کرده بودند به آن حضرت نشان داد. پس فرمود: وصیت سوم من آن است که در هر ساعت از شب و روز که وفات نمایم، در همان ساعت مرا دفن کنی و تأخیر ننمایی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا که بر من ستم کرده‌اند، بر جنازه من حاضر شوند و بر من نماز خوانند. حضرت امیر علیه السلام فرمود: چنین خواهم کرد.

 

پس آن بانوعلیهاالسلام در نیمه شب به ریاض جنّت انتقال یافت. حضرت علی علیه السلام در همان ساعت مشغول تجهیز و تکفین آن حضرت گردید. پس از آن که از غسل و دفن فارغ شد، جنازه را بیرون آورده و جریدی از درخت خرما روشن کرده و با جنازه آن حضرت بیرون آمدند، تا آن که در همان شب بر آن حضرت علیهاالسلام نماز گزارند و جسد مطهّرش را دفن کردند...(علل الشرایع؛185) علامه مجلسی می‌نویسد: در مدت زندگانی آن بانو علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسیاری میان خاصّه و عامّه می‌باشد، از شش ماه بیشتر و از چهل روز کمتر نگفته‌اند، و احادیث معتبر دلالت می‌کند بر آن که بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پیغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهانی در کتاب مقاتل الطالبیین از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام روایت کرده است: مدت بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود.(مقاتل الطالبیّین؛49)

 

 

در روز وفات آن حضرت نیز اختلاف نظر بسیار است، اکثر علمای امامیه گفته‌اند در روز سوّم جمادی الاول واقع شد. همچنین در سن شریف حضرت فاطمه علیهاالسلام در وقت وفات، اختلاف نظر بسیار است، اکثر روایات معتبر دلالت می‌کند بر آن که سن شریف آن بانو علیهاالسلام در آن وقت، هیجده سال بوده، و قول صحیح و مشهور میان علمای امامیه همین قول است.

 

در کتاب روضة الواعظین روایت کرده‌اند که حضرت فاطمه علیهاالسلام را بیماری شدیدی عارض گردید و تا چهل روز ممتد شد، چون خبر وفات آن حضرت علیهاالسلام به او رسید امّ ایمن و اسماء بنت عمیس و حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام را حاضر ساخت و گفت: ای پسرعمّ! از آسمان خبر فوت به من رسیده و من عازم سفر آخرتم، تو را وصیت می‌کنم به چیزی چند که در خاطر دارم.

 

حضرت امیر علیه السلام فرمود: ای دختر رسول خدا آنچه خواهی وصیت کن. پس بر بالین آن حضرت نشست و هر که در آن خانه بود بیرون کردند. پس ساعتی هر دو گریستند. حضرت علی علیه السلام سر فاطمه علیهاالسلام را مدتی به دامن گرفت و به سینه خود چسبانید و فرمود:

 

هر چه می‌خواهی وصیت کن، آنچه فرمایی به عمل می‌آورم و امر تو را بر امر خود اختیار می‌کنم. فاطمه علیهاالسلام فرمود: خدا تو را جزای خیر دهد ای پسرعمّ رسول خدا، وصیت می‌کنم تو را اول که بعد از من امامه را به عقد خود درآوری. او برای فرزندان من مثل من است. پس فرمود: برای من تابوتی قرار ده، زیرا که ملائکه را دیدم که صورت تابوت برای من ساختند. پس فرمود: باز وصیّت می‌کنم تو را که نگذاری که یکی از آنها که بر من ستم کرده و حقّ مرا غصب کردند بر جنازه من حاضر شوند، زیرا که ایشان دشمن من و دشمن رسول خدایند، و نگذاری که احدی از ایشان و نه از اتباع ایشان، بر من نماز بخوانند، و مرا در شب دفن کنی، در وقتی که دیده‌ها در خواب باشد. (روضة الواعظین؛151)

 

ابن شهرآشوب و دیگران روایت کرده‌اند چون خواستند که آن حضرت علیهاالسلام را در قبر گذارند، دو دست شبیه دست‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله از میان قبر پیدا شد، و آن حضرت را گرفت و به قبر برد.

 

در کشف الغمّه روایت کرده‌اند چون وفات حضرت فاطمه علیهاالسلام نزدیک شد، اسماء بنت عمیس را گفت: آبی بیاور که من وضو بگیرم، پس وضو گرفت - به روایتی دیگر غسل کرد - و بوی خوش طلبیده و خود را خوشبو گردانید و جامه‌های نو طلبید، پوشید و فرمود:

 

ای اسماء! جبرئیل در وقت وفات پدرم از بهشت، چهل درهم کافور آورد، حضرت آن را سه قسمت کرد و یک بخش را از برای خود گذاشت و یکی را برای من و یکی را برای علی، آن کافور را بیاور که مرا به آن حنوط کنند. چون کافور را آورد، فرمود: نزدیک سر من بگذار، پس رو به قبله خوابید و جامه‌ای بر روی خود کشید و فرمود: ای اسماء مدتی صبر کن، بعد از آن مرا صدا کن، اگر جواب نگویم، علی را طلب کن و بدان که من به پدر خود ملحق گردیده‌ام.

 

اسماء ساعتی انتظار کشید، بعد از آن فاطمه علیهاالسلام را ندا کرد، صدایی نشنید، پس گفت: ای دختر مصطفی، ای دختر بهترین فرزندان آدم، ای دختر بهترین کسی که بر روی زمین راه رفته است، ای دختر آن کسی که در شب معراج به مرتبه قاب قوسین او ادنی رسیده است. چون جواب نشنید جامه را از روی مبارکش برداشت، دید که مرغ روحش به ریاض جنّت پرواز کرده است، پس بر روی آن حضرت افتاد و آن حضرت را می‌بوسید و می‌گفت: چون به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌رسی. سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان.

 

در این حال امام حسن و امام حسین علیهماالسلام از در آمدند و گفتند: ای اسماء! چرا مادر ما در این وقت به خواب رفته است؟ اسماء گفت: مادر شما به خواب نرفته ولیکن به رحمت خداوندی واصل گردیده است، پس حضرت امام حسن علیه السلام خود را بر روی آن حضرت افکند و روی انورش را می‌بوسید و می‌گفت: ای مادر با من سخن بگو پیش از آن که روحم از جسد مفارقت کند، و حضرت امام حسین علیه السلام بر پایش افتاد و می‌بوسید و می‌گفت: ای مادر بزرگوار! منم فرزند تو حسین. با من سخن بگو پیش از آن که دلم شکافته شود و از دنیا مفارقت کنم.

 

پس اسماء گفت: ای دو جگر گوشه رسول خدا بروید و پدر بزرگوار خود را خبر کنید و وفات مادر خود را به او برسانید. پس ایشان بیرون رفتند، چون نزدیک مسجد رسیدند صدا به گریه بلند کردند، پس صحابه به استقبال ایشان دویدند و گفتند: سبب گریه شما چیست ای فرزندان رسول خدا؟ حق تعالی هرگز دیده شما را گریان نگرداند، مگر جای جدّ خود را خالی دیده‌اید و از شوق ملاقات او گریان گردیده‌اید؟ گفتند: مادر ما از دنیا مفارقت نمود. چون امیرالمؤمنین این خبر را شنید، فرمود: بعد از تو خود را به که تسلی دهم. (کشف الغمة؛2/122)

 

چون این خبر در مدینه منتشر گردید، شیون از خانه‌های مدینه بلند شد، و مردم جمع شده بودند و گریه می‌کردند و انتظار بیرون آمدن پیکر حضرت را می‌کشیدند. پس ابوذر بیرون آمد و گفت: بیرون آوردن آن حضرت را به تأخیر انداختند، پس مردم متفرق شده، برگشتند. چون پاسی از شب گذشت و دیده‌ها به خواب رفت، جنازه را بیرون آوردند، امیرمؤمنان و حسن و حسین علیهم السلام و عمّار و مقداد و عقیل و زهیر و ابوذر و سلمان و بریده و گروهی از بنی‌هاشم و خوّاص آن حضرت، بر آن بانوعلیهاالسلام نمازگزاردند و در همان شب دفن کردند. حضرت علی علیه السلام بر دور قبر آن حضرت هفت قبر دیگر ساخت که ندانند قبر آن بانو علیهاالسلام کدام است.

 

به روایتی دیگر چهل قبر دیگر را آب پاشیدند که قبر آن حضرت مشخص نباشد و به روایت دیگر قبر آن حضرت را با زمین هموار کرد که علامت قبر معلوم نباشد؛ این کارها برای آن بود که موضع قبر آن حضرت را ندانند و بر قبر ایشان نماز نخوانند و خیال نبش قبر آن را به خاطر نگذرانند.(روضة الواعظین؛151) به این سبب در مورد محل قبر آن بانو علیهاالسلام اختلاف نظر واقع شده است: بعضی گفته‌اند در بقیع نزدیک قبور ائمه بقیع است و بعضی گفته‌اند میان قبر حضرت رسالت و منبر آن حضرت دفن شده است، زیرا که حضرت فرمود: میان منبر و قبر من باغی از باغ‌های بهشت است و منبر من بر دری از درهای بهشت است. اصّح آن است که آن حضرت را در خانه خود دفن کردند، چنانچه روایت صحیح بر آن دلالت می‌کند. ابن شهرآشوب و دیگران روایت کرده‌اند چون خواستند که آن حضرت علیهاالسلام را در قبر گذارند، دو دست شبیه دست‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله از میان قبر پیدا شد، و آن حضرت را گرفت و به قبر برد.(مناقب ابن شهر آشوب؛ 3/414 با کمی اختلاف.)

 

 

مفضّل از حضرت صادق‌ علیه‌السلام سؤال نمود: فاطمه علیهاالسلام را چه کسی غسل داد؟ حضرت فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام غسل داد؛ زیرا که فاطمه، صدیقه و معصومه بود، و معصوم را به غیر از معصوم غسل نمی‌دهد، چنانچه مریم را حضرت عیسی علیه السلام غسل داد.(علل الشرایع؛ ص184) از حضرت صادق علیه‌السلام پرسیدند: به چه سبب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، فاطمه علیهاالسلام را در شب دفن نمود؟ حضرت فرمود: برای آن که فاطمه علیهاالسلام وصیّت کرده بود که آن دو مرد اعرابی که هرگز ایمان به خدا و رسول نیاورده بودند، بر او نماز نخوانند.(علل الشرایع؛ ص185) از حضرت علی علیه السلام. از علت دفن فاطمه علیهاالسلام در شب پرسیدند؟ فرمود: زیرا که او خشمناک بود بر جماعتی و نمی‌خواست آنها بر جنازه او حاضر شوند، و حرام است بر کسی که ولایت و محبّت آن جماعت را داشته باشد، که بر احدی از فرزندان فاطمه نماز کند.(امالی شیخ صدوق؛ ص523)

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت کرده است، هفت کس بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نمازگزاردند: ابوذر، سلمان، مقداد، عمّاریاسر، خذیفه، عبدالله بن مسعود، و من امام ایشان بودم. (خصال؛361)

 

 

Image result for ‫شهادت حضرت فاطمه‬‎

۱۶ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۴۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

ازولادت تاوفات

حضرت زینب سلام ا... علیها، شیرزن دشت کربلا سرانجام پس از عمری دفاع از طریق حقه ولایت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى که به همراه همسر گرامیشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، وفات نموده و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همانجا دفن گردید.
از ولادت تا وفات حضرت زینب (س)
حضرت زینب کبرى علیها السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد گردیده و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند. 


نام مبارک آن بزرگوار زینب، و کنیه گرامیشان ام الحسن و ام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الکبرى، شریکة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، کامله و ... پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلین پیشواى شیعیان حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهماالسّلام، و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها می باشد. 

در آن زمان که صدیقه کبری (علیها السلام) به این گوهر دریای عصمت و طهارت باردار بود، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مدینه حضور نداشتند و به سفری رهسپار بودند. هنگامی که وجود مقدس زینب کبری (سلام الله علیها) متولد گشت، صدیقه طاهره (علیها السلام) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود که چون پدرم در سفر است و در مدینه حضور ندارد، شما این دختر را نام بگذارید. آن حضرت فرمود: من بر پدر شما سبقت نمی گیرم، صبر نما که به این زودی رسول خدا باز خواهد گشت و هر نامی که صلاح داند بر این کودک می نهد. 

هنگامی که سه روز گذشت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مراجعت نمود و و همانگونه که رسم و سیره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا (علیها سلام ) وارد گشتند. 


امام علی (علیه السلام) خدمت آن حضرت عرض کرد: یا رسول الله! خداوند متعال دختری به دخترت عطا فرموده است، نامش را معین فرمایید. فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من می باشند، لکن امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحی میباشم. در این حال جبرییل نازل شد عرض کرد: یا رسول الله! حق تو را سلام می رساند و می فرماید: نام این مولود را " زینب " بگذار، چرا که این را در لوح محفوظ نوشته ایم. 

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) قنداقه آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید، ببوسید و نامش را زینب نهاد و فرمود: به حاضرین و غایبین امت، وصیت می نمایم که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا که او به خدیجه کبری (علیها سلام) شبیه است. 
۲۷ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۳۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

22بهمن

Image result for ‫22بهمن‬‎

مقدّمه

روز 22 بهمن 57 نیز روز نجات ملت ایران از چنگال طاغوتیان زمان، روز آشکار شدن نعمت بزرگ الهی; یعنی، استقلال و آزادی بود.

این مسلم است که هر ملتی تا از وابستگی ها نجات پیدا نکند و از چنگال اسارت و استثمار آزاد نشود، نمی تواند نبوغ و استعداد خود را آشکار سازد و در راه «الله » که راه مبارزه با هر گونه شرک و ظلم و بیدادگری است، گام نهد.

یادآوری 22 بهمن

یادآوری یوم الله 22 بهمن; یعنی، یادآوری رشادت ها و فداکاری ها و شهادت طلبی های ملتی منسجم و خداجوی و پیرو ولایت و رهبری که با ایثار خون خود ثابت کرد که «خون بر شمشیر و حق بر باطل پیروز است.» یادآوری 22 بهمن; یعنی، یادآوری تجلی حکومت الله در روی زمین، روزی که برنده ترین سلاح معنوی; یعنی، ایمان، پیروزی آفرید.

روزی که کلمه توحید در وحدت کلمه به دست آمد و در نتیجه اعتصام به «حبل الله » رژیم ستمشاهی دوهزار و پانصد ساله طاغوتیان به زباله دانی تاریخ سپرده شد و ثابت کرد آوای «الله اکبر» از رگبار «مسلسل » قوی تر و نیرومندتر است.

22 بهمن به ما آموخت که در مبارزه با دشمنان اسلام، فقط باید بر خدا تکیه داشت گرچه دست از سلاح تهی باشد. و وابستگی به شرق و غرب هرچند به سلاح های مدرن مجهز باشند، در برابر نیروی هماهنگ مردمی که با سلاح ایمان مبارزه می کنند، بی اثر است.

تداوم 22 بهمن

تداوم پیروزی ها، حاصل تداوم رمزهای پیروزی است. زیرا هرگز خداوند متعال نعمتی را که به قومی عطا فرمود، از آن ها باز پس نمی گیرد، مگر آن ها خود از نگهداری آن دست بر دارند.

«... ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم...» ; 

«خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمی دهد، مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند.»

«ان الله لم یک مغیرا نعمة انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم ...» ; 

«خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده، تغییر نمی دهد، جز آن که آن ها خودشان را تغییر دهند.»

پیروزی شکوهمند 22 بهمن 57، حاصل عوامل بسیاری است که مهم ترین آن ها عبارتند از:

1- ایمان به خداوند متعال

2- رهبری روحانی متقی و فقیه آگاه; امام خمینی رحمه الله

3- اتحاد و همبستگی همه، اقشار ملت.

4- استقامت و پایداری در راه خدا، تحمل مشکلات و ... بر هیچ کس پوشیده نیست که جمع شدن این عوامل در ملتی موجب نزول تاییدات غیبی الهی گردیده و پیروزی آن ها بر دشمنان حتمی می شود.

خداوند متعال می فرماید:

«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنة التی کنتم توعدون » ; 

«به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می شوند که! نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است.»

امام امت در وصیت نامه سیاسی الهی خود چنین نوشتند: «این انقلاب بزرگ که دست جهان خواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد، با تاییدات غیبی الهی پیروز گردید ... بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت می داند و نسل های آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه  » می باشد.

مقام معظم رهبری، حضرت آیة الله العظمی خامنه ای، دامت برکاته در این باره چنین فرمودند: «اولا، روز 22 بهمن سال 1357 یک روز بریده از قبل نبود، آنچه در آن روز اتفاق افتاد محصولی بود از تلاش همه جانبه ای که در طول سال های متمادی قبل از آن انجام گرفته بود و این تلاش از سوی همه قشرهای این کشور بود.

ثانیا، آن چیزی که قشرهای کشور ما را به هم مربوط می کرد برای این مبارزه، ایمان اسلامی بود و لذا مبارزه در طول سال های پیش از 22 بهمن 57 در مسجدها و حسینیه ها و مجالس سخنرانی و در حوزه علمیه قم و بعضی دیگر از حوزه ها جلوه مخصوصی داشت، این ها در حقیقت کانون های اصلی مبارزه بود.

ثالثا، این مبارزه حول یک محور رهبری مشخص و قاطعی جریان داشت که در طول دوران تاریخ ما از بعد از اسلام تا این روزگار، ملت ما چنین رهبری به خود ندیده بود.

رابعا، مردم بر اثر آن ایمان و آن رهبری بر اثر آنچه شنیده بودند و معتقد شده بودند در صحنه مبارزه از همه امکاناتشان برای پیروزی بر دشمن استفاده کردند ... کسانی که در مبارزه بودند، حاضر بودند برای خود سختی و ناراحتی را قبول کنند و نیروی خود را صرف مبارزه کنند» .

تا زمانی که ملت ایران همچون 22 بهمن 57، از خودخواهی ها و خودمحوری ها فاصله گرفته، دست در دست هم با همدلی و اتحاد در سایه ایمان و توکل به خداوند متعال به رهبری مقام معظم رهبری که برترین و بهترین شاگرد بنیانگذار جمهوری اسلامی و مجری فرامین الهی امام امت می باشد، در راه به ثمر رساندن مقصد الهی انقلاب قدم بردارند و در این راه استقامت نموده، در مقابل دشمنان اسلام و ایران تا پای جان بایستند، و فریب نیرنگ های رنگارنگ آن ها را نخورده، مجذوب فرهنگ مبتذل آن ها نگردند، نعمت پیروزی انقلاب اسلامی پابرجا و مستدام خواهد بود و تمام توطئه ها و نقشه های شوم آن ها بر ضد جمهوری اسلامی و ملت شریف ایران، نقش برآب می شود و حاصلی جز رنج و زبونی خودشان در پی نخواهد داشت و هر روز عزت و سرفرازی و بالندگی ایران اسلامی بیشتر آشکار خواهد شد.

اتحاد و همبستگی

همان گونه که بیان شد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران عوامل زیادی داشت، سخن گفتن پیرامون همه آن ها مجالی دیگر می طلبد. ما در این جا فقط به یکی از مهمترین آن ها اشاره می کنیم. و آن اتحاد و همبستگی همه اقشار ملت برای انجام مقصد الهی و مقدس انقلاب; یعنی، از بین بردن طاغوت و تشکیل حکومت اسلامی برای تحقق حق و عدالت در جامعه بود.

هیچ کس تردید ندارد که اتحاد و همدلی معجزه می آفریند و بزرگترین موانع راه ترقی و پیشرفت را از سر راه بر می دارد. و قوی ترین دشمنان را نابود می سازد.

مورچگان را چو بود اتحاد

شیر ژیان را بدرانند پوست

خداوند متعال می فرماید:

«و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا» ; 

«به ریسمان الهی چنگ بزنید و هرگز از یکدیگر جدا نشوید و تفرقه نداشته باشید.»

«و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم » ;

«اختلاف و کشمکش نکنید که سست می شوید و دولتتان از بین می رود.»

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:

«و الزموا السواد الاعظم فان ید الله مع الجماعة و ایاکم و الفرقة! فان الشاذ من الناس للشیطان کما ان الشاذ من الغنم للذئب ...; 

همگام با توده عظیم مردم (که پیرو سلطان عادل) هستند، باشید، زیرا دست (عنایت و کمک) خداوند با جماعت است و از جدائی و مخالفت بر حذر باشید. زیرا جدا شدن از جماعت (حق) طعمه شیطان شدن است چنانکه گوسفندی که از گله جدا شود، خوراک گرگ خواهد شد.»

و این اتحاد وقتی ثمربخش است که با همدلی همراه باشد.

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:

«انه لا غناء فی کثرة عددکم مع قلة اجتماع قلوبکم ...; 

در زیادی تعداد شما بی نیازی نیست [و این زیادی تعداد ثمربخش نخواهد بود] در صورتی که اجتماع دل های شما اندک باشد.» بدین جهت امام امت قدس سره و رهبر معظم انقلاب همواره مردم را به وحدت کلمه دعوت کرده اند و آن ها را از تفرقه و جدایی برحذر داشتند.

اما سنت و روش فرعون ها و طاغوت ها در طول تاریخ این است که مردم را به دسته های مختلف تقسیم می کنند و بین آن ها اختلاف می اندازند و آن ها را به استضعاف می کشانند تا قدرت قیام و ایستادن در مقابل آن ها را نداشته باشند و آن ها بتوانند سلطه ظالمانه خود را بر مردم حفظ کنند.

خداوند متعال می فرماید:

«ان فرعون علا فی الارض و جعل اهلها شیعا یستضعف طائفة منهم ...» ; 

«فرعون در زمین برتری جویی کرد و اهل آن را به گروه های مختلفی تقسیم نمود، گروهی را به ضعف و ناتوانی می کشاند ... .»

فرعون برای استحکام بخشیدن به سلطه اش چند اقدام کرد، که مهم ترین آن، این بود که مردم مصر را دو دسته کرد: به دسته اول; یعنی، قبطیان که بومیان و درباریان فرعون بودند، تمام وسایل رفاهی و کاخ ها و ثروت ها را می داد.

ولی دسته دوم که «سبطیان » یعنی، مهاجران بنی اسرائیل بودند و آن ها را به صورت بردگان و کنیزان خود درآورده بودند، فقر و محرومیت سراسر وجودشان را فرا گرفته بود و سخت ترین کارها بر دوش این ها بود.

باید توجه داشت که این سنت وحشتناک، مخصوص فرعون در زمان حضرت موسی علیه السلام نبود، بلکه همه طاغوتیان از این روش و تز «تفرقه بینداز و حکومت کن » سالیان درازی بر توده های مردم حکومت کرده اند.

از امام زین العابدین علیه السلام چنین نقل شده است که فرمود:

«و الذی بعث محمدا بالحق بشیرا و نذیرا، ان الابرار منا اهل البیت و شیعتهم بمنزلة موسی و شیعته، و ان عدونا و اشیاعهم بمنزلة فرعون و اشیاعه; 

سوگند به آن کسی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به حق بشیر و نذیر مبعوث گردانید، ابرار و خوبان از ما اهل بیت و شیعیانشان به منزله موسی و شیعه او می باشند و دشمنان ما و پیروان آن ها به منزله فرعون و پیروان او می باشند.» پس باید بیدار بود تا دوباره دشمنان سیلی خورده اسلام با استفاده از این روش بین مردم ایران اختلاف ایجاد نکنند و راه نفوذ و سلطه آن ها باز نشود.

۲۱ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۱۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

مداحی حاج ابوذربیوکافی

حاج ابوذربیوکافی



مدت زمان: 4 دقیقه 52 ثانیه 

۱۷ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۱۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

مقاله دهه فجر

مقاله دهه فجر

با گسترش قیام مردم و خروج شاه از ایران، شاپور بختیار به عنوان تنها امید رژیم پهلوی، به عنوان نخست وزیر معرفی و باقی مانده بود.

 

این ایام که مصادف با اربعین امام حسین« علیه السلام» و گسترش راهپیمایی ها و اعتراضات مردمی بود، امام« قدس سره» طی پیامی، نکات تازه ای را برای هوشیاری مردم یادآور می شوند. همزمان با سایر شهرها، در تهران نیز راهپیمایی ها ادامه می یابد و فریاد الله اکبر جمعیت میلیونی لرزه بر اندام آخرین بقایای طاغوت می اندازد.

انسان های بپا خاسته و از جان گذشته با عزمی پولادین می روند تا سرنوشت مملکت خود را به دست بگیرند و همگی خواستار انحلال حکومت پهلوی و تشکیل حکومت اسلامی هستند و با شعار « استقلال، آزادی ، جمهوری اسلامی» خط مشی آینده را ترسیم می نمایند.

دهه فجر -گزیده ای از شعارهای انقلابی مردم در راهپیمایی ها

 

" مرگ بر این سلطنت پهلوی"


" توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد"                        "شاه بجز خودکشی راه دگر ندارد"

 

مقاله دهه فجر


" ایستادن در صف نفت حالا دیگه حرام است"       " لباس گرم بپوش که کار شاه تمام است"

 

مقاله دهه فجر

 

" مردم! رفتن شاه یه حقه سیاسی است!"            " گول نخورید نهضت ما اساسی است"  


" زندگی مصرفی معادل بردگی است"

 

مقاله دهه فجر

" نظام شاهنشاهی مظهر هر فسادیست"

 

مقاله دهه فجر


" شاه باید برگردد"    " اعدام باید گردد"

 

مقاله دهه فجر,مقاله دهه فجرانقلاب, دهه فجرانقلاب اسلامیمقاله دهه فجر

به دنبال گسترش قیام مردمی، امام قدس سره در پیامی عزم خود را مبنی بر بازگشت به ایران اعلام می دارد. بختیار که با حمایت امریکا و به عنوان یک چهره ی ملی قصد مهار انقلاب و خاموش کردن شعله های قیام را دارد، خود را در این امر ناتوان می یابد و می کوشد که با قانونی جلوه دادن دولت خود، قیام مردم را سرکوب نماید. مخالفت خود را با بازگشت امام قدس سره اعلام، و دستور بسته شدن فرودگاه های کشور را می دهد. در پی انتشار این دستور مردم خشمگین، به خیابان ها ریخته  و با تحصن و شعارهای کوبنده دولت بختیار را مخاطب قرار می دهند.

 

پس از پانزده سال دوری از وطن درمیان استقبال پرشور مردم قدم به خاک این سرزمین گذاشت ، پانزده سالی که به خاطر خروشیدن بر استبداد و طاغوت و به خاطر بر زبان جاری کردن حقیقت به عراق ، ترکیه و  فرانسه تبعید شد .

پس از یکصد و هفده روز توقف امام خمینی (ره) در نوفل لوشاتو، امام خمینی (ره) ساعت سه و سی دقیقه به وقت تهران به سوی تهران حرکت کردند .

 

حاشیه های روزی که امام آمد . . .

حضرت امام به هنگام خروج از فرانسه با ارسال پیامی خطاب به مردم فرانسه، ضمن اظهار تشکر از آنها خداحافظی کردند.

ایشان پس از اقامه نماز در کف هواپیما، روی دو پتو با آرامش خوابیدند ، این در حالی بود که همه علاقمندان، دوستداران و نزدیکان ایشان، نگران انجام این پرواز بودند. خطر انهدام هواپیما و یا ربودن آن در آسمان چیزی بود که همه را تا لحظه فرود آن در فرودگاه تهران، نگران ساخته بود.

در هواپیما دویست نفر امام را همراهی می کردند که پنجاه تن  از آنان همراهان و هواداران و نزدیکان امام خمینی و ۱۵۰ نفر دیگر از خبرنگاران بودند .

راس ساعت نه و سی و هفت دقیقه و سی ثانیه امام در میان حلقه گروه منتخب استقبال کنندگان از پله های هواپیما فرود آمدند .

خمینی ای امام  . . .

با ورود حضرت امام به سالن فرودگاه، فریاد «الله اکبر» سالن فرودگاه را به لرزه در آورد. استقبال کنندگان  با خواندن سرود «خمینی ای امام»، اشک‌های مشتاقان را بر گونه‌هایشان جاری کردند.

 

پاسخ امام به عواطف یک میهن(مقاله دهه فجر)

حضرت امام طی بیاناتی در فرودگاه تهران گفتند: من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر می‌کنم. عواطف ملت ایران به دوش من بارگرانی است که نمی‌توانم جبران کنم.

ایشان ضمن اشاره به اینکه طرد شاه از کشور قدم اول پیروزی بود، همگان را به وحدت کلمه و ادامه مبارزه تا قطع کامل ریشه‌های فساد ترغیب کردند.ایشان سپس از آنجا عازم بهشت زهرا شدند.

با وجود سرمای زمستان، شب پیش از ورود امام ، بسیاری از مردم مشتاق ، در مسیر حرکت ایشان خوابیده بودند .

هنگام ورود امام خمینی به مدت بیست دقیقه مراسم استقبال توسط تلویزیون  ایران به طور زنده پخش شد ، اما ناگهان عکس شاه بر روی صفحه تلویزیون ظاهر و برنامه قطع شد .

در حالی که مراسم ورود حضرت امام به طور مستقیم از تلویزیون پخش می‌شد، نظامیان با یورش به این سازمان از ادامه پخش آن ممانعت کردند.

عده‌ای از مردم با قطع جریان پخش مستقیم ورود حضرت امام از تلویزیون به علت هجوم مأمورین نظامی، از عصبانیت تلویزیون‌های خود را به خیابان پرت کردند.

 

وقایع ایام‌الله دهه فجر انقلاب اسلامی:(مقاله دهه فجر)

 

وقایع ۱۲بهمن از ایام‌الله دهه فجر

۱۲بهمن روز ورود روح‌الله خمینی به ایران-در این روز بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد؛ بطوری که طول جمعیت استقبال کننده از آیت‌الله خمینی به ۳۳ کیلومتر رسیده بود. در ساعت ۹:۵۰ دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن هواپیمای حامل خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد برزمین نشست. خمینی پس از ورود به فرودگاه و ایراد سخنرانی طبق برنامه‌ای که از قبل تنظیم شده بود عازم گورستان بهشت زهرا شد…

خمینی در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعد از ظهر وارد قطعه ۱۷ که مدفن شهدای انقلاب بود شد و سخنرانی خود را ایراد نمود.

 

وقایع ۱۴ بهمن از ایام‌الله دهه فجر

روز شنبه ۱۴ بهمن از ایام‌الله دهه فجر در محل مدرسه شماره ۲ علوی یک مصاحبه مطبوعاتی با حضور قریب به سیصد خبرنگار ایرانی و خارجی برگزار شد که در آن ابتدا خلاصه‌ای از نظریات آیت‌الله خمینی خوانده شد؛ سپس سوالات خبرنگاران آغاز گردید که خلاصه‌ای از پاسخ خمینی به این شرح بود:

 

«کاری نکنند که مردم را به جهاد دعوت کنم، اگر موقع جهاد شد می‌توانیم اسلحه تهیه کنیم. دولت را بزودی معرفی خواهیم کرد. اعضای شورای انقلاب تعیین شده‌اند. از ارتش می‌خواهم هرچه زودتر به ما متصل شود. ارتشیان فرزندان ما هستند، ما به آنها محبت داریم باید به دامان ملت بیایند. قانون اساسی که تدوین شده به آراء عمومی گذاشته می‌شود تمام اتباع خارجی بطور آزاد در ایران زندگی خواهند کرد.     »

 

وقایع روز ۱۶ بهمن از ایام‌الله دهه فجر

روز ۱۶ بهمن و تعیین دولت موقت-خمینی در روز ۱۶ بهمن طی فرمانی مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر موقت تعیین و معرفی کرد. عصر همان روز در سالن سخنرانی مدرسه علوی یک مصاحبه مطبوعاتی بین‌المللی ترتیب داده شد، در این جلسه بازرگان برنامه و وظایف دولت موقت را تشریح کرد و افزود برگزاری همه پرسی درباره تغییر رژیم، برگزاری انتخابات مجلس موسسان و انجام انتخابات مجلس از وظایف این دولت است.

 

وقایع روز ۱۹ بهمن از ایام‌الله دهه فجر

 روز نوزدهم بهمن ماه بزرگ‌ترین راه پیمایی انقلاب صورت گرفت. در قطعنامه پایانی راه پیمایی نخست وزیری مهدی بازرگان توسط تظاهرکنندگان تایید شد.

 

وقایع ۲۰ بهمن از ایام‌الله دهه فجر

در روز ۲۰ بهمن ماه که مصادف با روز جمعه بود، مردم در دانشگاه تهران اجتماع کرده بودند تا سخنرانی رییس دولت موقت را استماع نمایند. در همین هنگام در غرب تهران درگیری شدیدی صورت گرفت؛ عده زیادی از افراد گارد شاهنشاهی به پادگان همافران نیروی هوایی حمله بردند و به محض آغاز درگیری آنان عده زیادی از جوانان وابسته به جناح‌های مختلف به نفع همافران وارد صحنه درگیری شدند. این درگیری خونین ده‌ها نفر کشته و مجروح بر جای گذاشت ولی در نهایت همافران توانستند حلقه محاصره نیروهای گارد را بشکنند.

 

وقایع ۲۱ بهمن از ایام‌الله دهه فجر

روز بیست و یکم بهمن ماه روز نبرد مسلحانه همه جانبه مردم و نیروهای دولتی بود. درگیری خونین مردم و لشگر گارد در این روز به اوج خود رسید؛ و جنگ تانک‌ها با مردم مسلح باعث کشته و زخمی شدن صدها نفر شد. آیت‌الله خمینی تهدید کرد در صورت عدم جلوگیری از کشتار لشگر گارد حکم جهاد خواهد داد.در اینروز چندین کلانتری توسط گروههای مسلح مردمی تسخیر شدند که در نتیجه آن مقادیر زیادی اسلحه به دست مردم افتاد. در همین روز فرمانداری نظامی تهران اعلامیه شماره ۴۰ را انتشار داد؛ بموجب این اعلامیه رفت و آمد مردم از ساعت ۱۶:۳۰ تا ۵ بامداد ممنوع اعلام شد. در پی اعلامیه مزبور اعلامیه دیگری صادر و منع عبور و مرور تا ساعت ۱۲ بامداد تمدید شد. مردم عملاً مقررات حکومت نظامی را باطل ساختند و تا صبح در خیابان‌ها با ایجاد حریق و راه بندان‌های متعدد مانع حرکت قوای نظامی می‌شدند.

 

وقایع ۲۲ بهمن از ایام‌الله دهه فجر

۲۲ بهمن از ایام‌الله دهه فجر ،در این روز به ترتیب زندان اوین، ساواک، سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورای ملی، شهربانی، ژاندارمری و ساختمان زندان کمیته مشترک به تصرف مردم در آمد.در تسخیر شهربانی سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران به دست انقلابیون مسلح افتاد. پادگان باغشاه و دانشکده افسری، دبیرستان نظام، زندان جمشیدیه، پادگان عشرت آباد و پادگان عباس آباد یکی پس از دیگری تسلیم شدند و آخرین مرکزی که به تصرف درآمد رادیو و تلویزیون بود.

 

تصمیم شورای عالی ارتش(مقاله دهه فجر)

ساعت ۱۰ بامداد روز ۲۲ بهمن شورای فرماندهان نیروهای مسلح در ستاد مشترک تشکیل گردید. نظامیان حاضر در جلسه عبارت بودند از: عباس قره باغی، جعفر شفقت، حسین فردوست، هوشنگ حاتم، ناصر مقدم، عبدالعلی نجیمی، احمدعلی محققی، عبدالعلی بدره‌ای، امیرحسین ربیعی، کمال حبیب اللهی، عبدالمجید معصومی، جعفر صانعی، اسدالله محسن زاده، حسین جهانبانی، محمد کاظمی، خلیل بخشی آذر، علی محمد خواجه نوری، پرویز امینی افشار، امیر فرهنگ خلعتبری، محمد فرزام، جلال پژمان، منوچهر خسروداد، ناصر فیروزمند، موسی رحیمی لاریجانی، محمد رحیمی آبکناری و رضا وکیلی طباطبایی.ریاست شورای عالی ارتش بر عهده عباس قره باغی بود.

 

پس از گزارش فرماندهان نیروها از وضعیت موجود بحث پیرامون همبستگی ارتش با مردم آغاز شد؛ اکثرا موافقت خود را اعلام نمودند و سرانجام اعلامیه‌ای مبنی بر بی طرفی ارتش تهیه و بامضا رسید. پس از تصمیم شورای عالی، ساعت یک بعد از ظهر خبر تصمیم شورای عالی ارتش در اختیار رادیو و تلویزیون گذاشته شد. رادیو ایران برنامه عادی خود را قطع و اعلامیه را قرائت کرد. لحظه‌ای بعد نیروهای انقلاب محوطه صدا و سیما را تصرف نمودند و خبر سقوط رژیم سلطنتی پهلوی از صدا و سیما اعلام شد.

 

مراسم دهه فجر(مقاله دهه فجر)

هرساله در طول دهه فجر مراسم و یادبودهای زیادی در کشورمان  انجام می گیرد.

همچنین جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولا در طول دهه فجر برگزار می شود.

در مدارس کودکان کلاس‌های درس را با نوارهای رنگی، پرچم و عکس امام خمینی و  و رهبر عزیزمان سیدعلی خامنه‌ای تزئین می‌کنند.

تصاویری از رویدادهای دهه فجرسال 57

مرتبط با مقاله دهه فجر

 

مقاله دهه فجر,مقاله دهه فجرانقلاب, دهه فجرانقلاب اسلامی

مقاله دهه فجر,مقاله دهه فجرانقلاب, دهه فجرانقلاب اسلامی

مقاله دهه فجر,مقاله دهه فجرانقلاب, دهه فجرانقلاب اسلامی

مقاله دهه فجر,مقاله دهه فجرانقلاب, دهه فجرانقلاب اسلامی

مقاله دهه فجر,مقاله دهه فجرانقلاب, دهه فجرانقلاب اسلامی

مقاله دهه فجر,مقاله دهه فجرانقلاب, دهه فجرانقلاب اسلامی

مقاله دهه فجر,مقاله دهه فجرانقلاب, دهه فجرانقلاب اسلامی

مقاله دهه فجر,مقاله دهه فجرانقلاب, دهه فجرانقلاب اسلامی



۰۹ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۰۴ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

سیب سرخی:وفات حضرت معصومه(س)

دریافت

۰۱ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۱۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

سالروزوفات حضرت فاطمه معصومه (س)

Image result for ‫وفات حضرت معصومه‬‎

۳۰ دی ۹۴ ، ۲۳:۵۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

سالروزوفات حضرت معصومه(س)

ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال ١٧٣ هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت. 

در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند. 

یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. 

این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبیت (ع) را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت(س) معصومه را نیز مسموم کردند. 

به هر حال ، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س)بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است.

بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى کشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربیع الاول سال ٢٠١ هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد. 

آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است. 

سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربع الثانى» سال ٢٠١ هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد دراین که چه کسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد. 

آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن بگویند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند.بنا به گفته بعضی از علما به نظر مى رسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا که معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است. 

پس از دفن حضرت معصومه(س) موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد(ع) به سال ٢٥٦ هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (ع). و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت وامامت شد."آفتاب" سالروز وفات آن حضرت را به تمام عاشقان حضرتش تسلیت می گوید. 

احادیثی پیرامون حضرت معصومه(س) 
قال الصادق علیه السلام: 
ان للّه حرماً و هو مکه ألا انَّ لرسول اللّه حرماً و هو المدینة ألا وان لامیرالمؤمنین علیه السلام حرماً و هو الکوفه الا و انَّ قم الکوفة الضغیرة ألا ان للجنة ثمانیه ابواب ثلاثه منها الى قم تقبض فیها اموأة من ولدى اسمها فاطمه بنت موسى علیهاالسلام و تدخل بشفاعتها شیعتى الجنة با جمعهم 

خداوند حرمى دارد که مکه است پیامبر حرمى دارد و آن مدینه است و حضرت على (ع) حرمى دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از 8 درب بهشت سه درب آن به قم باز مى شود - زنى از فرزندان من در قم از دنیا مى رود که اسمش فاطمه دختر موسى (ع) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت مى شوند. 


عن سعد عن الرضا(ع) قال: 
یا سعد من زارها فله الجنة 
ثواب الأعمال و عیون اخبار الرضا(ع): عن سعد بن سعد قال: سالت اباالحسن الرضا(ع) عن فاطمه بنت موسى بن جعفر (ع) فقال: 
من زارها فله الجنة 
امام رضا (ع) فرمود- کسى که حضرت فاطمه معصومه را زیارت کند پاداش او بهشت است . 

کامل الزیارة:عن ابن الرضا علیهماالسلام قال: 
من زار قبر عمتى بقم فله الجنة 
امام جواد - کسى که عمه ام را در قم زیارت کند پاداش او بهشت است . 

امام صادق (ع): 
من زارها عارفاً بحقّها فله الجنة (بحار ج ٤٨ صفحه ٣٠٧) 
امام صادق (ع) کسى که آن حضرت را زیارت کند در حالى که آگاه و متوجه شأن و منزلت او باشد بهشت پاداش اوست . 

امام صادق (ع): 
«الّا انَّ حرمى و حرم ولدى بعدى قم» (بحار ج ٦٠ صفحه ٢١٦ ) 
امام صادق (ع) - آگاه باشید که حرم و حرم فرزندان بعد از من قم است 

جایگاه حضرت معصومه(س) 
لقب «معصومه» را امام رضا(ع) به خواهر خود عطا فرمود:آن حضرت در روایتى فرمود: 
«مَنْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زَارَنى.» (ناسخ التواریخ، ج ٣، ص ٦٨، به نقل از کریمه اهل بیت، ص ٣٢) 

«هرکس معصومه را در قم زیارت کند،مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.» 
این لقب، که از سوى امام معصوم به این بانوى بزرگوار داده شده، گویاى جایگاه والاى ایشان است. 

امام رضا(ع) در روایتى دیگر مى فرماید: 
هرکس نتواند به زیارت من بیاید، برادرم را در رى یا خواهرم را در «قم» زیارت کند که ثواب زیارت مرا در مى یابد. (زبدة التصانیف، ج ٦، ص ١٥٩، به نقل از کریمه اهل بیت، ص ٣ .)

۳۰ دی ۹۴ ، ۲۳:۵۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

اطلاعیه ورزشی

به اطلاع دوستان عزیزمی رسانیم کانون فرهنگی٬مذهبی یادیاران۱۱بادجان درنظرداردیک تیم فوتسال تاسیس نمایدازدوستانی که مایلندباکانون همکاری نمایندباارسال مشخصات خودازطریق پیامک به سامانه پیامکی۵۰۰۰۲۳۲۶۳۶امادگی خودرااعلام نمایند

۲۵ دی ۹۴ ، ۱۲:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

ولادت حضرت رسول اکرم(ص) وامام صادق(ع)


۰۱ دی ۹۴ ، ۰۵:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

انشاءا...

افسران - ♥ان شاء الله تعالی♥

۱۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

کانال های دل بستن

افسران - این کانالها ....

۱۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

امام حسن مجتبی(ع)

افسران - Ashura(امام حسن علیه السلام)

۱۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

آرزوی محبانش

افسران - چگونگی ثروتمند شدن از نگاه امام رضا (ع)

۱۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

متن نامه رهبری به جوانان اروپایی

متن نامه رهبری به جوانان اروپایی

........................................... 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نامه‌ای به عموم جوانان در کشورهای غربی، حوادث تلخ تروریستی فرانسه را زمینه‌ای برای همفکری خواندند و با برشمردن نمونه‌های دردناکی از «آثار تروریسم مورد حمایت برخی قدرت‌های بزرگ در دنیای اسلام، پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل و لشکرکشی‌های خسارت‌آفرین سالهای اخیر به دنیای اسلام»، خطاب به جوانان خاطرنشان کردند: من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف‌بینی و استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید. متن نامه‌ی رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

 

                                                               بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

به عموم جوانان در کشورهای غربی‌

حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسّف‌بار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیّت این است که اگر مسائل دردناک، زمینه‌ای برای چاره‌اندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، به‌خودی‌خود برای همنوعان اندوه‌بار است. منظره‌ی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانواده‌اش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بی‌جان همسرش را شتابان به سویی میبرد، و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پرده‌ی نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد. هرکس که از محبّت و انسانیّت بهره‌ای برده باشد، از دیدن این صحنه‌ها متأثّر و متألّم میشود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یک‌ونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع، منزجر و بیزارند. امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایه‌ی ساختن فردایی بهتر و ایمن‌تر نشود، فقط به خاطره‌هایی تلخ و بی‌ثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راه‌هایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهه‌هایی شوید که غرب را به نقطه‌ی کنونی رسانده است.


درست است که امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه، و افغانستان طیّ سالهای متمادی تحمّل کرده‌اند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی بمراتب وسیع‌تر، در حجمی انبوه‌تر و به مدّت بسیار طولانی‌تر قربانی وحشت‌افکنی و خشونت بوده است؛ و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونتها همواره از طرف برخی از قدرتهای بزرگ به شیوه‌های گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است. امروز کمتر کسی از نقش ایالات متّحده‌ی آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنباله‌های شوم آنان بی‌اطّلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناخته‌شده‌ی تروریسم تکفیری، علی‌رغم داشتن عقب‌مانده‌ترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفته‌اند، و این در حالی است که پیشروترین و روشن‌ترین اندیشه‌های برخاسته از مردم‌سالاری‌های پویا در منطقه، بی‌رحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانه‌ی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونه‌ی گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.


چهره‌ی دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیده‌ی فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانه‌های خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانواده‌ی فلسطینی ده‌ها سال است که حتّی در خانه‌ی خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز به‌طور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بین‌المللی قرار گیرد، هر روز خانه‌ی فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بی‌آنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمع‌آوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همه‌ی اینها اغلب در برابر دیدگان وحشت‌زده و چشمان اشک‌بار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانواده‌ی خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجه‌گاه‌های مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی می‌شناسید‌؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطی‌گری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحه‌ی تلویزیون‌ها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.


لشکرکشی‌های سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بی‌شماری داشت، نمونه‌ای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی خود را از دست داده‌اند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقّف یا کندی گراییده، و در مواردی ده‌ها سال به عقب برگشته‌اند؛ با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته میشود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه میتوان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! به جای دعوت به نفهمیدن و یا از یاد بردن فاجعه‌ها، آیا عذرخواهیِ صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهره‌آرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست.


جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشه‌ی خشونت‌زا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشه‌های خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.


متأسّفانه این ریشه‌ها طیّ سالیان متمادی، بتدریج در اعماق سیاستهای فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک هجوم نرم و خاموش را سامان داده است. بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملّی خود افتخار میکنند، فرهنگهایی که در عین بالندگی و زایش، صدها سال جوامع بشری را بخوبی تغذیه کرده است؛ دنیای اسلام نیز از این امر مستثنا نبوده است. امّا در دوره‌ی معاصر، جهان غرب با بهره‌گیری از ابزارهای پیشرفته، بر شبیه‌سازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری میکند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملّتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیان‌بار تلقّی میکنم. تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترم‌ترین بخشهای آنها در حالی صورت میگیردکه فرهنگ جایگزین، به‌هیچ‌وجه از ظرفیّت جانشینی برخوردار نیست. به طور مثال، دو عنصر «پرخاشگری» و «بی‌بندوباری اخلاقی» که متأسّفانه به مؤلّفه‌های اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیّت و جایگاه آن را حتّی در خاستگاهش تنزّل داده است. اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزه‌جو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه میشود، مقصّریم؟ من اهمّیّت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمیکنم. این پیوندها هر گاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعه‌ی پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی، ناموفّق و خسارت‌بار بوده است. با کمال تأسّف باید بگویم که گروه‌های فرومایه‌ای مثل داعش، زاییده‌ی این‌گونه وصلتهای ناموفّق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعاً عقیدتی بود، میبایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیده‌ها در جهان اسلام مشاهده میشد، درحالی‌که تاریخ، خلاف آن را گواهی میدهد. مستندات مسلّم تاریخی بروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آن‌هم در دل یک قبیله‌ی بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. وگرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابه‌ی کشتن همه‌ی بشریّت میداند، زباله‌ای مثل داعش بیرون بیاید؟


از طرف دیگر باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولّد شده‌اند و در همان محیط، پرورش فکری و روحی یافته‌اند، جذب این نوع گروه‌ها میشوند؟ آیا میتوان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی، ناگهان آن‌قدر افراطی شوند که هم‌وطنان خود را گلوله‌باران کنند؟ قطعاً نباید تأثیر یک عمر تغذیه‌ی فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید در این زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگی‌های پیدا و پنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طیّ سالهای شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابری‌ها و احیاناً تبعیض‌های قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقده‌هایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده میشود.


به‌هرحال این شما هستید که باید لایه‌های ظاهری جامعه‌ی خود را بشکافید، گره‌ها و کینه‌ها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق، باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم، واکنشهای عجولانه‌‌ای است که گسست‌های موجود را افزایش دهد. هر حرکت هیجانی و شتاب‌زده که جامعه‌ی مسلمان ساکن اروپا و آمریکا را که متشکّل از میلیون‌ها انسان فعّال و مسئولیّت‌پذیر است، در انزوا یا هراس و اضطراب قرار دهد و بیش از گذشته آنان را از حقوق اصلی‌شان محروم سازد و از صحنه‌ی اجتماع کنار گذارَد، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه فاصله‌ها را عمق، و کدورتها را وسعت خواهد داد. تدابیر سطحی و واکنشی ــ مخصوصاً اگر وجاهت قانونی بیابد ــ جز اینکه با افزایش قطب‌بندی‌های موجود، راه را بر بحرانهای آینده بگشاید، ثمر دیگری نخواهد داشت. طبق اخبار رسیده، در برخی از کشورهای اروپایی مقرّراتی وضع شده است که شهروندان را به جاسوسی علیه مسلمانان وامیدارد؛ این رفتارها ظالمانه است و همه میدانیم که ظلم، خواه‌ناخواه خاصیّت برگشت‌پذیری دارد. وانگهی مسلمانان، شایسته‌ی این ناسپاسی‌ها نیستند. دنیای باختر قرنها است که مسلمانان را بخوبی می‌شناسد؛ هم آن روز که غربیان در خاک اسلام میهمان شدند و به ثروت صاحبخانه چشم دوختند، و هم روز دیگر که میزبان بودند و از کار و فکر مسلمانان بهره جستند، اغلب جز مهربانی و شکیبایی ندیدند. بنابراین من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف‌بینی و استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید. در این صورت، در آینده‌ای نه‌چندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالوده‌ای استوار کرده‌اید، سایه‌ی اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش میگستراند، گرمای امنیّت و آرامش را به آنان هدیه میدهد، و فروغ امید به آینده‌ای روشن را بر صفحه‌ی گیتی میتاباند.


سیّدعلی خامنه‌ای

۸ آذر ۱۳۹۴

متن نامه به زبان انگلیسی

In the Name of God, the Beneficent, the Merciful


 To the Youth in Western Countries,



The bitter events brought about by blind terrorism in France have once again, moved me to speak to you young people.  For me, it is unfortunate that such incidents would have to create the framework for a conversation, however the truth is that if painful matters do not create the grounds for finding solutions and mutual consultation, then the damage caused will be multiplied.

The pain of any human being anywhere in the world causes sorrow for a fellow human being.  The sight of a child losing his life in the presence of his loved ones, a mother whose joy for her family turns into mourning, a husband who is rushing the lifeless body of his spouse to some place and the spectator who does not know whether he will be seeing the final scene of life- these are scenes that rouse the emotions and feelings of any human being.  Anyone who has benefited from affection and humanity is affected and disturbed by witnessing these scenes- whether it occurs in France or in Palestine or Iraq or Lebanon or Syria. 


I genuinely believe that it is only you youth who by learning the lessons of today’s hardship, have the power to discover new means for building the future.


Without a doubt, the one-and-a-half billion Muslims also have these feelings and abhor and are revolted by the perpetrators and those responsible for these calamities. The issue, however, is that if today’s pain is not used to build a better and safer future, then it will just turn into bitter and fruitless memories. I genuinely believe that it is only you youth who by learning the lessons of today’s hardship, have the power to discover new means for building the future and who can be barriers in the misguided path that has brought the west to its current impasse.  


Anyone who has benefited from affection and humanity is affected and disturbed by witnessing these scenes- whether it occurs in France or in Palestine or Iraq or Lebanon or Syria.  

It is correct that today terrorism is our common worry.  However it is necessary for you to know that the insecurity and strain that you experienced during the recent events, differs from the pain that the people of Iraq, Yemen, Syria and Afghanistan have been experiencing for many years, in two significant ways.  First, the Islamic world has been the victim of terror and brutality to a larger extent territorially, to greater amount quantitatively and for a longer period in terms of time. Second, that unfortunately this violence has been supported by certain great powers through various methods and effective means. 


Today, there are very few people who are uninformed about the role of the United States of America in creating, nurturing and arming al-Qaeda, the Taliban and their inauspicious successors.  Besides this direct support, the overt and well-known supporters of takfiri terrorism- despite having the most backward political systems- are standing arrayed as allies of the west while the most pioneering, brightest and most dynamic democrats in the region are suppressed mercilessly. The prejudiced response of the west to the awakening movement in the Islamic world is an illustrative example of the contradictory western policies.


I genuinely believe that it is only you youth who by learning the lessons of today’s hardship can be barriers in the misguided path that has brought the west to its current impasse.  

The other side of these contradictory policies is seen in supporting the state terrorism of Israel.  The oppressed people of Palestine have experienced the worst kind of terrorism for the last sixty years.  If the people of Europe have now taken refuge in their homes for a few days and refrain from being present in busy places- it is decades that a Palestinian family is not secure even in its own home from the Zionist regime’s death and destruction machinery. What kind of atrocious violence today is comparable to that of the settlement constructions of the Zionists regime?


This regime- without ever being seriously and significantly censured by its influential allies or even by the so-called independent international organizations- everyday demolishes the homes of Palestinians and destroys their orchards and farms.  This is done without even giving them time to gather their belongings or agricultural products and usually it is done in front of the terrified and tear-filled eyes of women and children who witness the brutal beatings of their family members who in some cases are being dragged away to gruesome torture chambers.  In today’s world, do we know of any other violence on this scale and scope and for such an extended period of time?


Shooting down a woman in the middle of the street for the crime of protesting against a soldier who is armed to the teeth- if this is not terrorism, what is? This barbarism, because it is being done by the armed forces of an occupying government, should not be called extremism? Or maybe only because these scenes have been seen repeatedly on television screens for sixty years, they should no longer stir our consciences.


The military invasions of the Islamic world in recent years- with countless victims- are another example of the contradictory logic of the west. The assaulted countries, in addition to the human damage caused, have lost their economic and industrial infrastructure, their movement towards growth and development has been stopped or delayed and in some cases, has been thrown back decades.  Despite all this, they are rudely being asked not to see themselves as oppressed.  How can a country be turned into ruins, have its cities and towns covered in dust and then be told that it should please not view itself as oppressed? Instead of enticements to not understand and to not mention disasters, would not an honest apology be better?  The pain that the Islamic world has suffered in these years from the hypocrisy and duplicity of the invaders is not less than the pain from the material damage.


Dear youth! I have the hope that you- now or in the future- can change this mentality corrupted by duplicity, a mentality whose highest skill is hiding long-term goals and adorning malevolent objectives.

Dear youth! I have the hope that you- now or in the future- can change this mentality corrupted by duplicity, a mentality whose highest skill is hiding long-term goals and adorning malevolent objectives.  In my opinion, the first step in creating security and peace is reforming this violence-breeding mentality.  Until double-standards dominate western policies, until terrorism- in the view of its powerful supporters- is divided into “good” and “bad” types, and until governmental interests are given precedence over human values and ethics, the roots of violence should not be searched for in other places.


Unfortunately, these roots have taken hold in the depths of western political culture over the course of many years and they have caused a soft and silent invasion.  Many countries of the world take pride in their local and national cultures, cultures which through development and regeneration have soundly nurtured human societies for centuries.  The Islamic world is not an exception to this.  However in the current era, the western world with the use of advanced tools is insisting on the cloning and replication of its culture on a global scale.  I consider the imposition of western culture upon other peoples and the trivialization of independent cultures as a form of silent violence and extreme harmfulness. 


Humiliating rich cultures and insulting the most honored parts of these, is occurring while the alternative culture being offered in no way has any qualification for being a replacement.  For example, the two elements of “aggression” and “moral promiscuity” which unfortunately have become the main elements of western culture, has even degraded the position and acceptability of its source region.      


So now the question is: are we “sinners” for not wanting an aggressive, vulgar and fatuous culture? Are we to be blamed for blocking the flood of impropriety that is directed towards our youth in the shape of various forms of quasi-art?  I do not deny the importance and value of cultural interaction.  Whenever these interactions are conducted in natural circumstances and with respect for the receiving culture, they result in growth, development and richness.  On the contrary, inharmonious interactions have been unsuccessful and harmful impositions.


We have to state with full regret that vile groups such as DAESH are the spawn of such ill-fated pairings with imported cultures.  If the matter was simply theological, we would have had to witness such phenomena before the colonialist era, yet history shows the contrary.  Authoritative historical records clearly show how colonialist confluence of extremist and rejected thoughts in the heart of a Bedouin tribe, planted the seed of extremism in this region.  How then is it possible that such garbage as DAESH comes out of one of the most ethical and humane religious schools who as part of its inner core, includes the notion that taking the life of one human being is equivalent to killing the whole humanity?


One has to ask why people who are born in Europe and who have been intellectually and mentally nurtured in that environment are attracted to such groups?  Can we really believe that people with only one or two trips to war zones, suddenly become so extreme that they can riddle the bodies of their compatriots with bullets?  On this matter, we certainly cannot forget about the effects of a life nurtured in a pathologic culture in a corrupt environment borne out of violence.  On this matter, we need complete analyses, analyses that see the hidden and apparent corruptions.  Maybe a deep hate- planted in the years of economic and industrial growth and borne out of inequality and possibly legal and structural prejudice- created ideas that every few years appear in a sickening manner. 


Any rushed and emotional reaction which would isolate, intimidate and create more anxiety for the Muslim communities living in Europe and America not only will not solve the problem but will increase the chasms and resentments.

In any case, you are the ones that have to uncover the apparent layers of your own society and untie and disentangle the knots and resentments. Fissures have to be sealed, not deepened. Hasty reactions is a major mistake when fighting terrorism which only widens the chasms. Any rushed and emotional reaction which would isolate, intimidate and create more anxiety for the Muslim communities living in Europe and America- which are comprised of millions of active and responsible human beings- and which would deprive them of their basic rights more than has already happened and which would drive them away from society- not only will not solve the problem but will increase the chasms and resentments.


Superficial measures and reactions, especially if they take legal forms, will do nothing but increase the current polarizations, open the way for future crises and will result in nothing else.   According to reports received, some countries in Europe have issued guidelines encouraging citizens to spy on Muslims.  This behavior is unjust and we all know that pursuing injustice has the characteristic of unwanted reversibility.  Besides, the Muslims do not deserve such ill-treatment.  For centuries, the western world has known Muslims well- the day that westerners were guests in Islamic lands and were attracted to the riches of their hosts and on another day when they were hosts and benefitted from the efforts and thoughts of Muslims- they generally experienced nothing but kindness and forbearance.


Therefore I want you youth to lay the foundations for a correct and honorable interaction with the Islamic world based on correct understanding, deep insight and lessons learned from horrible experiences.  In such a case and in the not too distant future, you will witness the edifice built on these firm foundations which creates a shade of confidence and trust which cools the crown of its architect, a warmth of security and peace that it bequests on them and a blaze of hope in a bright future which illuminates the canvass of the earth.




۱۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

امام رضا(ع)

آمدم ای شاه پناهم بده:


 

۱۷ آذر ۹۴ ، ۲۲:۴۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

نوحه اربعین:سیب سرخی

..................................................................



حاج حسین سیب سرخی :اربعین حسینی







..................................................................

۱۱ آذر ۹۴ ، ۰۰:۲۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

اربعین حسینی


اشعار اربعین حسینی, دوبیتی های اربعین, شعر اربعین

اشعار اربعین حسینی, دوبیتی های اربعین, شعر اربعین

اشعار اربعین حسینی

سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو


چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم این که بودم خواهر تو

 

حسینم واحسین گفت و شنودم
زیارت نامه ام جسم کبودم


چه در زندان، چه در ویرانة شام
دعا می خواندم و یاد تو بودم

 

برای هر بلا آماده بودم
چو کوهی روی پا استاده بودم


اگر قرآن نمی خواندی برایم
کنار نیزه ات جان داده بودم

 

اشعار اربعین حسینی, دوبیتی های اربعین, شعر اربعین

 شعر اربعین حسینی

 

عذار نیلی و قدّ خم و چشم تر آوردم
گلاب اشک بهر لاله های پرپر آوردم


زجا برخیز ای صد پاره تر از گل! تماشا کن
که از جسم شهیدانت، دلی زخمی تر آوردم


تمام یاس هایت را به شام از کربلا بردم
چو برگشتم برایت یک چمن نیلوفر آوردم


مسافر از برای یار سوغات آورد اما
من از شام بلا داغ سه ساله دختر آوردم


اگر چه سر نداری یک نگه بر سیل اشکم کن
که با چشمان خود آب از برای اصغر آوردم


تو بر من از تن بی سر خبر ده ای عزیز دل!
که من برتو خبرهای فراوان از سر آوردم


چهل منزل سفر کردم به شهر شام و برگشتم
خبر ازچوب و از لعل لب و طشت زر آوردم


زاشک چشم و سوز سینه ی مجروح و خون دل
همانا مرهمت بر زخم های پیکر آوردم


قد خم، موی آشفته، تن خسته، رخ نیلی
به رسم هدیه میراثی بود کز مادر آوردم


زسیل اشک دریا کرده ام چشم محبان را
به آهم شعله ها از سینه ی میثم برآوردم

منبع:

۱۱ آذر ۹۴ ، ۰۰:۰۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

همایش سه ساله ها-94(حاج علی مهدوی نژاد)

۳۰ آبان ۹۴ ، ۲۳:۱۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

همایش سه ساله های حسینی


۲۵ آبان ۹۴ ، ۱۸:۴۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

محرم94-حاج علی مهدوی نژاد(طفلان زینب)

.................................................................................

۰۸ آبان ۹۴ ، ۲۱:۳۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

محرم۹۴

۰۷ آبان ۹۴ ، ۱۹:۴۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

محرم94سیب سرخی

 

 

 

............................................................

 

 

 

 

 

۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۷:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

عکسهای تصادفی





۰۵ آبان ۹۴ ، ۰۰:۳۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

محرم ۹۴

۰۳ آبان ۹۴ ، ۲۱:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

علامه طباطبایی

افسران - هیچ کس به  هیچ مرحله ای از معنویت نرسید مگر...

۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۰:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

پیامک محرم

******************************** 

اس ام اس ماه محرم

 

قیامت بی حسین غوغا ندارد"شفاعت بی حسین معنا ندارد"حسینی باش که در محشر نگویند"چرا پرونده ات امضاء ندارد

 

اس ام اس ماه محرم


عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین

 

اس ام اس ماه محرم


عالم همه محو گل رخسار حسین است ، ذرات جهان درعجب از کار حسین است . دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش ، یعنی که خدای تو عزادار حسین است

 

اس ام اس ماه محرم


آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارزد ، گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا که حسین بیش از آن می ارزد

 

اس ام اس ماه محرم

 

ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد . فرا رسیدن ماه محرم را به عزادارن راستینش تسلیت عرض میکنم

 

اس ام اس ماه محرم

 

ای وجودت عشق را معنای حسین عالمی یک قطره تو دریا حسین فرا رسیدن ماه محرم را به تمامی مسلمانان جهان تسلیت می گم

 

اس ام اس ماه محرم

 

پرسیدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟ آهی کشیدوگفت:که ماه محرم است.گفتم: که چیست محرم؟باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است

 

اس ام اس ماه محرم

 

السلام علیکم یااباصالح المهدى (عج)السلام علیک یاامین الله فى ارض وحجته على عباده(یاصاحب الزمان آجرک الله)ماه محرم بر شما وعاشقان حسین تسلیت عرض مینمایم)

 

اس ام اس ماه محرم

 

اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خون خدا کرد

 

اس ام اس ماه محرم

 

محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشوار به پا شد

 

اس ام اس ماه محرم

 

حسین میا به کوفه ، کوفه وفا ندارد ...
ای به دل بسته ، قدری آهسته
کن مدارا با ، زینب خسته ...
یا حسین مظلوم ...

 

اس ام اس ماه محرم

 

یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن
تموم حاجتا رو همه از می گیرن
بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه
شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عط مُشکه
شبای جمعه زهرا زائر این زمینه
سینه زن حسینه ، یل ام البنینه ...

 

اس ام اس ماه محرم

 

دوست دارم هر چی دارم بدم به راه تو حسین
تا که سینه خیز بیام میون بین الحرمین

 

اس ام اس ماه محرم

 

السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن

 

اس ام اس ماه محرم

 

کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
السلام علیک یا ابا عبدالله ...

 

اس ام اس ماه محرم

 

کربلا لبریز عطر یاس شد. . . .نوبت جانبازی عباس شد

 

اس ام اس ماه محرم

 

دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین
ایام عزا و غصه آغاز شود

 

اس ام اس ماه محرم

 

نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند

 

اس ام اس ماه محرم


دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم

 

اس ام اس ماه محرم

 

گویند که در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست . . . علم فاطمه دست قلم عباس است.

 

اس ام اس ماه محرم

 

پرسیدم از هلال چرا قامتت خم است ؟
آهی کشید و گفت ماه محرم است...

 

اس ام اس ماه محرم

 

باز محرم رسید، ماه عزای حسین
سینه‌ی ما می‌شود، کرب و بلای حسین
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین

 

اس ام اس ماه محرم

 

فرشته‌ها از امشب صبوی غم می‌نوشن
دوباره اهل جنت پیرهن سیاه می‌پوشن

 

اس ام اس ماه محرم

 

با آب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید مه سربلند و جاوید شوید
تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد

 

اس ام اس ماه محرم

 

باز محرم شدو دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست
آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم ولیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست
محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است

 

اس ام اس ماه محرم

 

هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله ، این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله .
حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسلیت باد . التماس دعا

 

اس ام اس ماه محرم

 

نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت است . پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با ذوالفقار . ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم . نقش سردوشی من یا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی است . اسـم رمز حمله ام یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع)

 

اس ام اس ماه محرم

۲۳ مهر ۹۴ ، ۲۲:۴۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

محرم


************************************

محرم ماه الفت با جنون است

چراغ کوچه هایش بوی خون است

محرم حرمت خون است و خنجر

تلاطم می کند حنجربه حنجر

دل من فدای دو دست اباالفضل

به قربان چشمان مست اباالفضل

ربود از همه ساقیان گوی سبقت

به چوگان دل ناز شست اباالفضل

غم ِ زهرا مرا سوز درون داد

دم ِ حیدر به من شور جنون داد

حسین آمد به زخم دل نمک ریخت

مرا با شور عاشورا در آمیخت

مرا سودای زینب در به در کرد

نصیبم جرعه ای خون جگر کرد

ز فرط تشنگی بی تاب گشتم

عطش دیدم ز خجلت آب گشتم

چه ها گویم ز مَشک تیرخورده

ز دست ساقی شمشیر خورده

به خاک افتاد مشک از دست ساقی

دو عالم پر شد از بوی اقاقی

مشامم پر شد از داغ شهیدان

که می گردم بیابان در بیابان



۲۳ مهر ۹۴ ، ۲۲:۲۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

عیدغدیر-عیدولایت

صد شکر که پیغمبر رحمت داریم
هم دست به دامان ولایت داریم
با ذکر شریف و مستجاب صلوات
امید شفاعت به قیامت داریم
عید سعید غدیر خم مبارک باد
اس ام اس تبریک عید غدیر, تبریک عید غدیر خم

اشاره

اس ام اس تبریک عید غدیر, تبریک عید غدیر خم

در فرهنگ مسلمانان، بعضی روزها به دلیل برکت و خیری که در آنهاست، عید نامیده شده است. یکی ازاین روزهای والامقام، روز عید غدیر خم، یعنی هیجدهم ذیحجه است که از سوی رسول گرامی اسلام، برترین عید امت لقب گرفته است. حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز در حدیثی، غدیر خم را اتمام حجت خداوند با مسلمانان می داند تا در برگزیدن جانشین رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به انحراف نیفتند.

معنای غدیر

اس ام اس تبریک عید غدیر, تبریک عید غدیر خم

غدیردرلغت به معنای آبگیر است؛ گودالی در بیابان که آب باران در آن گرد آید. در میان راه دو شهر بزرگ دنیای اسلام، مکه و مدینه، محلی است به نام «جُحفه» که در زمان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، کاروانیان حج گذار در آنجا از هم جدا می شدند و به طرف دیار خود می رفتند. در این محل، غدیر خم جای دارد. علت نام گذاری این غدیر به خم، آن است که آبگیر آنجا به شکل خُمِ رنگرزان بوده و برخی قبایل صحرایی، گاه جامه های رنگ کرده خود را در این آبگیر می شسته اند.

خلاصه واقعه غدیر خم

اس ام اس تبریک عید غدیر, تبریک عید غدیر خم

در سال دهم هجرت، رسول خدا صلی الله علیه و آله به حج رفت و احکام آن را به مردم آموزش داد. به هنگام بازگشت از مکه، در استراحتگاه جُحفه و در غدیر خم، به امر خدا مردمان را گرد آورد و در آن مجمع سترگ، امام علی علیه السلام را به جانشینی خود به آنان شناساند و فرمود: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست». البته جانشینی علی علیه السلام سال ها پیش در مکه و در جمع خاندان هاشم انجام گرفته بود، ولی در غدیر، به اطلاع عموم رسید.

غدیر؛ تداوم خط نبوت

اس ام اس تبریک عید غدیر, تبریک عید غدیر خم

واقعه غدیر خم که در آخرین سال زندگی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله رخ داد و در آن علی علیه السلام به جانشینی آن حضرت صلی الله علیه و آله برگزیده شد، حادثه ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست؛ یک تفکر است. غدیر، نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوت خبر می دهد. غدیر، نقطه تلاقی کاروان رسالت با طلایه داران امامت است. آری، غدیر خم یک سرزمین نیست؛ چشمه ای است که تا پایان هستی می جوشد؛ کوثری است که فنا برنمی دارد؛ و افقی است بی کرانه و خورشیدی است عالم تاب.

غدیر و سرنوشت اسلام

اس ام اس تبریک عید غدیر, تبریک عید غدیر خم

بدون شک واقعه غدیر خم، نقش سرنوشت سازی در تعیین مسیر آینده اسلام داشته است. در این واقعه، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مهم ترین مأموریت دوران پیامبریِ خود را به انجام رساند؛ مأموریتی که انجام آن، به منزله رساندن پیام رسالت حضرت بود، و کوتاهی در مورد آن، به از بین رفتن زحمات چندین ساله ایشان می انجامید؛ چنان که خداوندمتعالی درآیه 67 سوره مائده می فرماید: «هان ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است، تبلیغ کن و اگر چنان نکنی، پیام و رسالت او را انجام نداده ای وخداوند تو را از مردم حفظ می فرماید».

حدیث غدیر خم یقینی است.

اس ام اس تبریک عید غدیر, تبریک عید غدیر خم

واقعه غدیر خم، یکی از مسلّم ترین مسائل تاریخ اسلام است و صدها دانشمند از آن یاد کرده اند؛ مانند ابوریحان بیرونی و خواجه نصیرالدین طوسی. فیلسوف معروف، فارابی نیز بر همین اساس، به تحلیل فلسفه «امامت» پرداخته است. ابن سینا نیز به موضوع نص (حدیث صریح غدیر)، در کتاب شفا اهمیت داده است، و آن را بهترین راه برای تعیین جانشین دانسته است. گذشته از علمای بزرگ شیعه که همه موثّق اند و حجت،ده ها و ده ها دانشمند و محدث و مورّخ و مفسر از اهل سنت نیز حدیث غدیر و واقعه آن را نقل کرده اند؛ مانند طبری و ابن اثیر و احمد حنبل.

اگر می شد...

اگر پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به سفارش های روز غدیر و موارد مکرر دیگری که پیامبر صلی الله علیه و آله ، علی علیه السلام را پیشوا معرفی فرموده بود عمل کرده بودند، اسلام جهان گیر می شد و دین خدا بشریت را به راه می آورد و عدالت و دادگری، آفاق تا آفاق گیتی را می گرفت. از اینجاست که همه هوشمندان تاریخ بشر که به گونه ای ازاین واقعه آگاهی یافته اند، از انحرافی که پس از رحلت پیامبر پیش آمد، اظهار تأسف کرده اند؛ از این جمله است ولتر، فیلسوف مشهور فرانسوی. وی تأسف خویش را چنین اظهار کرده است: «آخرین اراده محمد انجام نشد؛ او علی را به جای خود منصوب کرده بود...».

عید غدیر در احادیث

اس ام اس تبریک عید غدیر, تبریک عید غدیر خم

عید خلافت و ولایت

زیاد بن محمد گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: آیا مسلمانان عیدی غیر از عید قربان و عید فطر و روز جمعه دارند؟ فرمود: «آری، روزی که رسول خدا صلی الله علیه و آله ، امیرمؤمنان علی علیه السلام را (به خلافت و ولایت) منصوب کرد».

برترین عید امت

اس ام اس تبریک عید غدیر, تبریک عید غدیر خم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «روز غدیر خم، برترین عیدهای امت من است، و آن روزی است که خداوند بزرگ دستورداد برادرم، علی بن ابی طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم به دست او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل، و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را دین آنان قرار داد».

عید آسمانی

اس ام اس تبریک عید غدیر, تبریک عید غدیر خم

حضرت امام رضا علیه السلام به نقل از جدّش امام صادق علیه السلام فرمود: «روز غدیر خم، درآسمان مشهورتر از زمین است».

عید پر برکت

اس ام اس تبریک عید غدیر, تبریک عید غدیر خم

امام صادق علیه السلام فرمود: «به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعی روز غدیر را می شناختند، فرشتگان روزی ده بار با آنان مصافحه می کردند. بخشش های خدا به کسی که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست».

روز سپاس و شادی

اس ام اس تبریک عید غدیر, تبریک عید غدیر خم

امام صادق علیه السلام فرمود: «عید غدیر، روز عبادت و نماز و سپاس و ستایش خداست، و روز سرور و شادی است؛ به دلیل ولایت ما خاندان که خدا بر شما منت گذاشت. من دوست دارم شما آن روز را روزه بگیرید».

روز نیکوکاری و بخشش

اس ام اس تبریک عید غدیر, تبریک عید غدیر خم

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «یک درهم دادن به برادران با ایمان و معرفت در روز عید غدیر، برابر هزار درهم (در روزهای دیگر) است؛ بنابراین، در این روز به برادرانت انفاق کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان».

روز ناله نومیدی شیطان

اس ام اس تبریک عید غدیر, تبریک عید غدیر خم

امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش حضرت باقرالعلوم علیه السلام نقل کرد که فرمود: «شیطان چهار بار ناله نومیدی سر داد؛ روزی که مورد لعن خدا قرار گرفت، روزی که از آسمان به زمین هبوط کرد، روزی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به پیامبری مبعوث شد، و روز عید غدیر خم».

۰۹ مهر ۹۴ ، ۲۲:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

بوی محرم

۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۲:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

دومین همایش

۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۴:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

عیدقربان

eyde ghorban1 اس ام اس تبریک عید قربان

عید قربان گرچه آیین خلیل آزر است / ملت اسلام را امروز زیب و زیور است

حبّذا عیدى که سرخ از خون قربانى او / گونه اسلام و روى ملت پیغمبر است . . .

.

.

.

بگذر از فرزند و جان و مال خویش / تا خلیل اللّه ِ دورانت کنند

سَر بِنه بر کف، برو در کوی دوست / تا چو اسماعیل، قربانت کنند . . .

.

.

.

مبارک باد عید قربان ، نماد بزرگ ترین جشن رهایى انسان از وسوسه هاى ابلیس . . .

.

.

.

عید قربان، عید سربلند بیرون آمدن از امتحان عبودیت است . . .

.

.

.

نگارا عید قربان است  قربانت شوم یا نه ؟ / نگفتی یک دمی آیا که مهمانت شوم یانه ؟

برای طوف کویت جامه احرام بر بستم / گدای دوره گرد گوشه خوانت شوم یانه ؟

.

.

.

عید است بیا بخانه ام قهر مباش / مغرور ترین دختر این شهر مباش

قربان تو گردم همگی  میخندند / عیدانه بده و تلخ چون زهر مباش . . .

.

.

.

عید قربان

عید شرافت بنى آدم است و کرامت انسانى اش

جشن رها شدن از قید پدرانى است که جان فرزند خویش را نذر قربان گاه ها مى کردند . . .

.

.

.

عید قربان

بالاترین نقطه اى است که اوج مقام بشر تعیین مى شود

و تا ابد، درجه ایمان با همان نقطه سنجیده مى گردد . . .

.

.

.

عید قربان، یادآور زیباترین نمونه تعبد انسان در برابر خداوند متعال است . . .

.

.

.

عید قربان، عید فداکارى، ایثار، قربانى، اخلاص و عشق و بندگى، مبارک باد . . .

.

.

.

عید قربان

جلوه‌گاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است و فصل قرب مسلمانان به خداوند در سایه عبودیت . . .

.

.

.

عید قربان، یعنى فدا کردن همه «عزیزها» در آستان «عزیزترین»

و گذشتن از همه وابستگى ها به عشق مهربان ترین . . .

.

.

.

خوشا «ذی‌الحجه» روز عید قربان / شروع داستان عشق و ایمان

خواهی که تو را کعبه کند استقبال / مایی و منی را به منا قربان کن

.

.

.

حلول تازه داده فیض سبحان / چه زیبا منجلی شد «عید قربان» . . .

.

.

.

ز اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم / به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را

کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان / نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را . . .

.

.

.

عید قربان با نماز و عبادتش، با ذکر و دعایش، با قربانى و صدقات و احسانش

بسترى براى جارى ساختن مفهوم عبودیت و بندگى است . . .

.

.

.

عید سعید «قربان» ، جشن «تقرب» عاشقان حق مبارک . . .

.

.

.

عید اضحی رسم و آئین خلیل آزرست / بعد آن ،عید غدیر، روز ولای حیدر است

عید قربان و پیشاپیش عید سعید غدیر مبارک

.

.

.

عیدقربان، جشن رهایی ازاسارت نفس وشکوفایی ایمان ویقین ،عیدسرسپردگی وبندگی

عیدنزدیک شدن دلها به قرب الهی برهمه مسلمانان مبارک باد . . .

.

.

.

عید قربان ، پر شکوهترین ایثار و زیباترین جلوه ی تعبد در برابر خالق یکتا بر شما مبارک . . .

.

.

.

نزول فیض رب العالمین است / حلول «عید قربان» در زمین است

.

.

.

عید قربان عید عبادت و بندگی و عید اطاعت از قادر یکتا برشما تهنیت باد . . .

.

.

.

عیدقربان، جشن رهیدگی از اسارت نفس و شکوفایی ایمان و یقین بر همه ابراهیمیان مبارک باد . . .

۰۱ مهر ۹۴ ، ۱۹:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

کفن پوش عشق

****************************

نهم ذى الحجه شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام
مظلومى آل مرتضى پیدا شد

در کوفه دوباره محشرى بر پا شد

مهمان غریب کوفه را دریابید

زیرا که اسیر فتنه اعدا شد

« کفن پوش عشق »

مى بینمت اى سفیر سفر انقلاب که سفارتت را آغاز کرده اى ، دعوتى که هیجده هزار دعوتنامه داشته است ، و در بیابانهاى تفدیده ، راه مى سپرى و پرچم فراز مند نهضت ازاد یبخش حسین علیه السلام را بر دوش مى کشى و نستوه و استوار، با طنین گامهاى قهرمانانه ات ، سکوت سرد و مرگ افزاى چندین ساله تاریخ اسلام را درهم مى شکنى .

جوانمردى ، وفا، و دریا دلى به تو ایمان آورده اند و ارزشها، هرگز، پاسدارى ، پایدارتر از تو ندیده اند.

ان شب ، که با غافلگیرى و ترور عامل دشمن ، فقط و فقط براى ارزشها، به مخالفت برخاستى ، همه خصلتهاى آسمانى ، بنده ارزش خرید تو شدند. ارى وفا از اینکه چون توئى را در کوفه ، شهر بى وفایان ، در کوى بى وفایى مى دید، شرمسار بود و این ازرم را که از حضور وفا مردترین یار اباالاحرار در ان خلوت خالى از مردانگى و غیرت ، احساس مى کرد نمى توانست پنهان کند.

اى الگوى بزرگ مقاومت ، اى اسوه صبر و استوارى ، از ان لحظه هاى خون و خشم ، شمشیر و تکبیر، و رویاروئى نا برابر نور و ظلمت چه بگویم که کار و کارزار از جنگ تن به تن گذشته بود و تبدیل به جنگ تن به تن ها شده بود.

رزم حماسه آفرین تنى تنها و دور از دیار با تن ها و گرگهایى تا دندان مسلح ، با نگهبانان اشرافیت و حافظان شیطان .

عدالت بر خود، لحظه اى غم افزاتر از آن هنگام تنهایى تو در آن هنگامه خون و آتش ، ندیده است . دلهاى همه خدا پرستان ، از ان روز و دقیق تر بگویم از آن شب ، خانه تو شد، (از آن شب ) که بر درگاه خانه آن زن و در جواب سئوالش ‍ نالید که : من در این شهر، خانه اى ندارم .

هنوز و هماره ، خونرنگى شفق ، از شرمگینى ان شامگاهان است ، ان شام شوم و آن شب تا ابد سیاه که در کوچه هاى شهر هیجده هزار دعوتنامه اى ، تنها ماندى و از هیچ پنجره اى ، نورى ، هر چند نا چیز، سوسو نمى زد.

هر وقت به ان تنهایى تاریخى ات فکر مى کنم و ان خاطره غمبار را یاد مى اورم به این نتیجه مى رسم که غمى که هر غروب را مى اکند، غم توست و غروب ، ائینه دار غصه هاى توست ، و ابهام راز الودش از سر گذشت تو نشئت گرفته است .

اى عارف عرفه ، اى شاهد عرصات ، اى سفیر ثوره واى شهید عرفات .

اى فرستاده فرزانه حسین علیه السلام ، به تنهائیت در کوچه هاى تنگ و تاریک و مالا مال از آتش و دود کوفه سوگند دلهایمان ، دشتهاى وسیعى است که در ان ، الاله هاى سرخ و شقایقهاى ارغوانى عشق تو و مولاى تو، روئیده است . مسلم تو از بام قصر قساوت بر زمین نیفتادى . هرگز، که در دلهاى ازادگان و عدالت دوستان و ظلم ستیزان جاى گرفتى ، تو به میهمانى دلهاى عاشق رفتى و قلبهاى مومنى که عرش الرحمان گفته شده اند، جایگاه توست اى عبد صالح رحمان .

مى بینمت بر تارک تاریخ ، بشکوه ایستاده اى و قامت خونینت از زخمهاى کشیده شدن پیکرت بر سنگفرشهاى کوفه ، ستاره باران است . سنگفرشهاى کوى و برزن کوفه ، وقتى با بدن مطهرت مماس بودند، بر عرش ،پهلو مى زدند، دیگر سنگفرش نبودند بلکه سنگ عرش شده بودند.

تمام ابهاى جهان و بى کرانگى اقیانوسهاى زمین ، وآمدار و شرمسار ان لحظه اب خواستن و ابخوردن تو هستند. تا، لب گذاشتى ، ظرف اب ، بحر احمر شد و ظرفیت و گستره وجود تو را به حکایت نشست .

اه چه بگویم ؟ که مى بینم از بام دارالاماره و از سر دار، بر سرداران جهان ، امارت مى کنى و هر جا حق طلب و ظلم ستیزى است مسلم تو شده است .

چاه ها چاله هاى انباشته از آتش و شمشیر، گواه روشنى است . بر این حقیقت آفتابى که تو آفتابى و تسلیم ، تسلیم توست . اى سلم بزرگ ؛ عزت و شرف ، بندگان مودب استان رفیع تو هستند و در قدمت به خاک ادب افتاده اند.

اى شهید پیشتاز کربلا، هنوز، عطر دل انگیز ان سلام ملکوتى که به عنوان حسین علیه السلام فرستادى در فضاى آسمان فتوت ، برادرى و انسانیت ، با مشام جان استشمام مى شود و روح را روحانیت و طور سیناى سینه ها را طراوتى تازه مى بخشد.

به سلام قسم ،... الملک القدوس السلام ... سلامى دل انگیزتر از سلام تو در حافظه تاریخ نیست . سلامى از اسلام ناب یک مسلم .

تو از کوه استوا ترى و استوارى عکس برگردان ضایع و کمرنگى است از تو، از همان ایستادن بر بام و به سلام .

اه ... باز هم اه ... از این غم ، که براى عاشقانت ، هممین یک غم کافى است تا هیچ گاه به سرور ننشینند، غم جانکاه ان لحظه که امام نازنین نازدانه ات را بر زانوى مهر نشاند و دیگر دخترکان کاروان ، نگاه معنى دار و غم الودى به یکدیگر کردند و لب گزیدند.

دست مهربان و نوازشگر امام که بر سر دختر تو کشیده مى شد، اعلامیه اى بود، اعلامیه وصال مسلم به ملکوت تو در عرفه شهید شدى تا دعاى ، عرفه مولى الکونین را تفسیر کنى و حماسه مسلم بودن و تسلیم نشدن را بیافرینى .

سفیر حسین علیه السلام

آنشب که شهر کوفه در اشوب غم بود

نامه نگاران را قلم تیغ ستم بود

آنشب که عروس حجله شب شعر میخواند

اشعار غم با واژه هاى بکر میخواند

آنشب زمین از پرده دل ناله میزد

داغ شقایق را به قلب لاله میزد

آنشب حکومت بود سر تا پا نظامى

حامى یک مامور جلبش صد حرامى

در کوچه اى مرد غریبى راه میرفت

از بى پناهى در پناه اه میرفت

مرغ دلش گاهى هواى یار میکرد

از خستگى گه تکیه بر دیوار میکرد

در کارگاه لب درنا سفته مى سفت

اسرار دل را این چنین با باد میگفت

اى باد صرصر همتى چون وقت تنگ است

چرخ زمان ابستن اشوب جنگ است

دارم بتو من دست استمداد اى باد

چون هستیم را داده ام بر باد اى باد

اینک که در این شهر دلدارى ندارم

تنهاى تنها هستم و یارى ندارم

از من ببر در نزد دلدارم پیامى

زیرا که غیر از او ندارم من امانى

از قول من بر گو تو با نور دو عینم

فرزند دلبند على یعنى حسینم

مولاى من از کوفیان قطع نظر کن

کوفه میاعزم سفر جاى دگر کن

مولاى من جان رسول الله برگرد

دانم که در راهى ولى زین راه برگرد

اینان که بر لب نعره تکبیر دارند

جاى وفا زیر عبا شمشیر دارند

شمشیرها شان بهر قتلت تیز گشته

پیمانه ها شان از ستم لبریز گشته

با سنگ و تیر و نیزه ها شان میزبانند

آماده از بهر ورود میهمانند

اى یوسف من پا سر بازار مگذار

پا بر سر بازار این اشرار مگذار

اینجا متاع عاشقى را مشترى نیست

این فرقه را کارى بجز غارتگرى نیست

اینان همه ایفا گران نقش خونند

چون بیخبر از سنگر عشق و جنونند

تنها بیا اما میاور خواهرت را

تنها به خواهر ان سه ساله حضرت را

ائى اگر در کوفه اى فخر زمانه

دشمن زند بر خواهر تو تازیانه

ائى اگر در کوفه میگردد به سیلى

مانند زهرا روى اطفال تو نیلى

ائى اگر در کوفه بینى داغ اکبر

انسان که روید لاله ها از باغ اکبر

۳۱ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

صوت زیباازدواج حضرت زهرا(س)

حاج حسین سیب سرخی:سالگرد ازدواج حضرت علی(ع)وحضرت فاطمه(س)

*******************************


۲۳ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

زندگینامه امام جواد(ع)


نگاهی به زندگانی امام جواد علیه السلام

****************************

آگاهیهای تاریخی درباره زندگی امام جواد علیه السلام چندان گسترده نیست؛ زیرا افزون بر آن که محدودیتهای سیاسی همواره مانع از انتشار اخبار مربوط به امامان معصوم علیه السلام می گردید، تقیه و شیوه های پنهانی مبارزه که برای " حفظ امام و شیعیان از فشار حاکمیت" بود، عامل مؤثری در عدم نقل اخبار در منابع تاریخی است. افزون بر آن، زندگی امام جواد علیه السلام چندان طولانی نبوده است که اخبار فراوانی هم از آن در دسترس ما قرار گیرد.

و نیز گفتنی است، زمانی که امام رضا علیه السلام به خراسان برده شد، هیچ یک از اعضای خانواده خود را به همراه نبرد و در آنجا تنها زندگی می کرد. و از اخبار مربوط به شهادت امام رضا علیه السلام چنین بر می آید که امام جواد علیه السلام آن هنگام در مدینه اقامت داشت و تنها برای غسل پدر و اقامه نماز به آن حضرت در طوس حضور یافت.

هنگامی که مأمون بعد از شهادت امام رضا علیه السلام در سال 204 به بغداد بازگشت، از ناحیه حضرتش اطمینان خاطر پیدا کرده بود، ولی این را می دانست که شیعیان پس از امام رضا علیه السلام فرزند او را به امامت خواهند پذیرفت و در این صورت خطر همچنان بر جای خود خواهد ماند. او سیاست کنترل امام کاظم علیه السلام توسط پدرش را- که او را به بغداد آورده و زندانی کرده بود- به یادداشت و با الهام از این سیاست، همین رفتار را با امام رضا علیه السلام در پیش گرفت، ولی با ظاهری آراسته و فریبکارانه، به گونه ای که می کوشید نه تنها در ظاهر امر مسأله زندان و مانند آن در کار نباشد، بلکه با برخورد دوستانه، چنین تبلیغ شود که او علاقه و محبت ویژه نیز به ایشان دارد. اینک نوبت امام جواد علیه السلام فرا رسیده بود تا به نحوی کنترل شود. مأمون برای انجام این هدف، دختر خود را به عقد وی درآورد و او را داماد خود کرد. از همین رهگذر بود که مأمون به راحتی می توانست از طرفی امام را در کنترل خود داشته باشد و از طرف دیگر آمد و شد شیعیان و تماس های آنان را با آن حضرت زیر نظر بگیرد.

بر اساس برخی نقلها، مأمون پس از ورود به بغداد- در سال204- بلافاصله امام جواد علیه السلام را از مدینه به بغداد فراخواند.(1) افزون بر این، مأمون متهم بود که امام رضا علیه السلام را به شهادت رسانده است. اکنون می بایست با فرزند وی به گونه ای رفتار کند که از آن اتهام نیز مبرّی شود.

از روایتی که شیخ مفید از ریان بن شبیب نقل کرده، چنین بر می آید: موقعی که مأمون تصمیم به ازدواج ام فضل با امام جواد علیه السلام گرفت، عباسیان برآشفتند؛ زیرا ترس آن داشتند که پس از مأمون، خلافت به خاندان علوی برگردد، چنانکه درباره امام رضا علیه السلام هم به سختی دچار همین نگرانی شده بودند.(2) ولی به طوری که از دو روایت فوق برمی آید، آنان مخالفت خود را به گونه دیگری وانمود کرده و گفتند: دختر خود را به ازدواج کودکی درمی آورد که :" لَم یتَفَقَّهُ فی دینِ الله ولا یعرف حلاله من حرامه ولا فرضاً من سنّته"؛کودکی که تفقه در دین خدا ندارد، حلال را از حرام تشخیص نمی دهد و واجب را از مستحب باز نمی شناسد.

مأمون در مقابل این برخورد، مجلسی برپا کرد و امام جواد علیه السلام را به مناظره علمی با یحیی بن اکثم، بزرگترین دانشمند و فقیه سنی آن عصر، فراخواند تا بدین وسیله مخالفان و اعتراض کنندگان عباسی را به اشتباه خود آگاه کند.(3) این در حالی بود که بنا به این دو روایت، هنگام عقد ازدواج ام فضل با امام جواد علیه السلام هنوز به آن حضرت " صبی" اطلاق می شده است.

مکتب علمى امام جواد علیه السلام
**********************

مى‏دانیم که یکى از ابعاد بزرگ زندگى ائمه ما، بعد فرهنگى آنها است. این پیشوایان بزرگ هرکدام درعصر خود فعالیت فرهنگى داشته در مکتب خویش شاگردانى تربیت مى‏کردند و علوم و دانشهاى خود را توسط آنان در جامعه منتشر مى‏کردند، اما شرائط اجتماعى و سیاسى زمان آنان یکسان نبوده است، مثلا در زمان امام باقرعلیه السلام و امام صادق علیه السلام شرائط اجتماعى مساعد بود و به همین جهت دیدیم که تعداد شاگردان و راویان حضرت صادق علیه السلام بالغ برچهار هزار نفر مى‏ شد، ولى از دوره امام جواد تا امام عسکرى علیه السلام به دلیل فشارهاى سیاسى و کنترل شدید فعالیت آنان از طرف دربار خلافت، شعاع فعالیت آنان بسیار محدود بود و ازاین‏ نظر تعداد راویان و پرورش یافتگان مکتب آنان نسبت ‏به زمان حضرت صادق علیه السلام کاهش بسیار چشمگیرى را نشان مى‏دهد.

بنابراین اگر مى‏خوانیم که تعداد راویان و اصحاب حضرت جوادعلیه السلام قریب صد و ده نفر بوده‏اند (4) و جمعا 250 حدیث از آن حضرت نقل شده (5) ، نباید تعجب کنیم، زیرا از یک سو، آن حضرت شدیدا تحت مراقبت و کنترل سیاسى بود و از طرف دیگر، زود به شهادت رسید و به اتفاق نظر دانشمندان بیش از بیست و پنج‏ سال عمر نکرد!

درعین حال، باید توجه داشت که در میان همین تعداد محدود اصحاب و راویان آن حضرت، چهره‏هاى درخشان و شخصیتهاى برجسته‏اى مانند: على بن مهزیار، احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى، زکریا بن آدم، محمد بن اسماعیل بن بزیع، حسین بن سعید اهوازى، احمد بن محمد بن خالد برقى بودند که هر کدام در صحنه علمى و فقهى وزنه خاصى به شمار مى‏رفتند، و برخى داراى تالیفات متعدد بودند.

از طرف دیگر، روایان احادیث امام جوادعلیه السلام تنها در محدثان شیعه خلاصه نمى‏شوند، بلکه محدثان و دانشمندان اهل تسنن نیز معارف و حقایقى از اسلام را از آن حضرت نقل کرده‏اند. به عنوان نمونه «خطیب بغدادى‏» احادیثى با سند خود ازآن حضرت نقل کرده است. (6) هم چنین حافظ «عبد العزیز بن اخضر جنابذى‏» در کتاب «معالم العترة الطاهرة‏» (7) و مؤلفانى نیز مانند: ابو بکر احمد بن ثابت، ابواسحاق ثعلبى، و محمد بن مندة بن مهربذ در کتب تاریخ و تفسیر خویش روایاتى از آن حضرت نقل کرده‏اند. (8)

نحوه شهادت حضرت
***************

درباره آمد و شد امام در مدینه و احترام مردم نسبت به آن حضرت، اطلاعات مختصری در پاره ای از روایات آمده است.(9)

فراخوانی آن حضرت به بغداد، در سال 220، توسط معتصم عباسی، آن هم درست در همان اولین سال حکومت خود، نمی توانست بی ارتباط با جنبه های سیاسی قضیه باشد. به ویژه که درست همان سال که حضرت جواد علیه السلام به بغداد آمد، رحلت کرد؛ این در حالی بود که تنها 25 سال از عمر شریفش می گذشت. عناد عباسیان با آل علی علیه السلام به ویژه با امام شیعیان که در آن زمان جمعیت متنابهی تابعیت مستقل آنها را پذیرفته بودند، شاهدی است بر توطئه حکومت در شهادت امام جواد علیه السلام. همچنین خواستن آن حضرت به بغداد و درگذشت وی در همان سال در بغداد، همگی شواهد غیرقابل انکاری بر شهادت آن بزرگوار به دست عوامل عباسی می باشد.

مرحوم شیخ مفید، با اشاره به روایتی درباره مسمومیت و شهادت امام جواد علیه السلام، رحلت آن حضرت را مشکوک دانسته است.(10) بنا به روایت مستوفی، عقیده شیعه بر این است که معتصم آن حضرت را مسموم نموده است.(11)

پاره ای از منابع اهل تسنن، اشاره بر این دارند که امام جواد علیه السلام به میل خود و برای دیداری از معتصم عازم بغداد شده است.(12) در حالی که منابع دیگر، حاکی از آنند که معتصم به ابن زیات مأموریت داد تا کسی را برای آوردن امام به بغداد بفرستد.(13) ابن صبّاغ نیز با عبارت" اِشخاص المعتصم له من المدینة"(14) این مطلب را تأیید کرده است.

مسعودی روایتی نقل کرده که بنابر آن، شهادت آن حضرت به دست ام فضل، در زمانی رخ داده که امام از مدینه به بغداد نزد معتصم آمده بود.(15) ام فضل پس از شهادت امام، به پاس این عمل خود به حرم خلیفه پیوست.(16) این نکته را نباید از نظر دور داشت که ام فضل در زندگی مشترک خود با امام جواد علیه السلام از دو جهت ناکام مانده بود:

نخست آن که از آن حضرت دارای فرزندی نشد.
دوم آن که امام نیز چندان توجهی به وی نداشت .

ام فضل یک بار (گویا از مدینه) نامه ای نگاشت و از امام نزد مأمون شکایت کرد و از این که امام چند کنیز دارد گله نمود، ولی مأمون در جواب او نوشت:

ما تو را به عقد ابوجعفر درنیاوردیم که حلالی را بر او حرام کنیم، دیگر از این شکایتها نکن.(17) به هر حال، ام فضل پس از مرگ پدر، امام را در بغداد مسموم کرد و راه یافتن او به حرم خلیفه و برخورداری از مواهب موجود در آن، نشانی از آن است که این عمل به دستور معتصم انجام شده است.(18) و بالاخره امام جواد علیه السلام به شهادت رسید و حرم مطهر ایشان در کاظمین عراق قرار دارد که ملجا و پناهگاه عاشقان ایشان است . 

۲۳ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

به یادمحرم

۱۲ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

دهه کرامت



 

دهه کرامت برتمامی شیعیان مبارک باد

***********************

بارگاه حضرت معصومه(س) تجلیگاه حضرت زهرا(س)

بر اساس رویاى صادقه‏اى که مرحوم آیت الله مرعشى نجفى(ره) ازپدر بزرگوارش مرحوم حاج سیدمحمود مرعشى (متوفاى 1338 ه’ .)نقل مى‏کردند، قبر شریف حضرت معصومه(س)جلوه‏گاه قبر گم شده‏مادر بزرگوارش حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها مى‏باشد.آن مرحوم در صدد بود که به هر وسیله‏اى که ممکن باشد، محل دفن‏ حضرت زهرا سلام الله علیها را به دست آورد، به این منظورختم مجربى را آغاز مى‏کند و چهل شب آن را ادامه مى‏دهد، تا درشب چهلم به خدمت‏حضرت باقر و یا حضرت صادق(علیهماالسلام)شرفیاب مى‏شود، امام(ع) به ایشان مى‏فرماید: «علیک بکریمه اهل البیت‏» «به دامن کریمه اهلبیت پناه‏ببرید.» عرض مى‏کند: بلى من هم این ختم را براى این منظور گرفته‏ام که قبر شریف‏بى‏بى را دقیقا بدانم و به زیارتش بروم.

امام(ع) فرمود: منظور من قبر شریف حضرت معصومه درقم مى‏باشد.سپس ادامه داد: براى مصالحى خداوند اراده فرموده که محل دفن حضرت فاطمه‏سلام الله علیها همواره مخفى بماند و لذا قبر حضرت معصومه راتجلیگاه قبرآن حضرت قرار داده است. هر جلال و جبروتى که براى‏قبر شریف حضرت زهرا مقدر بود خداوند متعال همان جلال و جبروت‏را بر قبر مطهر حضرت معصومه(س) قرار داده است.

*******************************

امام رضا (ع) فرمود : پیروان ما به فرمان ما گردن نهاده اند ، دستورات ما را گرفته و بکار می بندند و با دشمنان ما مخالفند و کسی که بر این روش نباشد از ما نیست.

*******************

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

این جمعه

این جمعه هم گذشت

ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت

دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت

مانند مرده ای متحرک شدم بیا

بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت

می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر

دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت

دنیا که هیچ,جرعه ی آبی که خورده ام

از راه حلق تشنه ی من مثل سم گذشت

بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم

از خیر شعر گفتن,حتی قلم گذشت

تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم

یک گوشه بغض کرده,که این جمعه هم گذشت...

مولا شمار درد دلم بی نهایت است

تعداد درد من به خدا از رقم گذشت

***

حالا برای لحظه ای آرام می شوم

ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت

*******************************************

۱۶ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

پاسخ به سوالات شرعی (نمازقضا)

بسمه تعالی
باسلام
اینجانب یقین به فوت نمازهایم ندارم ولی عاشق خواندن نماز قضا هستم ودرنیت نمازقضای احتیاطی را بیان نمی کنم بلکه به صراحت قضای نماز را نیت می کنم آیا اشکال دارد؟
با تشکر

پاسخ: 

همین که می دانی خواندن نماز قضا برایت واجب نیست و نماز قضای خودت را احتیاطا می خوانی کافی است و اشکال ندارد گرچه در نیت احتیاطی بودن را نیاوری.

۱۶ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

شعرامام زمان(عج)

شعر,شعرامام زمان,شعر برای امام زمان,شعرهای امام زمان

 

«شعر امام زمان»

 

ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری

کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی

ای آنکه در حجابت دریای نور داری

من غرق در گناهم، کی می کنی نگاهم؟

برعکس چشمهایم چشمی صبور داری

از پرده ها برون شد، سوز نهانی ما

کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟

در خواب دیده بودم، یک شب فروغ رویت

کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟

 

***********

 

«شعر امام زمان»

 
از میان اشک ها خندیده می آید کسی
خواب بیداری ما را دیده می آید کسی

با ترنم با ترانه با سروش سبز آب
از گلوی بیشه خشکیده می آید کسی

مثل عطر تازه تک جنگل باران زده
در سلام بادها پیچیده می آید کسی

کهکشانی از پرستو در پناهش پرفشان
آسمان در آسمان کوچیده می آید کسی

خواب دیدم , خواب دیده در خیالی دیده اند
از شب ما روز را پرسیده می آید کسی

 

***********

«شعر امام زمان»

 

گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن


گفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم


گفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم

گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن

گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن

گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن

گفتم ز حق دارم تمنای سکینه
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه

گفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان

گفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن

گفتم  ز هجران تو قلبی تنگ دارم
گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم

گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب دیده دل را شستشو کن

گفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با یاد حق آباد گردان

گفتم که شام تا دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن

گفتم که از هجران رویت بی قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم

 

*****شعر امام زمان******

 

شعر,شعرامام زمان,شعر برای امام زمان,شعرهای امام زمان

 

«شعر امام زمان»

 

مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره ها وا شود همین!
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمی­کنم
حق می­دهم که بنده دنیا کنی مرا
من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا
آقا برای تو نه ! برای خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا
من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا
این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین
شاید غلام خانه زهرا کنی مرا
*علی اکبر لطیفیان*

 

۱۶ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

تبریک نزدیکترین روزبه قیامت


پیشاپیش فرارسیدن بزرگترین عیدمسلمانان رابه تمامی عاشقان تبریک عرض مینماییم


***********************

خداحافظ ای ماه غفران و رحمت

خداحافظ ای ماه عشق و عبادت

خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها

خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی

خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه

خداحافظ ای بهترین ماه الله


********************

 

خدایا! خروج از ماه مبارک را برای ما مقارن با خروج از تمامی گناهان قرار بده.. آمین .

۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۲:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

اعمال عیدفطر


مقالات

وداع با ماه خدا  

اعمال عید فطر

 

عید سعید فطر؛ روزپاداش

 

بشارت باد، فرا رسیدن عید فطر

 

رویت هلال ماه رمضان، رویت  هلال شوال

 

عید نو

 

عید فطر؛ ماه پیروزى بر طاغوت نفس

 

عید فطر و نقش آن در تحولات فردى و اجتماعى

 

پاداش ع

۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۱:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

محل شهادت حضرت علی(ع)

۱۷ تیر ۹۴ ، ۰۴:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

یاعلی مدد

۱۷ تیر ۹۴ ، ۰۱:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی

نوحه زیبا:سیب سرخی

 
نوحه شب19 رمضان94:حاج حسین سیب سرخی
 
 
 

دریافت
۱۶ تیر ۹۴ ، ۲۰:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم اهل بیت(ع)-مهندس رضااحمدی