جشن نیمه شعبان
نیمه شعبان سالروز تولد حضرت مهدی(عج)، امام دوازدهم شیعیان است که در دوران غیبت به سر میبرد. در برخی روایات، شب نیمه شعبان پس از شب قدر برترین شبها دانسته شده است. گروهی از شیعیان در این شب به شب زندهداری و اعمال مذهبی مشغول میشوند. برخی از اهل سنت و طریقتهای تصوف نیز به فضیلت این شب معتقدند.
جشن نیمه شعبان از جشنهای بزرگ شیعیان است که به مناسبت میلاد امام مهدی(عج) برگزار میشود. در ایران، مسجد جمکران و در عراق، کربلا محل تجمع شیعیان در نیمه شعبان است. روز نیمه شعبان در تقویم رسمی ایران تعطیل رسمی است و روز جهانی مستضعفان نام گرفته است.
تاریخ و مکان تولد حضرت زهرا (س)
در تاریخ تولد فاطمه علیهاالسلام در بین علماى اسلام اختلاف است. لکین در بین علماى امامیه مشهور است که آن حضرت در روز جمعه بیستم ماه جمادى الثانى سال پنجم بعثت تولد یافته است. (1)
مکان تولد حضرت زهرا (علیهاالسلام) در شهر مکه و در خانه خدیجه اتفاق افتاد. این خانه در محلهاى است که در گذشته به آن «زقاق العطارین» یعنى کوچه عطارها مىگفتند. رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساکن بود. خانه مبارکى که بارها در آن فرشته وحى بر پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) نازل گردید. این خانه بعدها به صورت مسجد درآمد. (2)
و از آنجا که محل نزول وحى و بخشى از قرآن، زیستگاه پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) و مکان تولد حضرت زهرا (علیهاالسلام) بود، در نظر عموم مسلمین ارزش معنوى و قداستى خاص داشت. و از این رو بارها در طول تاریخ همزمان با تعمیر و توسعه مسجد الحرام، نسبت به مرمت بناى آن اقدام کردند. (3)
کیفیت و چگونگى تولد حضرت زهرا (س)
دوران باردارى حضرت خدیجه سلاماللَّهعلیه سپرى گشت، زمان وضع حمل فرارسید، حضرت خدیجه سلام اللَّه علیه براى زنان قریش پیام فرستاد تا بیایند و او را در امر وضع حمل کمک کرد و کارهاى مربوط به این برهه که مخصوص زنان است برعهده گیرند.
اما زنان قریش پاسخ دادند که ما نخواهیم آمد، چرا که سخن ما را نشنیده انگاشتى و با محمد صلى اللَّه علیه و آله یتیم ابوطالب، پیمان زناشوئى بستى.خدیجه از این پاسخ رنجیده خاطر گشت، اما در یکى از همین روزها در حالى که او همچنان در بستر آرمیده بود، چهار زن گندمگون و بلندبالا مشاهده نمود که بر او وارد شدند. خدیجه که از دیدن آنان در هراس شده بود به تکاپو افتاد اما یکى از زنان او را آرام نمود و گفت:
اى خدیجه! اندوهگین و هراسناک مباش، ما از جانب خدا به سویت آمده ایم و خواهران تو هستیم، من ساره همسر ابراهیم خلیلم و این آسیه همسر فرعون است و آن یکى مریم دختر عمران و چهارمین ما صفورا دختر شعیب است. در این هنگام چهار زن در چهار سوى خدیجه سلام اللَّه علیه قرار گرفتند و حضرت خدیجه سلام اللَّه علیه حمل خود را بر زمین نهاد و نورى از او ساطع گردید که شرق و غرب عالم پرتوافکن شد.
نورى که به خانه هاى مکه راه یافت و همه را در حیرت فروبرد. پس از آن ده فرشته همراه با طشت و ابریقى مملو از آب کوثر از آسمان فرود آمدند. آن بانویى که در پیش روى خدیجه قرار داشت مولود را با آن آب شستشو داده و جامه که از شیر سفیدتر و از عنبر خوشبوتر بود بیرون آورد.
با یکى تن مولود را پوشاند، و دیگرى را مقنعهى او قرار داد آنگاه دست خود را بر لبان کودک نهاد و او را به سخن گفتن وادار نمود، فاطمه دهان گشود و چنین فرمود: اشهد ان لا اله اللَّه و اشهد ان محمد رسولاللَّه سیدالانبیاء و ان بعلى سیدالاوصیاء و ولدى سادة الاسباط.
آنگاه یکایک بانوان را سلام داده به نامشان خواند. آنها هم با رویى گشاده مولود فرخنده را مورد ملاطفت قرار دادند. حوریان بشارت تولد او را به آسمانها بردند.
در آسمان از یمن قدوم او نورى پدیدار آمد و ساطع گردید که تا آن زمان سماواتیان چنین نورى را رؤیت ننموده بودند. بانوان خدیجه را شادباش گفته از میمنت و مبارکى و طهارت نسلش سخنها گفتند. خدیجه با سرورى زایدالوصف کودک را در آغوش کشید و با دنیایى امید و آرزو پستان در دهان او گذارد.
1- علماى امامیه و علماى عامه در سال ولادت حضرت فاطمه اختلاف دارند. اکثر علماى عامه تولد او را قبل از بعثت مىدانند.
عبدالرحمن بن جوزى در کتاب تذکرهى الخواص ص 306 مىنویسد: تاریخنگاران نوشته اند که فاطمه ى زهرا در سالى متولد شد که قریش به ساختن مسجدالحرام مشغول بودند. یعنى پنج سال قبل از بعثت.
محمد بن یوسف حنفى در کتاب «نظم دررالسمطین» ص 175 مىنویسد: فاطمه در سالى متولد شد که قریش مشغول ساختن کعبه بودند.
طبرى در ذخائرالعقبى ص 53 از قول عباس نقل مىکند که گفت: فاطمه در سالى متولد شد که قریش مغشول ساختن خانهى کعبه بودند و در آن هنگام پیغمبر در سن سى و پنج سالگى بود.
فاطمه بنت حزام | |
---|---|
مزار ام البنین در قبرستان بقیع | |
زادروز | ؟ |
درگذشت | ۱۳ جمادیالثانی ۶۴ق |
آرامگاه | مدینه، قبرستان بقیع |
محل زندگی | مدینه |
لقب | امالبنین |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
خویشاوندان | امام علی(ع)، عباس بن علی |
فاطمه بنت حِزام مشهور به اُمّالْبَنین (درگذشته ۶۴ق) از همسران امام علی(ع) و مادر عباس(ع)، عبدالله، جعفر و عثمان بود که هر چهار تن در روز عاشورا به شهادت رسیدند. پس از واقعه کربلا، ام البنین به همراه نوهاش عبیدالله بن عباس بن علی و جمعی از مردم مدینه روزهای زیادی را در قبرستان بقیع برای امام حسین(ع) و فرزندانش سوگواری میکردند. مدفن ام البنین در قبرستان بقیع است.
عالمان شیعه شجاعت، فصاحت و علاقه امالبنین به اهل بیت(ع) بهویژه امام حسین(ع) را ستوده و از او به نیکی و بزرگی یاد کردهاند. به گفته شهید ثانی و مقرم، امالبنین نسبت به خاندان پیامبر، محبت شدیدی داشت و خود را وقف خدمت به آنان کرده بود؛ به همین دلیل اهل بیت نیز برای او احترام ویژه قائل بودند و در روزهای عید، نزد او می آمدند.
امالبنین فرزند حِزام بن خالد یا حرام بن خالد از قبیله بنی کلاب[۱] و لیلی یا ثمامه دختر سهل بن عامر بن مالک است.[۲]
از تاریخ وفات امالبنین اطلاع دقیقی در دست نیست. گفته شده او در ۱۳ جمادیالثانی ۶۴ق از دنیا رفته و در بقیع دفن شده است.[۳] برخی نیز وفات او را در ۱۸ جمادیالثانی ۶۴ق دانستهاند.[۴] برخی مدعی شدهاند که برای زنده بودن امالبنین پس از واقعه کربلا دلیل مستندی وجود ندارد.[۵]
پس از شهادت حضرت فاطمه(س)، امام علی(ع) با برادرش عقیل که در نسبشناسی عرب خبره بود، درباره انتخاب همسری که اصیل باشد و فرزندانی دلیر و جنگاور بیاورد، مشورت کرد. عقیل، فاطمه بنت حزام را پیشنهاد کرد و علی(ع) با او ازدواج کرد.[۶] درباره اینکه او بعد از حضرت فاطمه(س) همسر دوم یا سوم امام علی بوده است اختلاف وجود دارد.[۷] گفته شده، امالبنین پیش از ازدواج با حضرت علی(ع)، با شخص دیگری ازدواج نکرده بود.[۸]
بر اساس برخی نقلهای تاریخی امام علی(ع) بعد از شهادت حضرت فاطمه(س) با امامه نوه پیامبر(ص) و دختر زینب ازدواج کرد.[۹] و برخی نیز بر اساس روایتی از امام صادق(ع) معتقدند که امالبنین اولین همسر امام بعد از حضرت فاطمه(س) بوده است.[۱۰] برخی معتقدند بر اساس اینکه اولین فرزند امالبنین در سال ۲۶ ق به دنیا آمده است ازدواج امام علی(ع) با امالبنین قبل از سال ۲۳ هجری بوده است، اما برخی دیگر سال ازدواج آنها را ۱۳ یا ۱۶ قمری میدانند چرا که بین ازدواج آنها و تولد حضرت عباس(ع) بزرگترین فرزندشان ۱۰ سال فاصله بوده است.[۱۱]
گفته شده پس از گذشت مدتی از ازدواجشان، امالبنین به امام علی(ع) پیشنهاد کرد او را به نام اصلیاش که فاطمه بود، صدا نزند، تا حسنین(ع) با شنیدن نام فاطمه به یاد مادرشان نیفتند. از این رو امام علی(ع) او را امالبنین [مادر پسران] نامید.[۱۲]
امالبنین چهار پسر به نامهای عباس(ع)، عبدالله، جعفر و عثمان به دنیا آورد. هر چهار فرزند او در واقعه کربلا به شهادت رسیدند.[۱۳]
امالبنین در واقعه کربلا حضور نداشت. هنگامی که کاروان اسیران کربلا وارد مدینه شد و او از شهادت فرزندانش باخبر شد؛ از سرنوشت امام حسین(ع) پرسید و وقتی که خبر شهادت امام حسین(ع) را هم شنید. گفت: «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین میشد و او زنده میماند.» این سخنِ او را برخی دلیل دلدادگی عمیق او به اهل بیت و امام حسین(ع) دانستهاند.[۱۴]
جایگاه قبرها در بقیع
ام البنین پس از باخبر شدن از شهادت فرزندانش، هر روز با نوهاش عبیدالله (فرزند عباس) به قبرستان بقیع میرفت و در آنجا اشعاری که خود سروده بود، میخواند و میگریست. اهل مدینه گرد او جمع میشدند و همراه او گریه میکردند، گفته شده که مروان بن حکم یکی از حاکمان مدینه، نیز با آنان همراه میشد.[۱۵]
ام البنین را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانستهاند[۱۶] که در رثای حضرت عباس این اشعار را سروده بود و میخواند:
یا من رَاَی العباس کرّ | علی جماهیر النقد | |
و وراه من ابناء حیدر | کل لیث ذی لبد | |
انبئت اَنّ ابنی اصیب | براسه مقطوع ید | |
ویلی علی شبلی اما | ل براسه ضرب العمد | |
لو کان سیفک فی ید | یک لما دنا منه احد[۱۷] |
«ای کسی که عباس را دیدی که بر دشمن حمله میکرد و فرزندان حضرت علی(ع) پشت سر او بودند. میگویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فرود آمده. اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمیشد»[۱۸]
مزار ام البنین در قبرستان بقیع
عالمان شیعه شجاعت، فصاحت و علاقه ام البنین به اهل بیت بهویژه امام حسین(ع) را ستوده و از او به نیکی و بزرگی یاد کردهاند.[۱۹] به گفته شهید ثانی و مقرم ام البنین نسبت به خاندان پیامبر، محبت شدیدی داشت و خود را وقف خدمت به آنان کرده بود. اهل بیت نیز برای او احترام ویژه قائل بودند و در روزهای عید، نزد او میرفتند.[۲۰] باقر شریف قرشی نیز گفته است در تاریخ زنی همچون ام البنین دیده نشده که نسبت به فرزندان هووی خود محبتی خالصانه ورزد و آنان را بر فرزندان خویش مقدم بدارد.[۲۱]
سید محمود حسینی شاهرودی (متوفی ۱۳۹۴ق) از مراجع تقلید شیعه گفته است من در مشکلات، برای ام البنین صد مرتبه صلوات میفرستم و حاجت میگیرم.[۲۲] برخی گزارش کردهاند که ام البنین در میان زنان شیعه جایگاه ویژهای دارد، زنان ایرانی برای برآورده شدن حاجات خود و همچنین برای بالا بردن نیروی شکیبایی و تحمل مصائب به او متوسل شده و سفرههای نذری به نام او برگزار میکنند.[۲۳] همچنین در برخی از مناطق شیعی سفرههایی با نام «سفره مادر حضرت ابوالفضل» یا «سفره ام البنین» مرسوم است.[
علت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) و ماجرای آتش زدن خانه حضرت علی (ع) از سوالات مهمی است که بسیار پرسیده می شود.آیا دشمنان بنابر اظهارات شیعیان، به ساحت حضرت فاطمه زهرا (س) جسارت کرده و ایشان بر اثر صدمات وارد شده به شهادت رسیدند؟ آنچه مسلم است رویدادهای تلخ و دردناک پس از وفات پامبر اکرم(ص)، حضرت زهرا (س) را به بستر بیماری کشانده و ایشان را به شهادت رساند، برای آگاهی بیشتر از شرح شهادت جانسوز حضرت فاطمه زهرا (س) اینب خش از دین و مذهب را با دقت مطالعه فرمایید.
بیعت نکردن امام علی (ع) برای دستگاه خلافت سنگین و غیر قابل تحمل بود، از این رو تصمیم گرفتند که از حضرت علی(ع) و بنی هاشم و افراد دیگری که بیعت نکرده بودند، بیعت اجباری بگیرند. آنان دو روز بعد از تدفین پیامبر یعنی در روز جمعه اولین یورش را به خانه وحی انجام دادند(دانشنامة شهادت حضرت زهرا(س)، ص 236 و 237)
ابوبکر و عمر که خبر یافته بودند گروه بنی هاشم با علی بن ابی طالب در خانه فاطمه دختر پیامبر خدا فراهم گشته اند، پس آنان با گروهی به عنوان مخالفت با این اقدام، به خانه هجوم آورند تا از علی علیه السلام و مخالفان خلافت ابوبکر بیعت بگیرند، به همین علت بود که عمر آن ها را برای بیعت به سوی مسجد کشید.(تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 527 )
امام علی(ع) می فرماید :
إنّی کنت أقاد کما یقاد الجمل المخشوش حتی أبایع .
مرا از خانه ام کشان کشان به مسجد بردند ؛ همان گونه ای که شتر را مهار می زنند و هر گونه فرار و اختیار از او می گیرند.(نهج البلاغه، نامه 28)
یعقوبی در ادامه جریان سقیفه چنین می نویسد :
حضرت علی(ع) بیرون آمد و زبیر شمشیری حمایل داشت. پس عمر با او برخورد و با وی درگیر شد و او را بر زمین زد و شمشیرش را شکست و به خانه ریختند، پس فاطمه(ع) بیرون آمد و گفت:به خدا قسم باید بیرون روید وگرنه مویم را برهنه سازم و نزد خدا ناله و زاری کنم.(تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 527؛ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج 1، ص 27 ـ 33)
ذهبی در شرح زندگانی ابن ابی دارم از قول ابن حماد کوفی می نویسد:
هنگامی با مشعل آتش برای تسلیت دختر پیامبر اکرم ( ص ) آمدند که وی « به محسن » باردار بود و تهاجم به خانه و ... موجب قتل محسن طفلی که هنوز پا به دنیا ننهاده بود گردید. چنانکه ابن ابی دارم در ادامه می گوید:عمر لگدی بر حضرت زهرا ( س ) زد تا محسن سقط گردید.(سیر اعلام النبلاء ، ج 15 ، ص 578)
سلیم بن قیس هلالی که از یاران مخلص امیرمؤمنان علیه السلام است روایت می کند:
عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد! حضرت زهرا علیها السّلام به طرف عمر آمد و فریاد زد:یا ابتاه، یا رسول اللَّه! عمر شمشیر را در حالی که در غلافش بود بلند کرد و بر پهلوی فاطمه زد. آن حضرت ناله کرد:یا ابتاه! عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوی حضرت زد. (کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص568)
حضرت امام حسن مجتبی (ع) در یک مجلس مناظره در حضور معاویه خطاب به مغیرة بن شعبه فرمود:
«انت الذی ضربت فاطمة بنت رسولاللَّه صلی اللَّه علیه و آله حتی ادمیتها و القت ما فی بطنها...؛ تو مادرم را زده و مصدوم و مجروح ساختی، تا اینکه او بچه اش را سقط کرد...» (احتجاج طبرسی، ج. 1، ص. 414- بحارالانوار، ج. 43، ص 197، ح. 28)
ابابصیر از امام صادق(ع) نقل نموده است :
« وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ بِاَمْرِهِ فَاَسْقَطَتْ مُحْسِنا وَ مَرِضَتْ مَرَضا شَدیدا وَلَمْ تَدَعْ اَحَدا مِمنْ آذاها یَدْخُلُ عَلَیْها ، سبب فوت فاطمه علیهاالسلام ضرباتی بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشیر بر آن حضرت به فرمان عمر زد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدت بیمار شد و هیچ یک از آزار دهندگان خویش را راه نداد (که به دیدن او بیایند)(بحار الانوار، ج43، ص170 )
برخی از دانشمندان اهل سنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه از تاریخ خودداری نموده اند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود می گوید:«جساراتی را که مربوط به فاطمه زهرا (س) نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقل کرده است.»(شرح نهج البلاغه، ج2، ص60 )
رویدادهای تلخ، شرایط سخت بیماری و فراق پدر بیش از پیش شرایط جسمی و وضعیت روحی حضرت زهرا (س) را دشوارتر می کرد، اما حضرت فاطمه (س)، با وجود تحمل این مصائب، هیچ گله و شکایتی از بیماری خود نداشتند.
حضرت فاطمه (س) سرانجام پس از رحلت پدر بزرگوار (ص)، از حق خلافت همسرش که به تعیین الهی بود به شدت دفاع نمود و در جریان هجوم عمر بن خطاب (به هواداری از خلافت ابوبکر)، به خانه اش به گونه ای میان درب و دیوار آسیب دیدند که علاوه بر صدمه های سخت، جنین ایشان نیز سقط شد و تازیانه های بیشماری بر جان و روح او نشست.
صفدی یکی دیگر از علمای اهل سنت میگوید:
«اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْ بَطْنِها ، به راستی عمر آن چنان فاطمه علیهاالسلام را در روز بیعت زد که محسن را سقط نمود . »(لوافی بالوفیات، صفدی، ج5، ص347؛ سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج2، ص292 )
مسعودی در قسمتی از کتاب اثبات الوصیة ذکر کرده است:
«فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوا بابَهُ... وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَتْ مُحْسِنا ؛ پس (عمر و همراهان) به خانه علی علیه السلام رو کرده و هجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده زنان عالم زدند؛ چنان که محسن را سقط نمود.»(اثبات الوصیة، (چاپ بیروت) ص153 و در برخی چاپها ص 23 ـ 24)
خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است. در بخشی از آن چنین مینویسد :
«... وقتی درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه را حجاب خود قرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد. با تازیانه آن چنان بر بازوی او زدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آن گاه صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشته های بدر و اُحد که به دست علی کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروخته تر شد و چنان لگدی بر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد .
" فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللهِ هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ. .. ؛ در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد:ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند." سپس فریاد کشید:فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند. سپس به دیوار تکیه داد و من او را به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال میخواست مانع (بردن علی) شود، من از روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...»(بحار الانوار، ج30، ص293؛ ریاحین الشریعة، ج1، ص267)
همه این رویدادهای تلخ و دردناک حضرت زهرا(س) را به بستر بیماری کشاند و به شهادت ایشان در سن 18 سالگی منجر شد و بنابر وصیت خویش شبانه و به صورت پنهانی دفن گردید، به طوری که محل قبر شریف ایشان تا کنون نامعلوم است.
در مورد تاریخ شهادت جانگداز حضرت فاطمه زهرا (س) به حسب روایات بیش از ده تا پانزده قول بوده ولی آنچه شهرت دارد، سه قول اصلی است:
1- روایت «40» روز که دهه اول گرفته می شود، بعد از شهادت رسول الله صلی الله علیه وآله که مصادف با 8 تا 10 ربیع الثانی است.
2- روایت «75» روز که دهه دوم گرفته می شود، مصادف با 13 تا 15 جمادی الاولی است.
3- روایت سوم «95» روز که دهه سوم گرفته می شود، مصادف با 1 تا 3 جمادی الآخر است که بیشتر مورد تاکید است.
محققان تاریخ اسلام روایت سوم یعنی 95 روز را بیشتر مورد توجه و دارای سندیت تاریخی می دانند. البته مراجع تقلید و اهل معرفت به مومنان توصیه می کنند که هر سه قول را به برپایی عزاداری همت گمارند.
در هر صورت روایت دوم شهادت حضرت زهرا(س) برابر 13 جمادی الاول که است و روایت سوم برابر سوم جمادی الثانی خواهد بود.
سیره حضرت زینب سلام الله علیها
ولادت
حضرت زینب کبرى علیها السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد گردیده، و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند.
نام، لقب و کنیه آن حضرت: نام مبارک آن بزرگوار زینب، و کنیه گرامیشان ام الحسن و ام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الکبرى، شریکة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، کامله و ...
پدر بزرگوار آن حضرت، حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهماالسّلام، و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها می باشد.
همسر گرامى آن حضرت، عبداللّه فرزند جعفر بن ابیطالب، بود. براى آن بانوى بزرگوار سه پسر به نامهاى على، عون، و جعفر و یک دختر به نام ام کلثوم ذکر شده است.
پرستارى مادر
روزهایى بر حضرت فاطمه زهرا (س ) گذشت که بر اساس دردهاى فراوان حدود90 روز بسترى بود. ناگفته پیداست که چنین بیمارى نیاز به پرستار دارد، لذا حضرت زینب در سن 5 سالگى از مادر پذیرایى و پرستارى مى کرد و متاءسفانه طولى نکشید که به فراق مادر مبتلا گردید.
القاب حضرت زینب (س )
عالمه غیر معلمه : داناى نیاموخته فهمة غیر مفهمه : فهمیده بى آموزگار کعبة الرزایا: قبله رنجها.
نائبة الزهراء: جانشین و نماینده حضرت زهرا (س ) نائبة الحسین : جانشین و نماینده حضرت حسین (ع ) ملیکة الدنیا: ملکه جان ، شهبانوى گیتى
عقیلة النساء: خردمند بانوان .
عدیلة الخامس من اهل الکساء: همتاى پنجمین نفر از اهل کساء.
شریکة الشهید: انباز شهید.
کفیلة السجاد: سرپرست حضرت سجاد.
ناموس رواق العظمه : ناموس حریم عظمت و کبریایى .
سیة العقائل : بانوى بانوان خردمند.
سر ابیها: راز پدرش على (ع )
سلالة الولایة : فشرده و خلاصه و چکیده ولایت .و لیدة الفصاحة : زاده شیوا سخنى .
شقیقة الحسن : دلسوز و غمخوار حضرت حسن (ع ).
عقیلى خدر الرسالة : خردمند پرده نشینان رسالت .
رضیعة ثدى الولایة : کسى که از پستان ولایت شیر خورده .
بلیغة : سخنور رسا.
فصیحة : سخنور گویا.
صدیقة الصغرى : راستگوى کوچک (در مقابل صدیقه کبرى ).
الموثقة : بانوى مورد اطمینان .
عقیلة الطالبین : بانوى خردمند از خاندان حضرت ابوطالب (و در بین طالبیان ).
الفاضلة : بانوى با فضیلت .
الکاملة : بانوى تام و کامل .
عابدة آل على : پارساى خاندان على
عقلیة الوحى : بانوى خردمند وحى
شمسة قلادة الجلالة : خورشید منظومه بزرگوارى و شکوه .
نجمة سماء النبالة : ستاره آسمان شرف و کرامت .
المعصومة الصغرى : پاک و مطهره کوچک .
قرینة النوائب : همدم و همراه ناگوارى ها.
محبوبة المصطفى : مورد محبت و محبوب حضرت رسول (ص ).
قرة عین المرتضى : نور چشم حضرت على (ع ).
صابرة محتسبة : پایدارى کننده به حساب خداوند براى خداوند.
عقیلة النبوة : بانوى خردمند پیامبرى .
ربة خدر القدس : پرونده پرده نشینان پاکى و تقدیس .
قبلة البرایا: کعبه آفریدگان .
رضیعة الوحى : کسى که از پستان وحى شیر مکیده است .
باب حطة الخطایا: دروازه آمرزش گناهان .
حفرة على و فاطمه : مرکز جمع آورى دوستى و محبت على (ع ) و فاطمه (س ).
ربیعة الفضل : پیش زاده فضیلت و برترى .
بطلة کربلاء: قهرمان کربلا.
عظیمة بلواها: بانویى که امتحانش بس بزرگ بود.
عقلیة القریش : بانوى خردمند از قریش .
الباکیة : بانوى گریان .
سلیلة الزهراء: چکیده و خلاصه حضرت زهرا (س ).
امنیة الله : امانت دار الهى .
آیة من آیات الله : نشانى از نشانه هاى خداوند.
مظلومة و حیدة : ستمدیده بى کس
به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، در این جلسه که در دفتر سرپرست معاونت فرهنگی ادارهکل تبلیغات اسلامی استان اصفهان برگزار شد، حجتالاسلام داود صائبی ضمن تبریک سالروز آغاز امامت و زعامت حضرت مهدی(عج) به اهداف تشکیل این نشست اشاره کرد و گفت: طبق آئیننامه ابلاغی از مرکز ۲۷ آذرماه زمان انتخابات مجمع کانونهای فرهنگی تبلیغی سراسر کشور بوده است ولی با توجه به مسائل استانی، این انتخابات در استان اصفهان ۱۸ دیماه برگزار و نتایج آن تا ۲۰ دیماه به مرکز اعلام خواهد شد.
وی با بیان اینکه ۵۰۰ کانون فرهنگی تبلیغی در سطح استان شناسایی و مجوز فعالیت از سازمان تبلیغات اسلامی دریافت کردهاند، خاطرنشان کرد: از جمله اهداف تشکیل مجمع کانونهای فرهنگی، کاهش تصدی گری، واگذاری و تفویض اختیارات به اعضای کانون، گسترش زمینه مشارکت هر چه بیشتر کانون در امور فرهنگی تبلیغی،اجتماعی، علمی و زمینهسازی برای حضور فعال جوانان در شناسایی تربیت استعدادها است.
سرپرست معاونت فرهنگی، آموزشی و پژوهشی تبلیغات اسلامی استان اصفهان تأکید کرد: باید به گونهای برنامهریزی شود تا همه شهرستانهای استان با توجه به تعداد کانونهای خود، فرصت انتخاب شدن در مجمع استانی را داشته و از تمام ظرفیتها به نحو مطلوب استفاده شود.
در ادامه این جلسه هر یک از اعضاء پیشنهادات خود را ارائه و مقرر شد، پس از ابلاغ آئین نامه انتخابات به ادارات تبلیغات اسلامی شهرستانها و اعلام اسامی منتخبین شهرستانی مرحله استانی آن ۱۸ دیماه در اداره کل تبلیغات اسلامی برگزار شود.
پیکر آیت الله محمد یزدی رئیس فقید جامعه مدرسین حوزه علمیه، در قم تشییع و در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) به خاک سپرده شد.
به گزارش خبرگزاری فارس از قم، مراسم تشییع و خاکسپاری مرحوم آیت الله محمد یزدی رئیس فقید جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، عصر امروز با حضور جمعی از علما، مسوولان و مردم قم در این شهر برگزار شد.
پیکر رئیس فقید جامعه مدرسین حوزه علمیه قم پس از تشییع بر روی دستان مردم از مسجد امام حسن عسکری(ع) به سمت حرم مطهر حضرت معصومه(س) و اقامه نماز میت توسط آیت الله جعفر سبحانی، در مسجد بالاسر در بارگاه ملکوتی بانوی کرامت به خاک سپرده شد.
آیت الله محمد یزدی پیش از ظهر امروز پس از طی یک دوره بیماری در قم به دیدار حق شتافت.
ریاست دادگاه انقلاب اسلامى قم، ریاست دفتر امام(ره) در قم، نمایندگى مجلس خبرگان قانون اساسى، عضویت در شوراى بازنگرى قانونى اساسى، ریاست قوه قضائیه با حکم مقام معظم رهبرى در دو دوره پنج ساله، نمایندگى رؤساى سه قوه در هیأت سه نفره حل اختلاف بین مرحوم رجایى و بنى صدر، نمایندگى مجلس خبرگان رهبرى، نائب رئیس و قائم مقام اجرائى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، عضویت در دوره چهارم و پنجم شورای عالی حوزههای علمیه و رئیس دوره پنجم آن شورا از جمله مسوولیت های وی بوده است.
بر خواهر خسرو خراسان صلوات
بر جلوه خورشید درخشان صلوات
بر حضرت معصومه شفیع شیعه
بر آیت حق مهر فروزان صلوات
سالروز وفات حضرت معصومه (س) تسلیت باد
سلام بر تو، بانوی آبها و آئینهها!
سلام بر تو، زیباترین مطلع غزلهای عاشقی!
سلام بر نجابت دستها و کرامت نگاههایت!
«اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطمة معصومه»
رشادت، ایثار و از خودگذشتگی شهدای مدافع حرم در مبارزه با تروریستهای تکفیری، الگوی بسیاری از جوانان دهه هفتادی و هشتادی شده است.
طی سالیان گذشته تعداد زیادی از جوانان برومند کشورمان عاشقانه برای دفاع از حرم و مبارزه با تروریستهای تکفیری در سوریه و عراق داوطلب شدند. جمع اندکی از آنها توانستند خود را به سوریه و عراق برسانند و جمع فراوانی در صف انتظار باقی ماندند.
امروز رشادت، ایثار و از خودگذشتگی شهدای مدافع حرم در مبارزه با تروریستهای تکفیری، الگوی بسیاری از جوانان دهه هفتادی و هشتادی شده است. در ادامه عکس ۱۰ تن از این شهدای مدافع حرم را میبینیم.
مصطفی صدرزاده
محمدتقی سالخورده
حسین هریری
بابک نوری هریس
محمودرضا بیضایی
محمد مسرور
مجید قربانخانی
محسن حججی
محمد بلباسی
محمدرضا دهقان امیری
امام صادق علیه السلام :
إنّی لَأکرَهُ لِلرّجُلِ أن یَکونَ علَیهِ نِعمَهٌ مِن اللّهِ فلا یُظهِرُها؛
من خوش ندارم که کسى نعمتى از خدا داشته باشد و آن را اظهار نکند.
کافی: ج۶ ، ص۴۳۹ ،ح۹
حضرت خاتم النبیین در ضمن حدیثی طولانی فرمودند:
...فَتَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَتَقْدَمُ عَلَیَّ مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَةً فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِی نَارِکَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَیْهَا حَتَّی أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ عِنْدَ ذَلِکَ آمِینَ
... پس او اولین کسی است که از میان اهل بیتم به من میپیوندد و با حالی غمگین و مصیبت زده و غم دیده و غصب شده از حقش و کشته شده پیش من میآید و آن گاه من میگویم: خدایا لعنت کن کسی را که به وی ظلم کرده و کسی را که حقش را غصب کرده، عقوبت فرما و کسی که او را ذلیل نموده خوار گردان و آن کسی که پهلوی وی را شکسته و موجب سقط بچه او شده را تا ابد در آتش جهنم گرفتار کن! در آن هنگام فرشتگان آمین میگویند.
منبع : بحارالانوار ج۲۸ ص ۳۸
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سهشنبه) در سخنان زنده و تلویزیونی، با تبریک خجسته سالروز میلاد پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی(صلیاللهعلیهوآله) و ولادت حضرت امام جعفر صادق(علیهالسلام) به ملت شریف ایران و امت بزرگ اسلامی، وحدت جهان اسلام را علاج واقعی مشکلات مسلمانان خواندند و با اشاره به سیاست عاقلانه ایستادگی در مقابل زیادهخواهیهای آمریکا افزودند: سیاست حسابشده جمهوری اسلامی با رفت و آمد اشخاص در آمریکا تغییری نمیکند.
ایشان همچنین با تأکید بر تحرک و تلاش بیشتر مسئولان در سه زمینه «اقتصاد، امنیت و فرهنگ» گفتند: گرانیهای اخیر واقعاً توجیهی ندارد و مسئولان باید با هماهنگی و جدیت این دشواریها را از زندگی مردم بردارند.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش نخست سخنانشان، برخی آیات قرآن کریم درباره نبی مکرم اسلام را دارای تناسبی روشن با وضع کنونی بشر خواندند و افزودند: خداوند در قرآن میفرماید رنج مردم بر پیامبر سخت و گران، و آن حضرت عمیقاً مشتاق و دلسوز سرنوشت بشر است و امروز نیز که جامعه بشری بیش از همیشه، دچار رنج است، روح مطهر رسول اعظم، از این درد و رنج بشر، آزرده است و مانند پدری مهربان، به دنبال هدایت و خوشبختی جوامع بشری است.
ایشان با یادآوری سوءاستفاده مستکبران از علم و فناوری برای مقاصد شومی نظیر بیعدالتی، جنگافروزی، شرارت و غارت منابع ملتها افزودند: فرعون فقط در محدوده مصر بیداد میکرد اما فرعون امروز جهان یعنی آمریکا با استفاده از پیشرفتهای علمی، به کشورهای دیگر لشکرکشی میکند و جنگ، ناامنی و تاراج به راه میاندازد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به دشمنی و معارضه همهجانبه استکبار و صهیونیزم با اسلام افزودند: آخرین نمونه این دشمنی خبیثانه، دشنام به چهره نورانی پیامبر اعظم به زبان کاریکاتور، و حمایت رییسجمهور فرانسه از این اقدام زشت بود که بار دیگر نشان داد پشت سر اینگونه مسائل دستهای پنهانی وجود دارد.
ایشان افزودند: میگویند یک آدم کشته شده است، خوب برای او ابراز تأسف و محبت کنید؛ چرا صریحاً از آن کاریکاتور خبیثانه حمایت میکنید؟ حمایت تلخ و زشت دولت فرانسه و برخی کشورهای دیگر نشان میدهد پشت این کارهای موهن، مانند برهههای قبل یک تشکیلات و برنامه ریزی وجود دارد.
رهبر انقلاب اسلامی، اعتراض و خشم سراسری امت اسلامی در قبال توهین به ساحت نورانی پیامبر اسلام را نشاندهنده زنده بودن امت اسلامی برشمردند و افزودند: البته بر خلاف غالب دولتها، برخی دولتمردان جهان اسلام، باز هم حقارت خود را نشان دادند و به این کار زشت اعتراضی نکردند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به اقدام دولت فرانسه در ربط دادن حمایت از این کاریکاتور اهانتآمیز به آزادی بیان و حقوق بشر افزودند: دولتی این ادعا را میکند که خشنترین و وحشیترین تروریستهای جهان را که دستشان به خون هزاران نفر از مردم و دهها تن از مقامات ایرانی آلوده است در کشور خود جا داده، در طول جنگ تحمیلی بیشترین حمایتها را از گرگ خونخواری مثل صدام به عمل آورده و در شنبههای اعتراض، مردم کشور خود را سرکوب میکند و همزمان دم از آزادی و حقوق بشر میزند.
رهبر انقلاب اسلامی دفاع رئیس جمهور و دولت فرانسه از وحشیگری فرهنگی و عمل جنایتکارانه آن کاریکاتوریست، و دفاع آن کشور از منافقین و صدام را دو روی یک سکه دانستند و افزودند: ماجرای اخیر که در سالهای قبل نیز در قالب اهانت به قرآن و پیامبر عزیزاسلام در آمریکا و کشورهای اروپایی تکرار شد، نشاندهنده ذات ظلمانی و وحشی تمدن غرب است.
ایشان تأکید کردند: البته همچنانکه رجالههای مکه و طائف در صدر اسلام نتوانستند نام مقدس پیامبر را پنهان کنند، امروز نیز این تلاشهای شوم راه به جایی نمیبرد و نمیتواند بر شرافت، جلالت و عظمت خاتمالمرسلین هیچ خدشهای وارد کند.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان در تبیین اهمیت درکنشده هفته وحدت، حوادث خونین برخی کشورهای اسلامی نظیر سوریه، عراق، لیبی، یمن و افغانستان را یادآوری کردند و افزودند: آن زمان که امام راحل عظیمالشأن ایام میلاد پیامبر خاتم را هفته وحدت اعلام کرد، خیلیها عمق و اهمیت این اقدام را درک نکردند اما امروز روشن شده که وحدت جهان اسلام چقدر گرانقیمت است و اگر محقق شده بود، میتوانست مانع وقوع بسیاری از اختلافات و جنگهای خونین در منطقه شود.
ایشان در همین زمینه، اقدام خبیثانه برخی کشورها را در عادیسازی رابطه با رژیم غاصب صهیونیستی بهشدت مورد انتقاد قرار دادند و افزودند: این افراد فاسد از کار ذلیلانه خود ابراز خرسندی و به آن افتخار هم میکنند اما بدانند که کوچکتر از آن هستند که به مسئله فلسطین پایان دهند و بدون تردید رژیم غاصب، قاتل و جنایتکار از بین میرود و فلسطین از آن فلسطینیان میشود.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: متأسفانه آن روز، اهمیت ابتکار امام بزرگوار یعنی «اتحاد مذاهب اسلامی در جهتگیریهای کلی» بهدرستی درک نشد اما دشمن با فهم خطر این سیاست در کم کردن نفوذش، برنامههای عملیاتی برای مقابله با آن طراحی و اجرا کرد.
ایشان، «راهاندازی مراکز تولید اندیشههای ضدتقریبی»، «ایجاد گروههای تکفیری مثل داعش» و «به جان هم انداختن افراد غافل» را از جمله برنامههای عملیاتی دشمن برای خنثی کردن وحدت دانستند و افزودند: البته گناه برخی از دولتهای منطقه و رؤسای آنها که از گروههای تروریستی پشتیبانی مالی و تسلیحاتی کردند، از افرادی که با تعصب و جهالت به این گروهها پیوستند بیشتر است و در این قضیه جرم اصلی را آمریکاییها و سعودیها مرتکب شدند.
حضرت آیتالله خامنهای، جرم دیگر آمریکاییها را لشکرکشی به کشورهای مسلمان مانند افغانستان و سوریه خواندند و گفتند: در عراق جوانان با غیرت اجازه نفوذ به آمریکاییها نخواهند داد چرا که نتیجه حضور آمریکا در هر نقطه از جهان چیزی جز ایجاد ناامنی، تخریب، جنگ داخلی و مشغولسازی دولتها نبوده است.
ایشان علاج حوادث تلخ جهان اسلام همچون «جنگ پنج ساله در یمن و بمباران قساوتآمیز مردم بهدست سعودیها» و یا « دهنکجی چند دولت ذلیل به امت اسلامی با نادیدهانگاری مسئله فلسطین» را در گروی اتحاد مسلمانان دانستند و تأکید کردند: گرفتاریها و مشکلات دولتها و ملتهای اسلامی از کشمیر تا لیبی به برکت وحدت امت اسلامی برطرف خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به ۱۳ آبان و سالگرد اقدام دانشجویان خط امام در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در سال ۱۳۵۸ گفتند: این روز مظهر استکبارستیزی ملت ایران و آن کار دانشجویان، اقدامی نمادین و بجا در مبارزه با استکبار بود.
ایشان رژیم استکباری آمریکا را جامع صفات زشت مانند جنگافروزی، تروریست و تروریستپروری، مداخلهگری، فساد و انحصارطلبی دانستند و افزودند: اقدام دانشجویان در مقابله با چنین پدیده ای، عین عقلانیت بود و تسلیمشدن و زیر بار زور رفتن ضد عقلانیت است.
رهبر انقلاب اسلامی حرکت انقلابی دانشجویان در ۱۳ آبان را حرکتی دفاعی و کاملاً عقلانی خواندند و گفتند: ما شروعکننده اقدام در مقابل آمریکاییها نبودیم بلکه بعد از پیروزی انقلاب، آنها بودند که با صدور قطعنامه در کنگره، راهاندازی گروههای تروریستی، طراحی و حمایت از کودتا و تمهیدات گسترده جاسوسی در سفارت خود، دشمنی با ملت ایران را شروع کردند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: برخی تصور میکنند که اگر دولتی تسلیم خواستهها و سیاستهای آمریکا شود، سود و بهره خواهد برد درحالیکه دولتهای تسلیم در برابرزورگوییهای آمریکا، بیشترین ضربه را خوردهاند و گرفتاریهای آنها بیشتر شده است.
ایشان با تأکید بر اینکه سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال آمریکا، حسابشده و مشخص است و با رفتوآمد اشخاص تغییر پیدا نمیکند، خاطر نشان کردند: ممکن است با آمدن یا نیامدن یک فرد اتفاقاتی بیفتد اما به ما هیچ ارتباطی ندارد و در سیاست جمهوری اسلامی هیچ تاثیری نخواهد داشت.
رهبر انقلاب اسلامی اوضاع رژیم آمریکا را تماشایی خواندند و افزودند: رییسجمهوری که اکنون بر سر کار است و قرار است انتخابات را برگزار کند می گوید این، متقلبانه ترین انتخابات آمریکا است و رقیب او هم می گوید، ترامپ قصد تقلب وسیع دارد.
حضرت آیتالله خامنهای این وضع را نمونهای از چهره کریه لیبرال دموکراسی دانستند و گفتند: جدای از اینکه چه کسی در آمریکا بر سر کار بیاید، اوضاع کنونی نشانگر انحطاط شدید مدنی، سیاسی و اخلاقی در آمریکا است و این، موضوعی است که صاحبان فکر و اندیشه در آمریکا به آن اذعان می کنند.
ایشان سرانجام چنین نظام سیاسی را اضمحلال و انهدام خواندند و تأکید کردند: البته اگر برخی بر سر کار بیایند این انهدام زودتر انجام خواهد شد و اگر برخی دیگر به قدرت برسند ممکن است قدری به تاخیر بیفتد اما سرنوشت محتوم، نابودی است.
رهبر انقلاب اسلامی علت اصلی دشمنی آمریکا با نظام اسلامی ایران را زیر بار سیاستهای ظالمانه نرفتن و به رسمیت نشناختن سلطه آنها دانستند و تأکید کردند: این دشمنی ادامه خواهد داشت و تنها راه برطرف کردن آن، این است که طرف مقابل از این تصور که بتواند به ملت و دولت ایران ضربه اساسی وارد کند، مأیوس شود.
حضرت آیتالله خامنهای، مایوس شدن دشمن را منوط به قویشدن و تقویت ابزارهای قدرت واقعی دانستند و گفتند: البته ملت ایران واقعاً و انصافاً در برابر فشارها و مشکلات خوب ایستادگی کردند اما برای قوی شدن، مسئولان باید در سه بخشِ اقتصاد، امنیت و فرهنگ، تحرک بیشتر و جدیتری داشته باشند.
ایشان درخصوص مقوله اقتصاد خاطر نشان کردند: در زمینه اقتصاد به هیچوجه نباید نگاه به بیرون باشد البته این به معنای ارتباط نداشتن با خارج نیست بلکه ارتباط باید باشد ولی بهدنبال علاج مشکلات در داخل باشیم و یکی از راهحلهای اصلی هم افزایش تولید است.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: در زمینه اقتصاد باید یک تلاش برنامهریزیشده و سازمانیافته انجام گیرد.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه بسیاری از مشکلات کنونی اقتصادی ارتباطی به تحریم ندارند و ناشی از ناهماهنگیها هستند، گفتند: بسیاری از گرانیهای اخیر توجیه ندارد و باید با هماهنگی بین دستگاههای مربوطه هرچه زودتر علاج شوند.
ایشان، گرانی گوشت، مرغ، گوجه تا پوشک بچه را برغم موجود بودن جنس و کالا، گرانیهای بی مبنا و بیدلیل خواندند و افزودند: همه این گرانی ها و مشکلات، با هماهنگی دستگاهها قابل حل هستند و باید مشکلات از جلوی پای مردم برداشته شود.
رهبر انقلاب اسلامی درخصوص مقوله امنیت گفتند: برای تأمین امنیت خارجی و طمع نکردن دشمنان، باید ابزارهای دفاعی همچون موشک، پهپاد و هواپیما همچنان تقویت شوند و برای تأمین امنیت داخلی نیز دستگاههای مربوطه مراقب مسئله نفوذ باشند.
حضرت آیتالله خامنهای در خصوص فرهنگ نیز مسئولان فرهنگی را به تلاش هوشمندانه فراخواندند.
ایشان در بخش پایانی سخنانشان، به جنگ اخیر میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان اشاره کردند و با تأکید بر اینکه این موضوع حادثهای تلخ و تهدیدکننده امنیت منطقه است، گفتند: این درگیری نظامی باید هرچه زودتر تمام شود؛ البته همه سرزمینهای جمهوری آذربایجان که بهوسیله ارمنستان تصرف شده باید آزاد شود و به آذربایجان برگردد.
حضرت آیتالله خامنهای لزوم حفظ امنیت ارامنه در این سرزمینها و رعایت مرزهای بینالمللی از جانب دو طرف را نیز مورد تأکید قرار دادند و افزودند: تروریستهایی که براساس گزارشهای قابل اطمینان وارد منطقه شدهاند، نباید به هیچوجه نزدیک مرز ایران شوند و اگر آنها نزدیک مرز شوند، قطعاً برخورد قاطع خواهد شد.
طبق آرای کل اعلام شده تا ساعت حوالی ۱۴ جو بایدن با ۶۸ میلیون و ۱۲۴ هزار رای موفق شده ۴۹٫۹ درصد آرا را به دست آورد. دونالد ترامپ هم با ۶۶ میلیون و ۶۰ هزار رای توانسته ۴۸٫۴ درصد آراء را کسب کند. پیشتاری بایدن از ترامپ در آرای کل مردم در حالیست که آرای الکترال تاثیر بیشتری در نتیجه انتخابات دارد.
در انتخابات آمریکا طبق آرای کل اعلام شده تا ساعت حوالی 14 جو بایدن با 68 میلیون و 124 هزار رای موفق شده 49.9 درصد آرا را به دست آورد. دونالد ترامپ هم با 66 میلیون و 60 هزار رای توانسته 48.4 درصد آراء را کسب کند. پیشتاری بایدن از ترامپ در آرای کل مردم در حالیست که آرای الکترال تاثیر بیشتری در نتیجه انتخابات دارد.
روز 17 ربیع الاول بنابر نظر مشهور تاریخ نویسان سالروز ولادت با سعادت نبی مکرم اسلام حضرت محمد (ص) است ،تولد آن حضرت در عام الفیل، و در سال 570 میلادی بوده است.
به اتفاق علماى شیعه، در این روز هنگام فجر روز جمعه در مکه معظمه ولادت با سعادت حضرت سید الانبیاء محمد مصطفى (ص) واقع شده است. ولادت آن حضرت با سلطنت انوشیروان عادل مقارن بود و در آن سال اصحاب فیل هلاک شدند.[۱]
نام آن حضرت محمد (ص) و کنیه ایشان ابوالقاسم است. نام پدر آن حضرت عبدالله و نام مادر آن حضرت آمنه بنت وهب است.[۲]
هنگام ولادت حضرت محمد (ص)، نور از پیشانى آن حضرت لامع بود و بوى مشک از ایشان ساطع میگشت. نورى در آن شب از طرف حجاز ساطع شد و در تمام عالم منتشر گردید. تخت پادشاهان سرنگون شد و همه آنان در آن روز لال بودند و نمیتوانستند سخن بگویند.
ملائکه مقرب و ارواح اصفیاء پیامبران در هنگام ولادت آن حضرت حضور یافتند و رضوان خازن بهشت با حوریان نازل شدند و ابریقها و تشتها از طلا و نقره و زمرد بهشت حاضر کردند و براى حضرت آمنه شربتها از بهشت آوردند که او آشامید. آن حضرت را بعد از ولادت به آبهای بهشت غسل دادند و به عطرهاى فردوس معطر کردند.
تعداد بازدید: 6420
سالروز آغاز امامت امام زمان (عج)
نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلکه آغاز دوره ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می آید. در سال روز نهم ربیع الاول که یادمان آغاز امامت ولی عصر علیه السلام است.
تصمیم گرفتیم در چند سطر کوتاه به رخ دادهایی که پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در سامرا روی داد، اشاره کنیم.
روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسکری علیه السلام پس از این که نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری که هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد که امام یازدهم افزون بر این که مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده کرده بود، شب پیش از شهادتشان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری کردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام علیه السلام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود.
بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه السلام با کنار زدن عمویش جعفر که قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند.
حکومت عباسی از مدت ها پیش بر اساس سخن رسول الله صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام مبنی بر این که مهدی فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است، امام یازدهم را زیر نظر داشت و مراقب بود تا فرزندی از ایشان نماند، ولی امام یازدهم با پنهان نگه داشتن خبر ولادت فرزندش این نقشه را باطل کرده بود. پس از شهادت امام علیه السلام کم کم خبر فرزندی به نام مهدی علیه السلام پخش شد و تلاش چند باره خلیفه عباسی برای یافتن امام مهدی علیه السلام به نتیجه نرسید.
عثمان بن سعید، نائب اول امام علیه السلام بود و با آغاز غیبت ولی عصر علیه السلام نامه های حضرت را به شیعیان می رساند. از همین زمان بود که شیعیان برای نخستین بار طعم غیبت را چشیدند. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی علیه السلام بود تا مردم آرام آرام با مفهوم تلخ و دردناک غیبت آشنا شده، بتوانند تا آن زمان که به اشتباه خود پی میبرند و به وظایف خود در برابر امامان آگاه میشوند، همچنان دیندار بمانند.
در دوران غیبت صغرا چهار نایب خاص،امر وساطت میان امام علیه السلام و شیعیان را به عهده داشته و چنانکه خواهیم دید، همه آنها معروف و سرشناس بودهاند. آنان احکام دین را از وجود اقدس امام زمان علیه السلام گرفته و در اختیار شیعیان میگذاشتند. سؤالات [کتبی و شفاهی] ایشان را به حضور امام زمان علیه السلام برده و سپس پاسخ را به شیعیان میرسانیدند و همچنین، وجوه شرعی شیعیان را با وکالتی، که از امام داشتند، میگرفتند [و به حضرت تحویل میدادند یا با اجازة ایشان مصرف میکردند] آنان جمعی بودند که امام حسن عسکری علیه السلام در زمان حیات خود عدالتشان را تأیید فرمود و همه را به عنوان امین امام زمان علیه السلام معرفی کرد و بعد از خود، ناظر املاک و متصدی کارهای خویش گردانید، و آنها را با نام و نسب به مردم معرفی نمود.اینها، همه دارای عقل، امانت، وثاقت، دِرایت، فهم و عظمت بودند.
پاسخ چند سوال امامت کودک
مسأله خلافت و امامت در اسلام، تنها بر اساس لیاقت و شایستگی افراد بوده و سن و سال هیچ تأثیری نداشته است. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در سال سوم هجرت بعد از دعوت خویشان خود به اسلام، علی علیهالسلام را که نوجوانی پیش نبود به خلافت و وصایت منصوب کرد و به قوم خود دستور داد که از او اطاعت کنند. همچنین در واقعه مباهله با نصارای نجران، آن حضرت امام حسن و امام حسین علیهالسلام را در حالی که کودک بودند به همراه خویش برد. شیخ مفید در اینباره مینویسد: پیامبر همراه حسنین در حالی که طفل بودند با نصارا مباهله کرد. بعد از آن، این امر هیچگاه سابقه نداشت. این وقایع و شواهد بسیار دیگر تاریخی، دلایلی است که امامت حضرت ولی عصر علیه السلام را در سن کودکی تأیید میکند.
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
گر پـدر رفت ، پســر هست هنـوز …
◇السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه◇
عرض تسلیت آقا جان …
شهادت امام حسن عسگری رو تسلیت میگم .
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
تسلیت گویم من از سوز جگر یابن الحسن
بر تو از داغ جگرسوز پدر یابن الحسن
معتصم دادش چه زهری کز اشعارش این چنین
می زند چون مرغ بسمل بال و پر یابن الحسن
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
فاطمه امشب به سامرّا عزا برپا کند
دیده را یاد امام عسکری دریا کند
ای خوش آن چشمی که امشب با امام عصر خود
خون دل جاری به رخ در مرگ آن مولا کند
شهادت امام حسن عسگری(ع) تسلیت باد
اطلاعیه
به اطلاع می رسانددرراستای منویات رهبرعزیزمبنی بردستگیری ازنیازمندان مجموعه یادیاران درنظرداردبسته برکت بین نیازمندان توزیع نماید
دوستانی که خانواده نیازمندی رامی شناسندلطفاازطریق پیامک به شماره5000232636معرفی نمایند.
*** تبریک ربیع الاول ***
حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارک باد.
ای غریبترین غریبها؛ قلب تو رافتی به توان بی نهایت است؛ پس طفلهای بی پناه حاجت ما را دریاب و شفاعتمان را بپذیر.
شهادت امام رضا (ع) تسلیت باد
خراسان میدهد بوی مدینه / خراسان کوه غم دارد به سینه
خراسان را سراسر غم گرفته / در و دیوار آن ماتم گرفته
شهادت امام رضا (ع) تسلیت باد
عبا کشیده به سر غربتی نهان دارد
نگاه زار به این حالش آسمان دارد
به یک قدم نرسیده دوباره میافتد
مشخص است تنی زار و ناتوان دارد
به سوز زهر پذیرایی از غریبی شد
چه یادگاری تلخی ز میزبان دارد
شهادت امام رضا (ع) تسلیت
عاقبت از زهر مامون، پاره شد قلب رضا
در میان حجره در بسته، میزد دست و پا
گه جوادش را، گهی معصومه، را میزد صدا
داغ او تا صبح محشر، بر دل سوزان ماست
شهادت ضامن آهو، امام رضا علیه السلام تسلیت باد
انگور میدهند که قربانیات کنند
لازم نکرده دعوت مهمانیات کنند
صدها رواق در جگرت زهر باز کرد
میخواستند آینه بندانیات کنند
شهادت امام رضا (ع) بر شیعیان جهان تسلیت باد
سلام بر تو ای عصمت هشتم!
کوچههای طوس، هنوز بوی عطرآگین تو را میدهد و آوای غریب ملائک هنوز در طواف حریم کبریاییات به گوش میرسند
اربعین، چهلمین روز شهادت امام حسین علیه السلام و یاران او در واقعه عاشورا است. زیارت امام حسین(ع) در هر زمانی مستحب است و ثواب دارد، اما ثواب زیارت اربعین امام حسین(علیه السلام) که مصادف با 20 صفر است از فضیلت ویژه ای برخوردار است.
به طوری که امام حسن عسگری(ع) آن را از نشانه های اهل ایمان برشمرده و فرموده اند:
«عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْخَمْسِینَ وَ زِیارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فـِی الْیمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِبسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ؛
مؤمن پنج نشانه دارد:نمازهای پنجاه گانه روزانه (از واجب و مستحب)؛ زیارت اربـعین؛ انـگشتر در دست راست کردن؛ پیشانی را هنگام سجده بر خاک گذاشتن؛ و بِسمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیم نماز را بلند گفتن.»
بنابر نقل جمعی از بزرگان مانند شیخ مفید، شیخ طوسی و کفعمی، جابر بن عبداللّه انصاری در روز اربعین برای زیارت امام حسین(ع) به کربلا آمد و طبق روایات، در این روز اهل بیت امام حسین(ع) از شام وارد مدینه شدند. البته در مورد آمدن اهل بیت به کربلا در روز اربعین اختلاف نظر وجود دارد.
مرحوم حاج شیخ عبّاس قمی در «منتهی الآمال» از سیّد بن طاووس نقل می کند:اهل بیت حرم حسینی در مسیر بازگشت به مدینه، نخست به کربلا آمدند و زمانی به آنجا رسیدند که جابربن عبدالله انصاری و گروهی از بنی هاشم به زیارت امام حسین(ع) و یارانش آمده بودند (با توجه به اینکه جابر در بیستم صفر به کربلا آمد، بنابراین اهل بیت نیز ورودشان به کربلا همان روز بود).
اما مرحوم حاج شیخ عباس قمی با توجه به نقل دیگر مورّخان و قرائن و شواهد دیگر، ورود اهل بیت علیهم السلام را در بیستم صفر به کربلا بسیار بعید می داند و از شیخ مفید و شیخ طوسی نقل می کند که اهل بیت علیهم السلام روز بیستم صفر از شام به مدینه مراجعت کردند.
شیخ طوسی از صفوان جمّال روایت می کند که گفت:مولایم امام صادق(ع) در ارتباط با زیارت اربعین به من فرمود :هنگامی که روز، بالا آمد خطاب به امام حسین(ع) می گویی:
السَّلامُ عَلَیٰ وَلِیِّ اللّٰهِ وَحَبِیبِهِ ، السَّلامُ عَلَیٰ خَلِیلِ اللّٰهِ وَنَجِیبِهِ ، السَّلامُ عَلَیٰ صَفِیِّ اللّٰهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ ، السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ ، السَّلامُ عَلَیٰ أَسِیرِ الْکُرُباتِ وَقَتِیلِ الْعَبَرَاتِ.
سلام بر ولی خدا و حبیبش، سلام بر دوست خدا و نجیبش، سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده اش، سلام بر حسین مظلوم شهید، سلام بر آن دچار گرفتاری ها و کشته اشک ها،
اللّٰهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَ لِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ ، وَصَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ ، الْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ ، أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ ، وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ ، وَاجْتَبَیْتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ، وَجَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السَّادَةِ ، وَقَائِداً مِنَ الْقَادَةِ ، وَذَائِداً مِنَ الذَّادَةِ ، وَأَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاءِ ، وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَیٰ خَلْقِکَ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ ، فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ ، وَمَنَحَ النُّصْحَ ،
خدایا من گواهی می دهم که حسین ولی تو و فرزند ولی تو و برگزیده تو و فرزند برگزیده توست، حسینی که به کرامتت رسیده، او را به شهادت گرامی داشتی و به خوشبختی اختصاصش دادی و به پاکی ولادت برگزیدی و او را آقایی از آقایان و پیشروی از پیشرویان و مدافعی از مدافعان حق قرار دادی و میراث های پیامبران را به او عطا فرمودی و او را از میان جانشینان، حجّت بر بندگانت قرار دادی و در دعوتش جای عذری باقی نگذاشت و از خیرخواهی دریغ نورزید
وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ ، وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ ، وَقَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا ، وَبَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنیٰ ، وَشَرَیٰ آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَسِ ، وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدَّیٰ فِی هَوَاهُ ، وَأَسْخَطَکَ وَأَسْخَطَ نَبِیَّکَ وَأَطَاعَ مِنْ عِبادِکَ أَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ ، وَحَمَلَةَ الْأَوْزارِ ، الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ ، فَجاهَدَهُمْ فِیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتَّیٰ سُفِکَ فِی طَاعَتِکَ دَمُهُ وَاسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ؛ اللّٰهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِیلاً ، وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً أَلِیماً.
و جانش را در راه تو بذل کرد تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند، درحالی که بر علیه او به کمک هم برخاستند، کسانی که دنیا مغرورشان کرد و بهره واقعی خود را به فرومایه تر و پست تر چیز فروختند و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند، تکبّر کردند و خود را در دامن هوای نفس انداختند، تو را و پیامبرت را به خشم آوردند و اطاعت کردند از میان بندگانت، اهل شکاف افکنی و نفاق و بارکشان گناهان سنگین و سزاواران آتش را، پس با آنان درباره تو صابرانه و به حساب تو جهاد کرد تا در طاعت تو خونش ریخته شد و حریمش مباح گشت؛ خدایا آنان را لعنت کن لعنتی سنگین و عذابشان کن عذابی دردناک،
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْأَوْصِیاءِ ، أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِینُ اللّٰهِ وَابْنُ أَمِینِهِ ، عِشْتَ سَعِیداً، وَمَضَیْتَ حَمِیداً ، وَمُتَّ فَقِیداً ، مَظْلُوماً شَهِیداً ، وَأَشْهَدُ أَنَّ اللّٰهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَکَ ، وَمُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ ، وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ ، وَأَشْهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللّٰهِ ، وَجاهَدْتَ فِی سَبِیلِهِ حَتّیٰ أَتَاکَ الْیَقِینُ ، فَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ قَتَلَکَ ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ ظَلَمَکَ ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذٰلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ؛
سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند سرور جانشینان، شهادت می دهم که تو امین خدا و فرزند امین اویی، خوشبخت زیستی و ستوده درگذشتی و از دنیا رفتی گم گشته و مظلوم و شهید، گواهی می دهم که خدا وفاکننده است آنچه را به تو وعده داده و نابودکننده کسانی را که از یاری ات دریغ ورزیدند و عذاب کننده کسانی را که تو را کشتند و گواهی می دهم که تو به عهد خدا وفا کردی و در راهش به جهاد برخاستی تا مرگت فرا رسید، پس خدا لعنت کند کسانی را که تو را کشتند و به تو ستم کردند و این جریان را شنیدند و به آن خشنود شدند؛
اللّٰهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی وَلِیٌّ لِمَنْ والاهُ ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ ، بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ ، أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ ، وَالْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ ، لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِأَنْجاسِها ، وَلَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیابِها ، وَأَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعائِمِ الدِّینِ ، وَأَرْکانِ الْمُسْلِمِینَ ، وَمَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ ، وَأَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الْهادِی الْمَهْدِیُّ ،
خدای من تو را شاهد می گیرم که من دوستم با آنان که او را دوست دارند و دشمنم با آنان که با او دشمن اند، پدر و مادرم فدایت ای فرزند رسول خدا، گواهی می دهم که تو در صلب های بلندمرتبه و رحم های پاک نوری بودی، جاهلیت با ناپاکی هایش تو را آلوده نکرد و از جامه های تیره و تارش به تو نپوشاند و گواهی می دهم که تو از ستون های دین و پایه های مسلمانان و پناهگاه مردم مؤمنی و گواهی می دهم که پیشوای نیکوکار، با تقوا، راضی به مقدرات حق، پاکیزه، هدایت کننده و هدایت شده ای
وَأَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْویٰ ، وَأَعْلامُ الْهُدیٰ ، وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقیٰ ، وَالْحُجَّةُ عَلَیٰ أَهْلِ الدُّنْیا ، وَأَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ ، وَبِإِیابِکُمْ مُوقِنٌ ، بِشَرایِعِ دِینِی ، وَخَواتِیمِ عَمَلِی ، وَقَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ ، وَأَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ ، وَنُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّیٰ یَأْذَنَ اللّٰهُ لَکُمْ ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لَامَعَ عَدُّوِکُمْ ، صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَیْکُمْ ، وَعَلَیٰ أَرْواحِکُمْ وَأَجْسادِکُمْ، وَشاهِدِکُمْ وَغَائِبِکُمْ ، وَظَاهِرِکُمْ وَبَاطِنِکُمْ ، آمِینَ رَبَّ الْعالَمِینَ.
و گواهی می دهم که امامان از فرزندانت، اصل تقوا و نشانه های هدایت و دستگیره محکم و حجّت بر اهل دنیا هستند و گواهی می دهم که من به یقین مؤمن به شمایم و به بازگشتتان یقین دارم، بر اساس قوانین دینم و عواقب عملم و قلبم با قلبتان در صلح و کارم پیرو کارتان و یاری ام برای شما آماده است تا خدا به شما اجازه دهد، پس با شمایم نه با دشمنانتان، درودهای خدا بر شما و بر ارواح و پیکرهایتان و بر حاضر و غایبتان و بر ظاهر و باطنتان، آمین ای پروردگار جهانیان.پس دو رکعت نماز می خوانی و به آنچه می خواهی دعا می کنی و برمی گردی.
زیارتی است که از جابر روایت شده و کیفیت آن چنان است که از عطا [ظاهراً همان عطیه عوفی کوفی، همسفر جابر در اربعین برای زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) است] نقل شده:
در روز بیستم ماه صفر با جابر بن عبدالله انصاری بودم، چون به غاضریه رسیدیم، در آب فرات غسل کرد و پیراهن پاکیزه ای که با خود داشت پوشیده، آنگاه به من گفت:آیا از بوی خوش چیزی با تو هست ای عطا؟ گفتم:سُعد با من هست، قدری از آن گرفت و بر سر و بدن پاشید و پابرهنه روانه شد تا نزد سر مبارک امام حسین(علیه السلام) ایستاد و سه مرتبه «اللّٰهُ أَکْبَرُ» گفت. پس افتاد و بیهوش شد؛ چون به هوش آمد شنیدم می گفت:«السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا آلَ اللّٰهِ..» که درست همان زیارت نیمه رجب است.
از امام صادق (ع) درباره ثواب زیارت امام حسین (علیه السلام) در کربلا آمده است:
کسی که با پای پیاده به زیارت امام حسین(علیه السلام) برود، خداوند به هر قدمی که برمی دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو می فرماید و یک درجه مرتبه اش را بالا می برد، وقتی به زیارت رفت، حق تعالی دو فرشته را موکل او می فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می شود را نوشته و آنچه شر و بد است را ننویسند و وقتی برگشت با او وداع کرده و به وی می گویند:ای ولیّ خدا! گناهانت آمرزیده شد و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بیت رسولش هستی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد کرد. (کامل الزیارات ص134)
همچنین در روایتی دیگر از امام صادق (ع) آمده است:
اَلبَرَکَهُ مِن قَبرِ الحُسَینِ بنِ عَلیٍّ علیه السلام عَشَرَهُ اَمیالٍ؛
تا ده میل اطراف قبر حسین بن علی علیه السلام برکت است.(بحارالأنوارج 98، ص116، ح41)
دعوت به همکاری
به اطلاع جوانان عزیزمی رساندمحفل روضه یادیاران بادجان درنظرداردجهت همکاری پنج نفر نیروی جوان فعال جذب نماید
متقاضیان می توانندمشخصات خودرابه سامانه پیامکی5000232636ارسال نمایند.یاباشماره همراه
09120622503تماس حاصل نمایند
مدیرکل عتبات عالیات سازمان حج؛
حجتالاسلام صحبتالله رحمانی: موکبهای اربعین در داخل ایران از ۱۳ تا ۳۰ مهر و موکبهای داخل خاک عراق از ۱۷ تا ۲۷ مهر فعالیت میکنند.
حجت الاسلام صحبت الله رحمانی در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما افزود: نام نویسی در سامانه سماح برای تشرف به اربعین حسینی و حضور در مراسم اربعین از یکم شهریور آغاز شده است و تا امروز حدود ۱۴۰ هزار نفر در این سامانه ثبت نام کرده اند که بیشترین ثبت نامها مربوط به استانهای تهران، خوزستان و فارس است.
وی گفت: اگر چه روادید از اول محرم لغو شده است، اما این تصور ایجاد نشود که افرادی که از هم اکنون برای زیارت به عراق مشرف میشوند در طول مسیر و همچنین در خاک عراق با موکبها و خدمات روبرو خواهند شد در صورتی که برای دریافت هر خدماتی باید هزینه پرداخت کنند و زمان آغاز به کار موکبهای اربعین در داخل ایران از ۱۳ تا ۳۰ مهر و در داخل خاک عراق از ۱۷ تا ۲۷ مهر است.
مدیر کل عتبات عالیات سازمان حج و زیارت از عموم زائران خواست سفر اربعین خود را تا حد امکان کوتاه کنند و همین که در مسیر پیاده روی قرار بگیرند کفایت میکند و فرصت برای حضور دیگر زائران فراهم میشود. آقای رحمانی گفت: ثبت نام در سامانه سماح امتیازاتی برای زائر دارد و کسانی که پارسال در این سامانه ثبت نام نکرده و بیمه نشدند به مشکل روبرو شدند و شرکتهای بیمه گذار نتوانستند خدماتی به آنها بدهند و با توجه به این که هزینههای درمانی و بستری در عراق بالاست کسانی که در این سامانه ثبت نام نکنند و زیر پوشش بیمه قرار نگیرند به مشکل میخورند.
وی افزود: امسال سعی شد هزینه بیمه افزایشی پیدا نکند و در مقایسه با چند سال گذشته ۳ هزار تومان هم کاهش یافت به این ترتیب که ثبت نام کنندگان در سامانه سماح در مجموع ۲۲ هزار تومان شامل ۱۵ هزار تومان هزینه بیمه و ۷ هزار تومان بابت هلال احمر پرداخت میکنند و اگر کسی ثبت نام را در دفاتر زیارتی انجام داد ۳ هزار تومان هم به این مبلغ افزوده میشود.
مدیرکل عتبات عالیات سازمان حج و زیارت گفت: هیچ کسی حق گرفتن وجه نقد از مردم بابت ثبت نام ندارد و شاید برخی افراد به نام خیریه و گمشدگان و بیمه قصد سوءاستفاده داشته باشند که تنها بیمه مورد تأیید ستاد اربعین بیمه ایران است که در درگاه سامانه سماح قرار گرفته است.
اشعارورودبه محرم
همزمان با فرارسیدن ایام سوگواری سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)، 40 قطعه شعر از شاعران آئینی برجسته و به نام کشور را با موضوع "ورود به ماه محرم"، به محبان آل الله (علیهم السلام) تقدیم می نماید.
همزمان با فرارسیدن ایام سوگواری سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، 40 قطعه شعر از شاعران آئینی برجسته و به نام کشور را با موضوع "ورود به ماه محرم"، به محبان آل الله (علیهم السلام) تقدیم می نماید.
یازده ماه از خدا این روزها را خواستم
دیدۀ تر خواستم حال بکا را خواستم
اذن دق الباب این خانه برای ما بس است
استجابت پیشکش فیض دعا را خواستم
یازده ما هست می خواهم که سلطانی کنم
پشت این در ماندن و دست گدا را خواستم
قول دادم این محرم معصیت کمتر کنم
همت توبه به درگاه خدا را خواستم
از علی موسی الرضا رزق لباس مشکیه
دستباف حضرت خیرالنسا را خواستم
هر محرم زیر دین صلح آقاییم ما
یا امام مجتبی اشفع لنا را خواستم
کربلایی نیستم اما تو شاهد باش که
هردعایی کردم اول کربلا را خواستم
شصت شب از صبح تا شب نوکری در روضه ها
طعنه خوردن،سوختن پای شما را خواستم
گرچه ناقابلتر از این حرف ها هستم ولی
یک زیارت اربعین پایین پا را خواستم
از نجف تا کربلا پای پیاده دست جمع
روضه خواندن بین این صحن و سرا را خواستم
اهل عالم دارد از ره ماه ماتم میرسد
هیئتی ها یاعلی! دارد محرم میرسد...
(1)
آمد محرّم نبض عالم ایستاده
از حرکتش حتّی زمین هم ایستاده
ما پیرو دستور «فابک للحسین» یم
بر آفتاب دیده شبنم ایستاده
وقتی که پا در این حسینیّه نهادم
بر تو سلام از دور دادم ایستاده
جارو کش فرش عزایت جبرئیل است
فرشی که رویش عرش اعظم ایستاده
دم: «یا حسین» و بازدم: «جانم حسین» است
نامت میان نوحه و دم ایستاده
پیش خدا روز قیامت سربلند است
هر کس که پای تو مصمّم ایستاده
باید یزیدی های این امّت بدانند!
که شیعه در خط مقدّم ایستاده
وَ الله که از هر عذابی در امان است
سینه زنی که زیر پرچم ایستاده
از بس «أنا العطشان» تو خورده به گوشش
از جوشش خود چاه زمزم ایستاده
ده روز دیگر خواهری در بین گودال
پهلوی جسم نامنظّم ایستاده
(2)
عالم به ماتم تو حسینیۀ غم است
یعنی که فصل سوک و عزا، فصل ماتم است
از عرش تابه فرش تمام فرشتگان
فریاد می زنند که ماه محّرم است
هفت آسمـان پُر است ز گرد عزای تو
چشمـان مهر و ماه ز داغ تو پُر نم است
کعبه سیاهپوش عزایت شد و هنوز
شور غمت به سینۀ پُر شور زمزم است
بعد از گذشت این همه سال از شهادتت
گلزار دین هنوز ز خون تو خُـّرم است
تا با خبر شوند همه عالم از غمت
یادآور غم تو رسول مکّرم است
تا فیضی از فضیلت غم های تو برند
خلوت نشیـن سوک تو موسی و آدم است
هرجا به پاست محفل سوکت، به پیش چشم
تصویر کربلای تو آنجا مجسّم است
از هر غمی که بر دل ما خیمه می زند
فرموده اند گریۀ بر تو مقّدم است
ازحُرمت غمت چه بگویم که تا به حشر
زهرا سیاهپــوش عزایت دمادم است
چون محتشم «وفائی »غمگین به گریه گفت
«باز این شورش است که در خلق عالم است»
(3)
می زنی قطعاً صدایم بین نوکرها، به نام
روی چشم من قدم که می گذارد اشکهام
بوی تربت می دهد این سجده های گریه دار
می دهم جان در برت انگار بعد السلام
عطر سیبی از نفسهای دعایم می وزد
می دهم بر تو سلام این بار هم از پشت بام
دود اسفند محرم، شال مشکی، پیرهن
خوب شد آورده ام یک سال دیگر هم دوام
نوحه و شورو دو دم دارند بر سر می زنند
واجب عینی است حالا گریه کردن بر کدام؟
سمت مقتل می رود این دستهای سینه زن
آه از کرببلا و کوفه و بازار شام
السلام ای معجر و پوشیه و چادر سیاه
السلام ای التماس محملی والا مقام
دورازچشمی که افتاده به این صحرای خشک
بر زمین بگذار امشب اشک را با احترام
(4)
باز هم فصل عزای تو شده یا مظلوم
دیده خونبار برای تو شده یا مظلوم
هر چه خوبی شده خلق ای ز همه خوبترین
همه اش وقف عزای تو شده یا مظلوم
آفرید آنچه خدا بهر تجلی تو بود
عشق حق خرج به پای تو شده یا مظلوم
کربلا صاحب یک وسعت نا محدود است
همه جا صحن و سرای تو شده یا مظلوم
انبیا گریه کن بزم عزایت هستند
که خدا نوحه سرای تو شده یا مظلوم
ارمنی، گبر، یهودی، ز تو حاجت گیرند
همه مشمول عطای تو شده یا مظلوم
کیستی که همه گلها ز غمت پژمردند
بلبلان نوحه سرای تو شده یا مظلوم
کیستی که دل عشاق به نامت لرزد
اشکشان رمز بقای تو شده یا مظلوم
ناله ها سر زد و فرزند شهیدی می گفت:
پدرم آه، فدای تو شده یا مظلوم
تو حسینی و ظهور پسرت نزدیک است
فرج او به دعای تو شده یا مظلوم
(5)
رخصت دهید شال محرم بیاورید
پیراهن عزای مرا هم بیاورید
با اشکتان جراحت او خوب می شود
ای چشمهای غم زده مرحم بیاورید
مادر رسیده است کمی کوچه وا کنید
مادر رسیده گریه کند دم بیاورید
ما آمدیم خوب و بد آقا سوا نکن
ما را کنار فاطمه در هم بیا ورید
یک نخ از آن عبای مبارک به ما بده
آقا عزا شروع شده پرچم بیاورید
ای ابرهای تیره شب گریه های ماست
ما آمدیم تا که شما کم بیاورید
از این به بعد نوبت دیوانگی ماست
باز این چه شورش است به عالم بیاورید
غمهای مادرت چقدر بی شماره است
امشب سلام ما سرِ دارالاماره است
(6)
باز هنگامه ماتم شده ای شاه غریب
دل دیوانه پر از غم شده ای شاه غریب
چند روزی است که راه نفس ام می گیرد
نکند باز محرم شده ای شاه غریب
باز در عرش خدا مشکی ماتم زده اند
موسم بیرق و پرچم شده ای شاه غریب
کربلا گفتم و اوضاع دلم ریخت به هم
کربلا قبلۀ عالم شده ای شاه غریب
آه سقا چه کند با عطش اهل حرم
آب در خیمه تان کم شده ای شاه غریب
بابی انت و امی ...چه شده در گودال
کمر خواهرتان خم شده ای شاه غریب
خواهرت آمد و آن مرد تو را برگرداند...
آخر روضه چه مبهم شده ای شاه غریب
رفت و برگشت ولی کاش نمی دید اصلا
چقدر از بدن ات کم شده ای شاه غریب
گفته بودند که تو ذبح عظیمی اما
ذبح تو واقعا اعظم شده، ای شاه غریب...
(7)
دوباره ماه محرم دوباره بوی حسین(ع)
دوباره نوشش می از سر سبوی حسین(ع)
دوباره ماه تاثر دوباره ماه عزا
دوباره سینه زدن در میان کوی حسین(ع)
دوباره شهر بپوشد به تن لباس سیاه
رواج هیئت و مسجد ز آبروی حسین(ع)
دوباره ذکر حسین بر لبان پیر وجوان
دوباره نغمه "هل من"رسد زسوی حسین(ع)
دوباره یاد شهیدان کربلا کردن
دوباره خوی گرفتن به خلق وخوی حسین(ع)
دوباره لطف خدائی برای شخص زهیر
ونیک عاقبتی بعد گفتگوی حسین(ع)
دوباره حر پشیمان به محضر مولا
عوض نمودن دنیا به تار موی حسین(ع)
دوباره قاسم واکبر، عمویشان عباس
فدای حق شده در جنگ با عدوی حسین(ع)
دوباره علقمه وقتلگاه شاه شهید
دوباره ناله زینب به جستجوی حسین(ع)
گرفتنش به بغل جسم بی سر مولا
دوباره بوسه زدن بر رگ گلوی حسین(ع)
دوباره شام غریبان به خیمه ها آتش
زنان دربدر وخواهر نکوی حسین(ع)
دوباره یاد اسارت برای آل ا...
ویاد سنگ پرانی به راس و روی حسین(ع)
دلم گرفته خدایا زماتم مولا
نما تو قسمت من زائری به کوی حسین(ع)
(8)
رخصت بده که خیمـۀ مـاتم به پا کنیم
پیـراهـن سیـاه بـه تن با شمـا کنیم
آیـد صـدا ز غیب کـه قـد قـامت العـزا
رخصت بـده اقـامۀ بـزم عـزا کنیم
در حـد مـا که نیست ولیکـن خـدا کنـد
بر گـریـه های روز و شبت اقتـدا کنیم
دو کـاسه اشک و یک دل خونین ز داغ را
آورده ایـم نــذر غـم کـربــلا کنیم
موعود هل اتی چـه شـود یک مُحّـرمی
تو روضـه ای بخوانی و ما جان فدا کنیم
بر ما بخـوان تو روضـۀ شیب الخضیب را
تا گـریه بـر حسیـن سر از تن جدا کنیم
«تکلیف انتقام شهیدان بدوش توست »
ای منتقـم بـرای ظهــورت دعا کنیم
مـاه محّـرم است «وفائی» به ناله گفت
با ناله های خویش جهـان را صـدا کنیم
(9)
روضه شروع شد دل ما را بیاورید
سرمایه ام، سلاح بکا را بیاورید
یک سال میشود که پرم وا نمیشود
دستم به آسمان تو بالا نمیشود
یک سال میشود که دلم خاک خورده است
این چشم خشک راه به جایی نبرده است
حالا شروع تازه برایم فراهم است
تحویل سال سوخته گان از محرم است
پرواز عشق با پر گریه میسر است
توبه به پای روضه اگر شد چه بهتر است
تعلیم درس عشق که در روضه میشود
بالاتر از مکاتب صد حوزه میشود
این عشق پر بهاست به عالم نمیدهم
من طعم چای روضه به زمزم نمیدهم
اینجا فرشته های خدا صف کشیده اند
هر قطره قطره اشک شما را خریده اند
این لحظه ها چقدر پر از نور میشویم
چه ساده از عذاب خدا دور میشویم
دلتنگ روضه هستم و دلتنگ کربلا
با گوشه نگاه بفرما بزن مرا
(10)
فریاد زد مکبر صحنین کربلا
ماه محرم آمده؛ قد قامت العزا
قد قامت العزا همگی پا شدند و بعد
اما یکی یکی همگی تا شدند و بعد
قد قامت العزا قد مادر شکسته تر
قد علی و قد پیمبر شکسته تر
صف های گریه دور و بر عرش بسته شد
حتی خدا هم از غم او دل شکسته شد
تکبیرة الحسین که احرام او شکست
وای استخوان سینه و اندام او شکست
تکبیرة الحسین دو رکعت نماز کرد
اما همین که رو به رسول حجاز کرد
باران سنگ صورت او را ملول کرد
از هر طرف که سنگ زدندش قبول کرد
الله اکبر! آه! که آبش نداده اند
یک جرعه هم به طفل ربابش نداده اند
الله اکبر! آه! که نیت نموده اند
در قتلگاه چیست که قسمت نموده اند؟
یا ایها الصلاة نمازش شکست وای!
صد بار شمر بر سر سینه نشست وای!
یا ایها الصلاة رکوع عمود چیست؟
در جمع خیمه غارت بود و نبود چیست؟
یا ایها الصلاة شب اول است این
تازه شروع یک کمی از مقتل است این
یا ایها الصلاة بگو عازمم کنند
امشب دوباره گریه کن مسلمم کنند
(11)
باران معرفت ز سحاب محرم است
آباد آن دلی که خراب محرم است
بوی گل و گلاب دهد روضۀ حسین
گل دیدگان و اشک گلاب محرم است
از هر دری گذر نتوان کرد بر بهشت
باب الحسین ادامۀ باب محرم است
جان یا علی بگو مَهَراس از یزیدیان
شور ولایت ارزش تاب محرم است
راس بریده بر سر نی داد این پیام
قرآن کلام نور، کتاب محرم است
در قاب، عکسی از همه ماند به یادگار
تصویر ما همیشه به قاب محرم است
تنها نه این مباحثه سر لوح زندگی است
در قبر هم سوال جواب محرم است
پرسند اگر کویه، بگو کربلایی ام
قلبم هنوز در تب و تاب محرم است
بوید ملک ز سینۀ زوار و گوید آه
این بوی تربت است و تراب محرم است
بینی چو ازدحام جماعت عجب مدار
جبریل هم به فکر صواب محرم است
هشدار، زیر هر علمی سینه زن نباش
مخلوط چهره زیر نقاب محرم است
یک قوم کبریایی و قومی ریا یی اند
مشکل ، تمیز حب، ز حباب محرم است
اخلاص ماندنی است ریاکار رفتنی است
ایمان چو آب و کفر سراب محرم است
گفتم ولی مباد شوی غافل از کرم
روشن دل از فروغ شهاب محرم است
نامحرمان و اجنبیان کور خوانده اند
عباس ارزیاب حساب محرم است
(12)
عالم محرم است سلامُ علی الحسین
این ذکر عالم است سلامُ علی الحسین
این جمله واجب است بگوییم و بشنویم
هرجا که پرچم است سلامُ علی الحسین
بعد از خدا و قبله سوال درون قبر
تنها همین دم است سلامُ علی الحسین
هر ثانیه اگر چه بگوییم این سلام
نه؛ بازهم کم است سلامُ علی الحسین
هم ذکر فاطمه است سلام علی الغریب
هم ذکر خاتم است سلامُ علی الحسین
بر زخم های پیکر آقای تشنگان
این ذکر مرهم است سلامُ علی الحسین
هر کس ز بهترین دم عالم سوال کرد
گویید این دم است سلامُ علی الحسین
واجب شده است در همه جا شعر محتشم
باز این چه ماتم است سلامُ علی الحسین
هرکس شده است محرم حق هر کسی که هست
مدیون این دم است سلامُ علی الحسین
وقتی خدا نوشته به عرشش غم تو پس
این اسم اعظم است سلامُ علی الحسین
(13)
بار دگر دل را غبار غم گرفته
چون قلب ختم الانبیا ماتم گرفته
گویی که رنگ از چهرة گردون پریده
مه سینه و خورشید پیراهن دریده
ختم رسل در هاله ماتم نشسته
بر چهرة زهرا غبار غم نشسته
گر شعله جوشد از دل هامون عجب نیست
گر خون بریزد از هلال خون عجب نیست
ای اهل ماتم جامة ماتم بپوشید
ای اشک ها از دیدة عالم بجوشید
ای اختران از دامن افلاک ریزید
ای مهر و مه خون گشته و بر خاک ریزید
در سوز دل دارم پیام کربلا را
انگار می بینم تمام کربلا را
انگار می بینم زمین دریای خون است
رخسار وجه الله اعظم لاله گون است
انگار می بینم که هفتاد و دو سرباز
دل هایشان بهر شهادت کرده پرواز
انگار می بینم که طفل شیرخواره
بر دوش بابا پر زند از گاهواره
انگار می بینم حبیب افتاده بر خاک
در مقدم محبوب خود با جسم صدچاک
انگار می بینم که حر "العفو" گوید
نزد حسین از اشک خجلت چهره شوید
انگار می بینم که مُحرم گشته عباس
دور حرم دائم حرم را می دهد پاس
انگار می بینم به گل های مدینه
در تشنگی سقا شده چشم سکینه
انگار می بینم که جسم گلعذاران
با تیر و تیغ و نیزه گشته لاله باران
انگار می بینم که گرگانی هم آهنگ
بر جسم اکبر می زنند از هر طرف چنگ
انگار می بینم زنان داغ دیده
دارند شیون دور سرهای بریده
ای ماه خون برگرد، خون کردی دلم را
آتش زدی هم ریشه و هم حاصلم را
ای ماه خون سیلاب خونم در دو عین است
یک دشت دشمن تشنة خون حسین است
ماه حرام است و دلم غرق ملال است
بر خصم، خون یوسف زهرا حلال است
ماهی که گل های خدا با جسم صدچاک
ریزند چون آیات قرآن بر روی خاک
ماهی که دل ها هم چنان صهبای خون است
ماهی که در هر دیده صد دریای خون است
ماهی که شادی هم به ماتم رشک دارد
قربان آن چشمی که دائم اشک دارد
ماهی که طفل از نوک پیکان شیر نوشد
حتی جوان آب از دم شمشیر نوشد
ماهی که این امت ز پیغمبر بریدند
هجده جوان هاشمی را سر بریدند
تنها نه این ماه امام عالمین است
بالله تمام ماه ها، ماه حسین است
هر سال، سال یوسف زهراست، آری!
هر روز، روز سرخ عاشوراست، آری!
"میثم" رخ اسلام گلگون حسین است
آب درخت نور از خون حسین است
(14)
ماه غم، ماه عزا، ماه محن
بر تو بادا تسلیت یاابنالحسن (عج)
در عزای جد مظلومت حسین
اشکهایت گشته جاری از دو عین
شال غم افکندهای مولا به دوش
ناله از دل میکشی با صد خروش
چنین گویی تو با صد شور و عین
روز و شب گریم برایت یا حسین (ع)
گر نبودم تا تو را یاری کنم
آنقدر بهرت عزاداری کنم
اشک چشمم گر شود روزی تمام
خون کنم جاری ز چشمانم مدام
کی فراموشم شود این خاطرات
کام عطشان تو و آب فرات
کی رود از یاد من شمشیرها
نیزهها و سنگها و تیرها
چهرههای نیلی و افروخته
جامهها و خیمه های سوخته
تا که یاد آید مرا از قتلهگاه
ناله از دل برکشم با سوز وآه
زین وصیتها همه جان بر لبم
داغدار عمه خود زینبم
(15)
آماده میشویم دو رکعت عزا کنیم
حی علی العزا، که قیامی به پا کنیم
قد قامت العزا که شنیدیم میرویم
تا حق روضه های عزا را ادا کنیم
بوی محرمش همه جارا گرفته است
وقتش رسیده تا دو سه ماهی صفا کنیم
زیبا ترین وضوی محرم که گریه است
باید که اشک را به نظر کیمیا کنیم
سجاده سنگ صحن و عبا پیرهن سیاه
نیت برای غربت خون خدا کنیم
آنقدر با لباس عزا سینه میزنیم
تا تار و پود پارچه را نخ نما کنیم
در این نماز عشق چه مستانه میشود...
پشت سر امام زمان اقتدا کنیم
اینجا رکوع ما دم درب ورودی است
عرض ادب به ساحت کرببلا کنیم
الحق که کعبه سنگ نشانی برای ماست
باید به نحو دیگری یاد خدا کنیم
با این که سمت قبله هنوزم درست هست
تیری به نیت دونشانه رها کنیم
اول به سمت کرببلا روضه الحسین
دوم به سمت کوفه کسی را صدا کنیم
از خاک هم مضایقه کردند کوفیان
اصلا چگونه یادی از این ماجرا کنیم
سر های قدسیان همه بر زانوی غم است
چون پیکری به خون شده هفتاد چاک و نیم
هفتاد زخم پیکر او از گناه ماست
نیمی برای کرببلا...، پس حیا کنیم
اینجا قنوت ما به قناتی رسیده است
باید که سید الشهدا را صدا کنیم
تا گفتم السلام علیکم سلام داد
باید به جان حضرت فطرس دعا کنیم
حالا که حکم کرببلا را گرفته ایم
باید دعا به جان امام رضا کنیم
شرمنده، لفظ واژه ی "باید" زیاد شد
باید به عهدِ گفتن باید، وفا کنیم
(16)
ای دل بیا که ماه محرم بر آمده
این مه به قلب شیعه چنان خنجر آمده
از بهر قتل شاه زمان پور بو تراب
در کربلا ببین که دو صد لشکر آمده
در این مه حرام حسین سبط مصطفی
از ظلم اشقیا زچه رو بی سر آمده
فرزند مرتضی و سرور دل نبی
از سوز تشنگی به لبش اخگر آمده
سقای کربلا بنگر در کنار آب
لب تشنه تیر کینه به چشم تر آمده
ناموس کردگار به دو چشمان اشکبار
بر سر زنان با سر بی معجر آمده
سینه زنان و نوحه سرا بهر تعزیت
با حوریان فاطمه ی اطهر آمده
بهر شهادت عمل شمر نا بکار
در قتلگه حضرت پیغمبر آمده
نوباوه رسول و جــــگر گوشــــه بتــول
کرد این چنین دعوت حق را ز جان بتول
روزی که خواست جانب کوفه سفر کند
اهل زمانه را ز سفر با خبر کند
با خیل یاوران و زنان و نوادگان
رفع بلا ز امت خیر البشر کند
از بیم کسر حرمت کعبه خدای عشق
مجبور گشت حج خدا مختصر کند
نوبــــاوه رســــول و جگر گوشه بتول
کرد این چنین دعوت حق را زجان قبول
آه از دمی که لشکر بن سعد بی حیا
طبل ظفر نواخت به نزدیک خیمگاه
پژمرده بود باغ نبی از سر عطش
زینب در اضطراب و حسینش به قتلگاه
رو سوی خیمگاه نهادند رو بهان
بردند هر چه بود ز جمله طلا و کاه
نامرد دهر شرم ز زهرا نکرد و زد
سیلی به بروی دختر زیبا ی همچو ماه
دست ستم خرگه دلدادگان بسوخت
دشت ستم بود لبالب ز دود و آه
نو باوه رسول و جـــــگر گـــوشه بتول
کرد این چنین دعوت حق را زجان قبول
سرهای شاهدان چو به نی آشیانه کرد
دخت نبی ساز سفر را بهانه کرد
از طرف بوستان خزان دیده چون گذشت
تیر فراق را دل زینب نشانه کرد
جانا سرت کجاست تماشا کنی دمی
نیلی رخ رقیه که با تازیانه کرد
زنجیر کین که بسته به پای شهنشه ای
با اشتری لجوج به کوفه روانه کرد
نازم به دختری که ز زهرا گرفته خط
باخطبه ای که خواند حسین جاودانه کرد
نو باوه رسول و جــــگر گوشـــه بتول
کرد این چنین دعوت حق را زجان قبول
(17)
سینه زنان حسین زمزمه بر پاکنید
ماه محرم شده یاری زهرا کنید
بانی بزم عزا مادر او فاطمه است
آمده قامت کمان خوب تماشا کنید
ذکر حسین جان ما از شهدا مانده است
جامعه را زنده با ذکر مسیحا کنید
ناز گنه کاررا می خرد ارباب ما
امر کند هرکه را گم شده پیدا کنید
نوکر هر ساله ایم پای قرار امدیم
موسم درد دل است عقده ی دل وا کنید
بر اثر معصیت خشک شده اشک من
دیدة خشکیده را وصل به دریا کنید
گریه برای شما دار وندار من است
چشم پر از گریه ای می شود اعطا کنید
راه نشانم دهید برگ امانم دهید
کاش که با این گدا شبیه حر تا کنید
صحن حسینیه ها گوشه ای از کربلاست
عرش نشینان عشق فخر به موسی کنید
بی کفن کربلا حضرت آقا سلام
اذن عزاداریِ ما همه امضا کنید
(18)
*****************
هنگامۀ غم آمده فابک علی الحسین
ایّام ماتم آمده فابک علی الحسین
امشب هلال با قد خم ناله می زند:
ماه محرّم آمده فابک علی الحسین
صوت حزین حیّ علی مجلس العزا
بر اهل عالم آمده فابک علی الحسین
احرام نوکری حسین را به تن کنید
حجّی فراهم آمده فابک علی الحسین
گریه که از مناسک حجّ محرّم است
از چشم زمزم آمده فابک علی الحسین
توفیق گریه را که به هر کس نمی دهند
فیض دمادم آمده فابک علی الحسین
اذن ورود ما به حسینیّه ی عزا
از عرش اعظم آمده فابک علی الحسین
بانی روضه های محرّم که فاطمه است
با قامت خم آمده فابک علی الحسین
(19)
شکر خدا دوباره شدم مبتلای تو
ای کشته ای که جان دو عالم فدای تو
شکر خدا نسیم محرم وزیده است
هرشب شده عبادت من روضه های تو
((باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است))
شکر خدا شکسته دلم در عزای تو
باور نمی کنم که دوباره نشسته ام
با چشم خیس بین حسینیه های تو
با اذن مادرت به سر و سینه می زنم
ممنونم از ترحم و لطف و عطای تو
من با غذای روضه تان رشد کرده ام
وقف شماست بود و نبود گدای تو
بیمار عشقم و دهه ای بسته ام دخیل
کاسه بدست گوشۀ دارالشفای تو
این عطر سرخ می وزد از سمت قتلگاه
حالا دلم رسیده به پایینِ پای تو
(20)
محرّم آمده از شهر غم، عَلَم در دست
برای سینه زدن، تکیه شد سراسر دست
محرّم آمد و خمخانه ی ازل وا شد
وضو ز باده گرفتم، زدم به ساغر دست
حسین آمده با ذوالفقار گریانش
که: هان حسینم و تنهاترین علم بر دست
حسین آمده تا شرح شقشقیّه کند
حسین آمده با خطبه ی پدر در دست
(چو دست برد به تیغ، آسمانیان گفتند:
به ذوالفقار مگر برده است حیدر، دست؟ )
چو ذوالفقار علی چرخ می زند، بی تاب
چه حال داده خدایا مگر به اکبر دست؟
ز خیمه گاه می آید چو گرد باد عطش
حسین را بنگر پاره ی جگر در دست!
چه روز بود که دیدیم ما به کرب و بلا!
چه حال بود به ما داد روز محشر دست!
بدو شکایت اهل مدینه خواهم برد
به خواب گر دهدم دیدن پیمبر، دست
نشسته ام به تماشای زیر و رو شدنم
به لحظه ای که برد شمر، سوی خنجر، دست
به خویش می نگرم با دو چشم خون آلود
نگاه کردم و در نهر شد شناور، دست
به رود علقمه بنگر که می زند بر سر
به دستگیریِمان موج شد سراسر دست!
نمی توانم بر روی عشق، بندم چشم
نمی توانم بردارم از برادر ، دست
تو هر دو چشم من! از هر دو چشم، چشم بپوش
ز هر دو دست، برادر! بشوی دیگر، دست
به پای دست تو سر می دهند، سرداران
به احترام تو با چشم شد برابر، دست!
به یاد دست تو ای روشنای چشم حسین!
چقدر شام غریبان زدیم بر سر، دست
تو را فروتنی از اسب بر زمین انداخت
نمی رسید وگرنه به آن صنوبر، دست
قنوت، پر زدن دستهای مشتاق است
به احترام ابوالفضل می کشد، پر، دست!
مگر تو دست بگیری که دستگیر تویی
به آستان شفاعت نمی رسد هر دست!
اگر چه پیش قدت شد قصیده ام کوتاه
به اشتیاق تو شد، سطر سطر دفتر، دست
حدیث دست تو را هیچ کس نخواهد گفت
مگر به روز قیامت رود به منبر، دست
(21)
دوباره این دلم شده، اسیر و مبتلای تو
مگر محرم آمده، که شد بپا عزای تو
اگر ز تو جدا نیام، به شکر حق حسینیم
تمام حاجتم بود، دیدن کربلای تو
به یک اشارۀ لبت، گره ز کار وا شود
دل شکستهام رسد، به صحن با صفای تو
شبیه خط آیهها، که ظاهرش سیاهی است
باعث روسپیدی است، سیاهی عزای تو
چه کارکردهای حسین، که در میان عالمین
شدهاست خون بهای تو، فقط خدا، خدایتو
خدا کند در دو جهان، چه در نهان چه د عیان
کنیه و اسم من شود، نوکر با وفای تو
خوشا بر آنکه حاجتش، ز سوی حق روا شود
رسد زمان مردنش، میان روضههای تو
در این دهه ز مادرت، ز دخترت ز خواهرت
طلب کنم که قسمتم، شبی شود دعای تو
(22)
دوباره ماه محرّم، دوباره بوی حسی
دوباره بر سر هر کوچه گفت و گوی حسین
بیا به دسته ی ما نوحه ی جنون سر کن
که می رویم شباشب، به جست و جوی حسین
حسین، وارث کشف و شهود غار حراست
چه های و هوی محمّد، چه های و هوی حسین
نبسته اند به روی حسین، هرگز آب
فرات، آب ننوشید از گلوی حسین
فرات، تشنه ی لب های تفته جوشش بود
فرات، آب شد از شرم، رو به روی حسین
قتیل قبله همیشه به یاد می مانَد
بیا که مهر نمازست، خاک کوی حسین
چنین که در دل من، داغ کربلا جاری ست
شهید می شوم از هُرم آرزوی حسین
طلوع می کند آخر طلیعه ی موعود
مسیر قبله عوض می شود، به سوی حسین
(23)
فصل نبوغ گریه کنان ات محرم است
آری محرمی که پر از غصه و غم است
در پای روضه های شما ای امام اشک
حتی اگر که جان بدهم باز هم کم است
حک شد به روی سینه ی سینه زن شما
"باز این چه شورش است که در خلق عالم است"
بر ساق عرش حضرت رحمان نوشته است
"باز این چه نوحه و چه عزاو چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است"
از گریه ی ملائکه پی برده ایم ما
حتما " عزای اشرف اولاد آدم است "
هر کس که از مصیبت تان آب میشود
بر زخم های پیکرتان نیز مرهم است
امشب که آمدی به حسینیه - از کرم
گلچین نکن - ببر و بگو جنس درهم است
(24)
باز محرم شد و لوای ماتم بپاست
ماتم سلطان عشق شهید کرب بلاست
به عرش و خلد برین فرقه کر وبیان
حلقه ماتم زده صاحب ماتم خداست
پیمبران سر به سر لباس نیلی به بر
شال عزای سیاه به گردن مصطفی است
موی کنان در زمین زنان ماتم زده
مویه کنان در سماء حضرت خیر النساء است
سفر نما از حجاز بساز ساز عراق
شور حسینی ببین بلند از نینواست
یکی جدا دست او نشسته پیکان تیر
یکی زظلم عدو بریده سر از قفاست
حسین لب تشنه شد شهید در راه حق
به روز حشر و جزا خداش هم خون بهاست
به دشت کرب وبلا خون خدا ریختند
تربت پاکش از آن سجده گه ما سواست
خیام عصمت که بود گیسوی حورش طناب
گسسته از یکدگر زظلم آل زناست
نیست نشانی زشمر غیر پلیدی بلند
ببین رواق حسین چون حرم کبریاست
(25)
ای کاش غیر غصۀ تو غم نداشتیم
ماهی به غیر ماه محرم نداشتیم
این داغ سینه سوز تو می کشتمان اگر
قلبی به قدر وسعت عالم نداشتیم
گاهی اسیر غربت عباس می شدیم
چون داشتیم روضه و پرچم نداشتیم
شرمنده ام برای تنت زیر آفتاب
در حد چند قطرۀ شبنم نداشتیم
گیرم که گریه مرهم زخم دلم شود
اما برای زخم تو مرهم نداشتیم
بر تو به چاک چاک گریبانمان سلام
زیرا که صبر و عشق تو با هم نداشتیم
(26)
دوباره دعوتم کردی که آیم در سرای تو
بپوشم جامۀ عشقت به عشق نینوای تو
شبیه دیدن صاحب عزایت اشک میریزم
میان روضه میگردم پی صاحب عزای تو
کشم یک سال حسرت تا ببینم روی یارانت
فدای اشک چشم خالص اهل نوای تو
به هر جا بنگرم چون خیمۀ سوگ تو میبینم
تو گویی در نظر آید خیام کربلای تو
نبودم کربلا با تو ولیکن آرزو دارم
ببارد بر من از هر سو همه درد و بلای تو
خدا از من نگیرد عشق ارباب محبت را
که میخواهم بمانم تا دم محشر گدای تو
نه تنها من اسیر تو، خدا باشد گرفتارت
حدیث "من احبه" گشته تأکید ولای تو
ندارد پردۀ کعبه بهای این سیاهیها
که باشد چادر زهرا نشان روضههای تو
(27)
سلام ای ماه شیدایی محرم
محیط حُسن و زیبایی محرم
علمدار رثا و نالهای تو
ظهور تام غم هایی محرم
تویی سَر منشاء خیرات عالم
ز بس که عالم آرایی محرم
گلستان غمی، بستان اشکی
غمت باشد تماشایی محرم
سفیر غربت و حزن و عزایی
تو دردی، تو مداوایی محرم
نزول کعبۀ غم ها تویی تو
مه معراج دل هایی محرم
تجلی گاه عشقی و حقیقت
تو شهر اللّه عظمایی محرم
بقای دین ز فیض و برکت توست
اساس زهد و تقوایی محرم
بهار گریه بر مظلوم هستی
ازل تا حشر بر پایی محرم
به سوزِ نالۀ مظلوم مادر
کنی از ما پذیرایی محرم
دلم جز خیمهات مأوا نگیرد
خدا هرگز تو را از ما نگیرد
(28)
ای دل محرم آمده وقت عزا شده
ماه عزای حضرت خون خدا شده
ماتم میان چشم همه موج می زند
چشمان گریه چشمۀ شور و شفا شده
ما اهل روضه زنده به بوی محرمیم
دل های ما حسینیه ی کربلا شده
بازار و کوچه ها همه با گریه آشناست
هر جا گذر کنی غم عظمی به پا شده
دستی که وقف روضه شده سینه می زند
مرهم به زخم سینۀ خیر النسا شده
صاحب عزای مجلس ارباب مادر است
با دست های فاطمه هیئت بنا شده
(29)
تا کربلایم بُرد فریاد رسایش
سینی به دستی که من و جانم فدایش
وقتی میان کوچه ی ما راه می رفت
بوی محرّم پخش می شد با صدایش
او کوچه گرد کوچه های بُغض باشد
در شهر اربابی که می میرد برایش
تا گوشه ی ویرانه ای پشت محلّه
می بُرد چشمان مرا با ردّ پایش
ویرانه ای که فطرس ماه محرّم
می آمد از آن جا صدای بال هایش
عطری پراکند و مرا تا آسمان برد
با پرچم سبز شهید کربلایش
این خیمه یا چادر نماز مادرش نیست
آقا گرفته طفل را زیر عبایش
می خوابم از این لحظه پشت پنجره، تا
هر روز بیدارم کند زنگ صدایش
(30)
از عرش، از میان حسینیه ی خدا
آمد صدای ناله ی حی علی العزاء
جمع ملائکه همه گریان شدند و بعد
گفـتند تسلیـت همه بر ساحت خدا
جبریل بال خدمت خود را گشود و گفت:
یا رب اجازه هست شوم فرش این عزا؟
آدم زجنت آمد و ناله کنان نشست
در بزم استجابت بی قید هر دعا
او که هزار بار به گریه نشسته بود
یک یا حسین گفت و همان لحظه شد به پا
آری تمام رحمت خود را خدا گرفت
گُسترد بر محرّم این اشک و گریه ها
آنگاه گفت: روضه بخوان ایها الرسول
جانم فدای تشنه لب دشت کربلا
روضه تمام گشت، ولی مادری هنوز
آید صدای گریه اش از بین روضه ها
(31)
یک جهان روضه و یک ماه محرم داری
آه، آقای غریبم چقدر غم داری
تا ابد هم که بخوانند همه مرثیه ات
باز هم روضه ی نا خوانده به عالم داری
این همه زائر دلسوخته ی خاکت را
از ازل داشته ای تا به ابد هم داری
روضه خوان هات زیادند، یکیشان قرآن
مطلع فجر خدا سوره مریم داری
درد دل کن که نماند به دلت چون پدرت
خواهرت هست کنارت، تو که مَحرم داری
بهترین نوحه ما هست «غریب مادر»
صاحب روضه بگو، بهتر از این دم داری؟
تا که نومید نگردد ز درت محتاجی
تو هم انگشت هم انگشتر خاتم داری
وقت تدفین تو ای شعر غریبی، پسرت
دید در وزن تنت چند هجا کم داری
(32)
حالی محرم است بیا در پناه عشق
یا سجده کن به کرب و بلا، قبلهگاه عشق
گفتند العطش، همه طفلان و باز هم
آتش زدند اهل جفا خیمهگاه عشق
عهدی دوباره بست و نمازی دگر گزارد
با خون وضو گرفت، در آن عرصه، شاه عشق
صد چاک، پیکرش که به میدان رزم بود
آن گونه گشته بود، که باشد گواه عشق
خورشید روی نیزه به میدان کربلا
بس آیه خواند و گفت که این است راه عشق
زینب که خون به پایه ی محمل فرو چکاند
هرگز گنه نداشت به غیر از گناه عشق
شب را شکست و شب صفتان را به بند بست
زینب به آه عشق و حسین از نگاه عشق
مستیم ما امیر! ز جام خیال دوست
با نغمهها و زمزمه ی گاهگاه عشق
(33)
اهل محل دوباره علم را بیاورید
رخت عزای حضرت غم را بیاورید
حی علی البکاء ملائک دهد نوید
وقتش رسیده دیده و نم را بیاورید
خون گریه میکنم ز دو چشمم بجای اشک
یابید چشمه را، جگرم را بیاورید
پرچم، کتل، حسینیه و شور عاشقی
آن نوحه خوان و نوحه و دم را بیاورید
حی علی العزای حسین است میرسد
فطرس شدم دوباره پرم را باورید
در سومین شب نفس گرم روضه خوان
گوید رقیه جان پدرم را بیاورید
امسال نذر حضرت قاسم به تعزیه
همسایه ناله زد پسرم را بیاورید
وقتش شده فدائی ارباب خود شوم
جان بی بها شدست، سرم را بیاورید
ما خادمان هیئت فصل محرمیم
تا قلبمان شکست حرم را بیاورید
(34)
بازهم بساط روضه دلبر فراهم است
هر ماه من ز داغ تو ماه محرم است
تا پرچم حسینیه های تو را زدند
بر گوشه گوشه دل من نقش پرچم است
آب خوشی ز گلویم نمی رود پایین
آبی که قطره قطره آن پر زماتم است
آتش زده نمک روضه ات به این عالم
از روضه تو صحن دو چشمم پراز نم است
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
وقتی سرت به جبهه به خط مقدم است
دیدم عدو پشت سرت حرف می زند
حرف از سنان و نیزه و یک جسم درهم است
دیدم که جزم کرده عدو عزم خویش را
دیدم برای قتل تو خنجر مصمم است
ففواره می زند این خون سرخ تو تا عرش
والله خون سرخ تو شرف عرش اعظم است
حرفم خلاصه و ای محتشم بخوان
بازین چه شورش است که درخلق عالم است
(34)
مُحرّم آمد و مـــــــــــــــاه عزا شد
مه جـــــــــــــــانبازی خون خدا شد
بلند از تــــــــربــــت پاک شهیدان
شعــار کُـــــــــــــل ارض کربلا شد
دل شطّ فـــرات از خون زند موج
کــــــــــه دست از پیکر سقا جدا شد
در آغـــــوش پدر خندید و خوابید
چــــــــــــو پیکان با گلویش آشنا شد
مــــرا عاشق تر از پروانه کردی
غــــــــــــم عشق تو شمع بزم ما شد
اگر دردم دوا می شد چه می شد؟
اگر این عقده وا می شد چه می شد؟
نـصیبم کربلا می شد چه می شد؟
اگر این عقده وا می شد چه می شد؟
مـــرا مهر تو آیین شد حسین جان
که دل آئینه ایزد نمـــــــــــــــــــا شد
جوانــــــــــمردان عالم را بگویید
دوباره شور، عـــــــــــاشورا بپا شد
چرا مولای مــــــــــا مهدی نیامد
که خون دل روان از دیـــــده ها شد
(35)
اگر چه مثل محّرم نمی شوم هرگز
جدا ز روضه و ماتم نمی شوم هرگز
مرا ببخش مرا چون که خوب می دانم
که توبه کردم و آدم نمی شوم هرگز
اسیر جاذبۀ حُسن یوسف یاسم
که محو در گل مریم نمی شوم هرگز
گناه کارم و حتی بدون اذن شما
بدان نصیب جهنم نمی شوم هرگز
به جان عشق قسم غیر چهارده معصوم(ع)
به پای هیچ کسی خم نمی شوم هرگز
قسم به قلب سپیدت سیاهپوش کسی
بجز شهید محّرم نمی شوم هرگز
نَمی فُرات بیاور چرا که من قانع
به سلسبیل و به زمزم نمی شوم هرگز
در انتهای غزل من دوباره می خواهم
فقط برای تو باشم نمی شوم هرگز
(36)
حـتی خـدا مـیان حسـینیه ی غمـش
سوگند خورده است به ماه محرمش
شبهای قدر محترم و با فضیلت اند
امّـا نمی رسند به شبهای ماتمش
امروز نه، غروب همان سال شصت و یک
مـا را گـره زدنـد به نخـهای پـرچمش
این دستمال گـریه پر از نـور می شود
وقتی به دست روضـه ی خورشید می دمش
چشمی که از برای تو گریان نمی شود
باید حـواله داد به دست جـهنمش
جانم فدای ِ محتشم و خانواده ات
با این: چه نوحه و چه عزا و چه ماتمش
(37)
فصل عزا آمد و دل غم گرفت
خیمه دل بوی محرم گرفت
زهره منظومه زهرا حسین
کشته افتاده به صحرا حسین
-
دست صبا زلف تو را شانه کرد
بر سر نی خنده مستانه کرد
چیست لب خشک و ترک خورده ات
چشمه ای از زخم نمک خورده ات
روشنی خلوت شبهای من
بوسه بزن بر تب لبهای من
-
تا زغم غربت تو تب کنم
یاد پریشانی زینب کنم
آه از آن لحظه که بر سینه ات
بوسه نشاندند لب تیرها
آه از آن لحظه که بر سینه ات
بوسه نشاندند لب تیرها
-
آه از آن لحظه که بر پیکرت
زخم کشیدند به شمشیرها
آه از آن لحظه که اصغر شکفت
در هدف چشم کمانگیر ها
آه از آن لحظه که سجاد شد
همنفس ناله زنجیر ها
-
قوم به حج رفته به حج رفته اند
بی تو در این بادیه کج رفته اند
کعبه تویی کعبه به جز سنگ نیست
آینه ای مثل تو بی رنگ نیست
آینه رهگذر صوفیان
سنگ نصیب گذر کوفیان
-
کوفه دم از مهر و وفا می زدند
شام تو را سنگ جفا می زدند
کوفه اگر آینه ات را شکست
شام از این واقعه طرفی نبست
کوفه اگر تیغ و تبرزین شود
شام اگر یکسره آذین شود
مرگ اگر اسب مرا زین کند
خون مرا تیغ تو تضمین کند
-
آتش پرهیز نبرد مرا
تیغ اجل نیز نبرد مرا
بی سر و سامان توام یا حسین
دست به دامان تو ام یا حسین
جان علی سلسله بندم مکن
گردم از خاک بلندم مکن
-
عاثقبت این عشق هلاکم کند
در گذر کوی تو خاکم کند
تربت تو بوی خدا می دهد
بوی حضور شهدا می دهد
مشعر حق عزم منا کرده ای
کعبه ی شش گوشه بنا کرده ای
-
تیر تنت را به مصاف آمدست
تیغ سرت را به طواف آمدست
چیست شفابخش دل ریش ما
مرحم زخم و غم و تشویش ما
چیست به جز یاد گل روی تو
سجده به محراب دو ابروی تو
-
بر سر نی زلف رها کرده ای
با جگر شیعه چه ها کرده ای
باز که هنگامه برانگیختی
بر جگر شیعه نمک ریختی
کو کفنی تا که بپوشم تنت
تاگیرم دامنه ی دامنت
(38)
شمیم عاطفه در کوچه ها رها شده است
دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است
وزیده در همه جا عطر سیب حضرت عشق
قسم به ساحت گریه قسم به ساحت عشق
دوباره شوق حرم تا خدا دلم را برد
به عرش روشن کرب و بلا دلم را برد
دوباره ماه محرم، رسیده ماه عزا
غروب غربت جانکاه سیدالشهدا
صدا صدای قدیمی طبل و زنجیر است
فضا فضای صمیمی ولی چه دلگیر است
خروش نالهی حیّ علی العزا در راه
دوباره قافلهی روضه های ثارالله
برات گریه دوباره به چشممان دادند
به ما حسینیهی گریه را نشان دادند
حسینیه است؟ نه، خیمه؟ نه، کربلا اینجاست
مزار خون خدا فی قلوب من والاست
محرم آمده آقا صدایمان کردی
برای عرض ارادت، جدایمان کردی
لیاقتی بده تا روضه خوان تو باشم
عنایتی که فقط در امان تو باشم
بگیر دست مرا وقت خسته حالی ها
پری بده به دلم در شکسته بالی ها
مرا به غربت بی انتهای خود بردی
شبی که گوشهی صحن و سرای خود بردی
هنوز ندبهی غم در رواق تو جاری است
هنوز داغ عطش بین باغ تو جاری است
صدای مرثیهی آب آب می آید
صدای گریهی طفل رباب می آید
هنوز علقمه لب تشنهی لب سقاست
هنوز چشم حرم در مصیبتش دریاست
امید اهل حرم می رود به قربانگاه
و یا به سوی منا می رود ذبیح الله
شکسته قلب حرم، یا مجیب می گوید
نگاه خسته ای أین الحبیب می گوید
از آسمان و زمین تیر و دشنه می بارد
ز هر کرانه فقط تیغ تشنه می بارد
صدای نالهی أمن یجیب می آید
صدای روضهی شیب الخضیب می آید
خمیده خواهری انگار می رود از حال
گمان کنم که رسیده حوالی گودال
میان هلهلهی بی امان چه می بیند؟
میان نیزه و تیر و سنان چه می بیند؟
نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
(39)
در کوچه ها نسیم بهشت محرّم است
این شهر بی مجالس روضه جهنّم است
پیراهن سیاه عزاداری شما
زیباترین تجلّی عشق مجسّم است
شکر خدا که هیئتمان باز دایر است
شکر خدا که بر سر این کوچه پرچم است
بیرون ندیده اید زنی ایستاده است؟
بالش شکسته است، قدَش هم کمی خم است
لبخند تلخ فاطمه بر تک تک شما
یعنی خوش آمدید و همان خیر مقدم است
من که ندیدمش دم در، خب شما چطور؟
صد حیف سوی چشم گنهکار ما کم است
پرواز می کنیم از این پیله های تنگ
فصل بلوغ شیعه یقیناً محرّم است
در مجلس عزای امام قتیل اشک
روضه به شور و واحد و نوحه مقدّم است
به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، ماه میهمانی خدا هم با تمام برکاتی که داشت به پایان رسید و تنها حسرت را برای ما به یادگار گذاشت حتی اگر خیلیها از این ماه فیض برده باشند غم بزرگی آنها را فرا خواهد گرفت انس با ماه رمضان و قرآن، روزه داری، شب زنده داریها و کارهای خیری که هزار برابر ماه دیگر دارای فضلیت و ثواب است و درهای بهشت به روی همه گشوده شد؛ در ماه رمضان زمین و آسمان، عرش و کائنات و بهشت با هم پیویند خورده بودند افسوس که این خان بزرگ الهی به پایان رسید.
بر اساس روایات دهه آخر ماه رمضان دارای جایگاه مهم و دارای فضیلت بسیار است؛ اعمال خاصی برای دهه آخر وآخرین شب ماه مبارک رمضان اختصاص داده شده است.
شب آخر ماه مبارک رمضان بسیار مبارک و دارای اعمال و فضیلت بسیار است؛ به جا آوردن غسل، زیارت امام حسین (ع)، خواندن سورههای انعام، کهف و یس، گفتن صد بار أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ
(از خدا آمرزش میجویم و به سوی او میپویم)، خواندن دعایی از امام جعفر صادق (ع)؛ اللَّهُمَّ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ الْقُرْآنَ وَ قَدْ تَصَرَّمَ وَ أَعُوذُ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ یَا رَبِّ أَنْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتِی هَذِهِ أَوْ یَتَصَرَّمَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ لَکَ قِبَلِی تَبِعَةٌ أَوْ ذَنْبٌ تُرِیدُ أَنْ تُعَذِّبَنِی بِهِ یَوْمَ أَلْقَاکَ، خواندن دعاى یا مدبر الامور که در اعمال شب بیست و سوم آورده شده، خواندن دعاهای وداع با ماه رمضان ثواب و فضیلت بسیاری دارد.
سید و شیخ صدوق از جابر بن عبد الله انصارى روایت کرده اند که گفت: رفتم به خدمت حضرت رسول (ص) در جمعه آخر ماه رمضان، چون نظر آن حضرت (ص) بر من افتاد فرمود که اى جابر این آخر جمعه اى است از ماه رمضان پس آن را وداع کن و بگو: اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیَامِنَا إِیَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِی مَرْحُوما وَ لا تَجْعَلْنِی مَحْرُوما پس به درستى که هر که این دعا را در این روز بخواند از دو خصلت نیکو ظفر مىیابد یا به رسیدن به ماه رمضان آینده یا به آمرزش خدا و رحمت بى انتها.
سید بن طاوس و کفعمى نقل کرده از حضرت رسول (ص) که فرمود: هر که در شب آخر ماه رمضان ده رکعت نماز به جا آورد و بخواند در هر رکعت حمد یک مرتبه و قل هو الله أحد ده مرتبه و بگوید در رکوع و سجود ده مرتبه سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ و بعد از هر دو رکعت تشهد بخواند و سلام دهد و، چون از تمام ده رکعت فارغ شد و سلام داد هزار مرتبه استغفار کند بگوید: أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ و بعد از استغفار سر به سجده گذارد و بگوید در حال سجود یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا رَحْمَانَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِیمَهُمَا یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا إِلَهَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ تَقَبَّلْ مِنَّا صَلاتَنَا وَ صِیَامَنَا وَ قِیَامَنَا قسم به حق آنکه مرا براستى به نبوت مبعوث فرموده که جبرئیل مرا خبر داد از اسرافیل از پروردگار خود تبارک و تعالى که سر از سجده بر نداشته باشد که بیامرزد خدا او را و قبول فرماید از او ماه رمضان را و بگذرد از گناهان او الخبر.
این نماز در شب عید فطر نیز روایت شده و لکن در آن روایت است که تسبیح أربع را در رکوع و سجود عوض تسبیح رکوع و سجود بخواند و به جاى اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا تا به آخر دارد اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ تَقَبَّلْ صَوْمِی وَ صَلاتِی وَ قِیَامِی.
گفتنی است: ماه رمضان ماه میهانی خدا دارای فضیلت بسیار است؛ اعمال و کارهای خیر در این ماه هزار برابر ماههای دیگر سال است و شب آخر ماه رمضان بسیار مبارک و حائز اهمیت است.
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده مهربان
اللَّهُمَّ إِنَّکَ قُلْتَ فِی کِتَابِکَ الْمُنْزَلِ شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ وَ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ وَ قَدْ تَصَرَّمَ فَأَسْأَلُکَ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ وَ کَلِمَاتِکَ التَّامَّةِ إِنْ کَانَ بَقِیَ عَلَیَّ ذَنْبٌ لَمْ تَغْفِرْهُ لِی أَوْ تُرِیدُ أَنْ تُعَذِّبَنِی عَلَیْهِ أَوْ تُقَایِسَنِی بِهِ أَنْ لا یَطْلُعَ فَجْرُ هَذِهِ اللَّیْلَةِ أَوْ یَتَصَرَّمَ هَذَا الشَّهْرُ إِلا وَ قَدْ غَفَرْتَهُ لِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ بِمَحَامِدِکَ کُلِّهَا أَوَّلِهَا وَ آخِرِهَا مَا قُلْتَ لِنَفْسِکَ مِنْهَا وَ مَا قَالَ الْخَلائِقُ الْحَامِدُونَ الْمُجْتَهِدُونَ الْمَعْدُودُونَ [الْمُعَدِّدُونَ ] الْمُوَفِّرُونَ [الْمُؤْثِرُونَ ] ذِکْرَکَ وَ الشُّکْرَ لَکَ الَّذِینَ أَعَنْتَهُمْ عَلَى أَدَاءِ حَقِّکَ مِنْ أَصْنَافِ خَلْقِکَ مِنَ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ وَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ أَصْنَافِ النَّاطِقِینَ وَ الْمُسَبِّحِینَ لَکَ مِنْ جَمِیعِ الْعَالَمِینَ،
خدایا تو در کتاب فرو فرستاده ات فرمودی: «ماه رمضان که در آن قرآن نازل شده» ، و این است ماه رمضان که گذشت، به جلوه کریمت، و کلمات کاملت، از تو می خواهم، اگر بر من گناهی باقى مانده، که نیامرزیده اى، یا مى خواهى بر آن عذابم کنى، یا به آن مرا بسنجى، اینکه سپیده امشب طلوع نکند، یا این ماه بگذرد، مگر اینکه آن گناه را از من آمرزیده باشى، اى مهربان ترین مهربانان، خدایا تو را ستایش به همه ستایش هایت آغاز و انجام آن، چه آن ستایش هایى که براى خود گفتى، و چه آنچه آفریدگان ستایش کننده و کوشنده و شمارنده و فراوان بجا آورنده ذکر و سپاست گفته اند، آنان که بر اداى حقّت، یارى شان نمودى، از گروه های آفریدگانت: از فرشتگان مقرّب، و پیامبران، و رسولان، و طبقات گویندگان، و تسبیح کنندگان حضرتت، از همه جهانیان ،
عَلَى أَنَّکَ بَلَّغْتَنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ عَلَیْنَا مِنْ نِعَمِکَ وَ عِنْدَنَا مِنْ قِسَمِکَ وَ إِحْسَانِکَ وَ تَظَاهُرِ امْتِنَانِکَ فَبِذَلِکَ لَکَ مُنْتَهَى الْحَمْدِ الْخَالِدِ الدَّائِمِ الرَّاکِدِ الْمُخَلَّدِ السَّرْمَدِ الَّذِی لا یَنْفَدُ طُولَ الْأَبَدِ جَلَّ ثَنَاؤُکَ أَعَنْتَنَا عَلَیْهِ حَتَّى قَضَیْتَ عَنَّا صِیَامَهُ وَ قِیَامَهُ مِنْ صَلاةٍ وَ مَا کَانَ مِنَّا فِیهِ مِنْ بِرٍّ أَوْ شُکْرٍ أَوْ ذِکْرٍ اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا بِأَحْسَنِ قَبُولِکَ وَ تَجَاوُزِکَ وَ عَفْوِکَ وَ صَفْحِکَ وَ غُفْرَانِکَ وَ حَقِیقَةِ رِضْوَانِکَ حَتَّى تُظَفِّرَنَا [تُظْفِرَنَا] فِیهِ بِکُلِّ خَیْرٍ مَطْلُوبٍ وَ جَزِیلِ عَطَاءٍ مَوْهُوبٍ وَ تُوقِیَنَا فِیهِ مِنْ کُلِّ مَرْهُوبٍ أَوْ بَلاءٍ مَجْلُوبٍ أَوْ ذَنْبٍ مَکْسُوبٍ .
آرى ستایش مى کنم بر اینکه ما را به ماه رمضان رساندى، و حال آنکه نعمت هایت بر عهده ما بود، و بهره ها و احسانت، و نیکی هاى پى در پى ات پیش ما بود، به این خاطر تنها براى تو است آخرین حدّ ستایش، ستایشى جاودان، همواره، پایدار، همیشگى، بى نهایت، تا در ابدیت پایانى نداشته باشد، بزرگ است ثنایت، ما را بر انجام تکالیف ماه رمضان یاری دادى تا از ما روزه و به پا داشتن نمازش را گذراندى، و نیز آنچه از ما در آن انجام گرفته، از کار نیک و سپاس و ذکر، خدایا آن را از ما به نیکوترین پذیرش، و گذشت و عفو و چشم پوشى و آمرزش و خشنودى ات بپذیر، تا جایى که ما را در این ماه، به هر خیر خواسته و شایان عطاى بخشیده شده برسانى، و از هر امر هراسناک و بلاى فرود آمده و گناه پیشه شده نگاه دارى .
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِعَظِیمِ مَا سَأَلَکَ بِهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِکَ مِنْ کَرِیمِ أَسْمَائِکَ وَ جَمِیلِ ثَنَائِکَ وَ خَاصَّةِ دُعَائِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ شَهْرَنَا هَذَا أَعْظَمَ شَهْرِ رَمَضَانَ مَرَّ عَلَیْنَا مُنْذُ أَنْزَلْتَنَا إِلَى الدُّنْیَا بَرَکَةً فِی عِصْمَةِ دِینِی وَ خَلاصِ نَفْسِی وَ قَضَاءِ حَوَائِجِی وَ تُشَفِّعَنِی فِی مَسَائِلِی وَ تَمَامِ النِّعْمَةِ عَلَیَّ وَ صَرْفِ السُّوءِ عَنِّی وَ لِبَاسِ الْعَافِیَةِ لِی فِیهِ وَ أَنْ تَجْعَلَنِی بِرَحْمَتِکَ مِمَّنْ خِرْتَ [خُرْتَ ] [ادَّخَرْتَ ] لَهُ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ جَعَلْتَهَا لَهُ خَیْرا مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ فِی أَعْظَمِ الْأَجْرِ وَ کَرَائِمِ الذُّخْرِ وَ حُسْنِ الشُّکْرِ وَ طُولِ الْعُمْرِ وَ دَوَامِ الْیُسْرِ اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ وَ طَوْلِکَ وَ عَفْوِکَ وَ نَعْمَائِکَ وَ جَلالِکَ وَ قَدِیمِ إِحْسَانِکَ وَ امْتِنَانِکَ أَنْ لا تَجْعَلَهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنَّا لِشَهْرِ رَمَضَانَ حَتَّى تُبَلِّغَنَاهُ مِنْ قَابِلٍ عَلَى أَحْسَنِ حَالٍ ،
خدایا از تو می خواهم، به حق بزرگترین چیزى که یکى از آفریدگانت از تو خواست، از نام های گرامى ات، و ثناى زیبایت، و دعاى خاصت، که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى، و این ماه را بزرگترین ماه رمضانى قرار دهى که بر ما گذشته، از زمانى که ما را به دنیا آوردى تاکنون از جهت برکت در حفظ دینم، و رهایی جانم، و برآمدن حاجتم، و اینکه شفاعتم را در خواسته هایم بپذیرى، و در کامل کردن نعمتت بر من، و برگرداندن پیش آمد بد از من و پوشاندن لباس عافیت به من، و مرا به رحمتت از کسانى قرار دهى، که شب قدر را براى آنان اختیار نمودى، و آن شب را براى آنها بهتر از هزار ماه قرار دادى، در بزرگترین پاداش، و اندوخته هاى با ارزش، و نیکى شکر، و درازى عمر، و پایندگى آسایش، خدایا و از تو مى خواهم به رحمت و بخشش و گذشتت، و نعمت ها و جلالت، و دیرینه احسان و عطایت، اینکه آن را آخرین بهره از ماه رمضان قرار ندهى، تا ما در سال آینده به آن برسانى، آن هم بر پایه بهترین حال،
وَ تُعَرِّفَنِی هِلالَهُ مَعَ النَّاظِرِینَ إِلَیْهِ وَ الْمُعْتَرِفِینَ [وَ الْمُتَعَرِّفِینَ ] لَهُ فِی أَعْفَى عَافِیَتِکَ وَ أَنْعَمِ نِعْمَتِکَ وَ أَوْسَعِ رَحْمَتِکَ وَ أَجْزَلِ قِسَمِکَ یَا رَبِّیَ الَّذِی لَیْسَ لِی رَبٌّ غَیْرُهُ لا یَکُونُ هَذَا الْوَدَاعُ مِنِّی لَهُ وَدَاعَ فَنَاءٍ وَ لا آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِلِقَاءٍ حَتَّى تُرِیَنِیهِ مِنْ قَابِلٍ فِی أَوْسَعِ النِّعَمِ وَ أَفْضَلِ الرَّجَاءِ وَ أَنَا لَکَ عَلَى أَحْسَنِ الْوَفَاءِ إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ اسْمَعْ دُعَائِی وَ ارْحَمْ تَضَرُّعِی وَ تَذَلُّلِی لَکَ وَ اسْتِکَانَتِی وَ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ وَ أَنَا لَکَ مُسَلِّمٌ لا أَرْجُو نَجَاحا وَ لا مُعَافَاةً وَ لا تَشْرِیفا وَ لا تَبْلِیغا إِلا بِکَ وَ مِنْکَ وَ امْنُنْ عَلَیَّ جَلَّ ثَنَاؤُکَ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُکَ بِتَبْلِیغِی شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَنَا مُعَافًى مِنْ کُلِّ مَکْرُوهٍ وَ مَحْذُورٍ وَ مِنْ جَمِیعِ الْبَوَائِقِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَعَانَنَا عَلَى صِیَامِ هَذَا الشَّهْرِ وَ قِیَامِهِ حَتَّى بَلَّغَنِی آخِرَ لَیْلَةٍ مِنْهُ .
و هلال ماهش را همراه بینندگان به سوى آن و اعتراف کنندگان به آن به من بشناسانی در کامل ترین عافیتت، و خوب ترین نعمتت، و گسترده ترین رحمتت، و برجسته ترین نصیب هایت، اى پروردگارم، که برایم پروردگاری غیر او نیست، این وداع نسبت به ماه رمضان وداع فنا و آخرین بهره من از دیدار نباشد، تا آن را در سال آینده به من بنمایانى، در فراخ ترین نعمت ها، و برترین امیدها، درحالی که من براى تو بر پایه بهترین وفاداری باشم، به درستى که تو شنواى دعایى.
خدایا دعایم را بشنو، و به زارى و خوارى و درماندگى، و توکّلم بر خویش رحم کن، من تسلیم توام، امید به موفقیت و سلامت کامل و شرافت و رسیدن به جایگاه رفیع، جز به تو و از جانب تو ندارم، بر من منّت بنه، اى که ثنایت بزرگ، و نام هایت مقدّس است، به رساندنم به ماه رمضان، و درحالى که از هر ناخوشایند و محذورى، و از همه ناگواری ها سالم باشم، ستایش خداى را که بر روزه این ماه، و بپادارى عبادتش ما را یارى نمود تا مرا به آخرین شب آن رساند .
روز جهانی قدس مناسبتی جهانی است که از یک سال پس از انقلاب ایران، در آخرین جمعهٔ ماه رمضان و در حمایت از ملت فلسطین برگزار میشود.[۱]
همچنین در این روز، گروههایی از مسلمانان در نقاط مختلف جهان حمایت خودشان را از مردم فلسطین به نمایش میگذارند.[۲] گروههایی از صهیونیست ها و طرفداران کشور اسرائیل نیز در کشورهای اروپایی و آمریکا، تظاهراتی را علیه این مراسم به راه میاندازند.[۳][۴][۵][۶]
روز قدس روزی رسمی در تقویم جمهوری اسلامی ایران است. با وجود این که رسماً گفته میشود روز قدس در آخرین جمعهٔ رمضان برگزار میشود، به این دلیل که در ایران عید فطر (و پایان رمضان) معمولاً یک یا دو روز دیرتر از دیگر کشورهای مسلمان برگزار میشود، در صورتی که روز آخر ماه رمضان جمعه یا شنبه باشد روز قدس معمولاً یک هفته زودتر برگزار میشود.[نیازمند منبع]
قدس نام عربی اورشلیم است. همچنین روز قدس با یوم یروشالاییم در اسرائیل، (به معنای: روز اورشلیم) که تعطیل رسمی و روز جشن یکپارچهشدن شهر اورشلیم است، متفاوت است.
به پیشنهاد ابراهیم یزدی، وزیر خارجه دولت موقت مهدی بازرگان، نامگذاری آخرین جمعه ماه رمضان به نام روز قدس مطرح گردید.[نیازمند منبع] بازرگان پیرامون چگونگی مطرح شدن روز قدس و اهداف ان میگوید:
سالها قبل از پیروزی انقلاب کشورهای عربی و در راس آن سازمان آزادیبخش فلسطین روزی را در ماه اکتبر که یادآور پیروزی فلسطنیان در دره کرامه بود را روز فلسطین عنوان کردند.
وی در توضیح چگونگی نامگذاری روز فلسطین نزد فلسطینیان گفت: بعد از جنگ چند روز سال ۱۹۶۷ و شکست مصر و سوریه برای اولین بار فلسطینیها توانستند با یک سلسله عملیات نظامی در دره کرامه که مرز اردن و سوریه بود ارتش اسرائیل را به داخل آن منطقه بکشانند و با عملیات چریکی لطمات بسیاری شدیدی علیه اسرائیل وارد کردند.[نیازمند منبع]
وزیر خارجه دولت مهدی بازرگان افزود: به دنبال این پیروزی آن روز تاریخی به «معرکه کرامه» و «روز جهانی فلسطین» عنوان گردید که در ماه اکتبر مراسمی در این روز در همه جا برگزار میشد. وی با بیان اینکه نامگذاری روز فلسطین هویت عربی داشت و مورد استقبال مسلمانان و کشورهای اسلامی قرار نگرفت، اظهارداشت: پس از پیروزی انقلاب در وزارت امور خارجه با دوستانی از جمله آقایان کمال خرازی و علی صادقی تهرانی معاونان سیاسی و بینالملل اینجانب، بحث و تبادل نظر کردیم و در نتیجه پیشنهادی به بنیانگذار انقلاب ارائه کردیم که روز قدس به جای روز فلسطین در آخرین روز جمعه ماه مبارک رمضان قرار گیرد. وی تصریح کرد: علت این که جمعه آخر ماه رمضان را مطرح کردیم به این دلیل بود که دهه آخر ماه رمضان یعنی از ۱۹ تا ۲۷ این ماه در خصوص شب قدر اختلافهایی وجود دارد به همین دلیل جمعه آخر ماه رمضان پیشنهاد شد.[نیازمند منبع]
در ۱۶ مرداد ۱۳۵۸،[۷] پس از بمباران جنوب لبنان توسط نیروهای دفاعی اسرائیل، سید روحالله خمینی بدون اشاره به ابراهیم یزدی، از مسلمانان جهان خواست تا آخرین جمعهٔ ماه رمضان را به عنوان «روز قدس» انتخاب کنند و در این روز همبستگی خود را در حمایت از «حقوق قانونی مردم مسلمان فلسطین» به نمایش بگذارند.
ابراهیم یزدی البته در همان ایام در گفتگوی خود با محمدمهدی جعفری که در کتاب خاطرات وی درج شده از اینکه خمینی بدون اشاره به ابراهیم یزدی از این پیشنهاد استفاده کرد گله میکند[نیازمند منبع]:
.... محسن رفت، من بیرون سالن منزل آقای حاج سید جوادی با دکتر یزدی شروع کردم به صحبت کردن، دکتر یزدی گله میکرد و میگفت: روز قدس را من در نماز جمعه پیشنهاد کردم که آخرین جمعه ماه مبارک رمضان باشد، من به امام این پیشنهاد را کردم، اما وقتی اعلام شد اصلاً اسمی از من نبردند.
من به او گفتم: تو برای اسم این کار را کردی یا برای خدا؟
دکتر یزدی گفت: نه، برای خدا و به خاطر فلسطینیها این کار را کردم.
من گفتم: حالا به نام هر کس که میخواهد تمام بشود، اسم در اینجا مهم نیست…
سید روحالله خمینی در مورد روز قدس گفته بود: «روز قدس فقط روز فلسطین نیست، روز اسلام است؛ روز حکومت اسلامی است. روزی است که باید جمهوری اسلامی در سراسر کشورها بیرق آن برافراشته شود. روزی است که باید به ابرقدرتها فهماند که دیگر آنها نمیتوانند در ممالک اسلامی پیشروی کنند. من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اکرم میدانم، و روزی است که باید ما تمام قوای خودمان را مجهز کنیم.»[۸][۹] همچنین او در شرح جهانی بودن این روز گفت: «روز قدس، جهانی است، و روزی نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است، روز مقابله ملتهایی است که در زیر فشار ظلم آمریکا و غیر آمریکا بودند، روزی است که باید مستضعفین مجهز بشوند، در مقابل مستکبرین، و دماغ مستکبرین را به خاک بمالند… روز قدس، روزی است که باید سرنوشت ملتهای مستضعف معلوم شود باید ملتهای مستضعف در مقابل مستکبرین اعلان وجود بکنند، باید همانطور که ایران قیام کرد، و دماغ مستکبرین را به خاک مالید، و خواهد مالید، تمام ملتها قیام کنند، و این جرثومههای فساد را به زبالهدانها بریزند.»[۱۰] پس از دعوت سید روحالله خمینی، این روز در ایران به عنوان روز جهانی قدس نامگذاری شد.[۱۱][۱۱][۱۲][۱۳]همه ساله در ایران گروههایی از مردم قبل از اقامه نماز جمعه به راهپیمایی در حمایت از مردم فلسطین میپردازند. در شماری از کشورهای اسلامی نظیر ترکیه، اندونزی، بحرین، لبنان و پاکستان و حتی برخی از کشورهای غیر اسلامی نظیر ایالات متحده آمریکا و انگلستان نیز، تظاهراتی در برخی از مراکز اسلامی و با حضور گروهی از مسلمانان و غیرمسلمانان برگزار میشود.
حلول ماه رمضان ماه رحمت و غفران الهی مبارک باد |
ماه رمضان نهمین ماه از ماههای قمری و بهترین ماه سال است ، واژه رمضان از ریشه «رمض» و به معنای شدت تابش خورشید بر سنگریزه است . میگویند چون به هنگام نامگذاری ماه های عربی، این ماه در فصل گرمای تابستان قرار داشت، ماه «رمضان» نامیده شد، ولی از سوی دیگر، «رمضان » از اسماء الهی است. این ماه ماه نزول قرآن و ماه خداوند است و شبهای قدر در آن قرار دارد . فضیلت ماه رمضان بسیار زیاد و نامحدود است . بهترین فرصت برای به دست آوردن کمال و معنویت ؛ ماهی که می توان در آن به تقرب رسید و حقایق را آنگونه که هست نظاره کرد.در این ماه شریف ؛ روحانیت خاصی بر جسم و روح انسان حاکم است و آدم خاکی به واسطه تاثیر این حالات احساسی آسمانی دارد . رمضان ؛ ماه رحمت و غفران الهی است که دریای بیکران لطف و عنایت حضرت دوست در آن جوشش و تلاطم دیگری دارد . رمضان فرصتی استثنایی است که لحظه لحظه آن را باید قدر دانست .برای بهره مند شدن از فیوضات ماه میهمانی خدا باید یک برنامه عبادی روزانه برای خود ترسیم نماییم.در روایات اهل البیت علیهم السلام این برنامه روزانه عبادی برای ما ترسیم شده است . ماه مبارک رمضان را باید گرامی داشت و قدر فرصت ایجاد شده برای ارتباط هر چه بیشتر با رب العالمین را دانست.اگر به فکر نباشیم این اوقات شریف را از کف خواهیم داد.برای استفاده هر چه بیشتر از الطاف ویژه الهی در این ماه شایسته است که از روز اول این ماه شریف یک برنامه دقیق و حساب شده برای خود بریزیم . پیامبر اعظم و فرزندان پاک و مطهرش دستورات و سفارش هایی برای بهره وری هر چه بیشتر از این ماه دارند که می توان آن را در چهار بخش بیان نمود : 1 ـ دعا : سید بن طاووس از امام صادق و امام کاظم علیهم السلام روایت کرده است که فرمود: از اول ماه تا آخر ماه مبارک، بعد از هر فریضه این دعا را بخوان : اَللّهُمَّ ارْزُقْنی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ فی عامی هذا وَ فی کُلِّ عامٍ ... و همچنین بعد از هر فریضه این دعا را بخوان : یا عَلِیُّ یا عَظیمُ یا غَفُورُ یا رَحیمُ ... شیخ کفعمی در مصباح و بلد الامین از حضرت رسول صلی الله علیه وآله نقل کرده اند که آن حضرت فرمود: هر کس این دعا را در ماه رمضان بعد از هر نماز واجب بخواند، خداوند متعال گناهان او را می آمرزد : اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، .... همچنین مرحوم شیخ کلینی در کتاب کافی از ابوبصیر روایت کرده که امام صادق علیه السلام در ماه رمضان این دعا(اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ) را می خواندند . 2 ـ تلاوت قرآن کریم بهترین اعمال در شبها و روزهای ماه مبارک رمضان تلاوت قرآن است زیرا قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شده است، در حدیث آمده هر چیزی را بهاری است و بهار قرآن ماه رمضان است و در ماههای دیگر هر ماهی یک بار ختم قرآن سنت است و اقل آن هر شش روز است ولی در رمضان، هر سه روز یک ختم قرآن سنت است و اگر بتواند روزی یک قرآن ختم کند، خوب است . 3 ـ ذکر و استغفار دعا و ذکر صلوات و استغفار از گناهان، در این ماه بسیار تأکید شده. و نیز گفتن کلمه لا اِلهَ إِلّا اللّه . در روایتی می خوانیم: وقتی ماه مبارک رمضان داخل می شد امام زین العابدین علیه السلام جز به دعا و تسبیح و استغفار و تکبیر، سخن نمی گفت . 4 ـ نماز 1) مستحب است در هر شب از ماه رمضان دو رکعت نماز خوانده شود به این نحو که در هر رکعت بعد از حمد سوره توحید را سه مرتبه بخواند و پس از سلام نماز بگوید : سُبْحانَ مَنْ هُوَ حَفیظٌ لا یَغْفُلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ رَحیمٌ لا یَعْجَلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ قائِمٌ لا یَسْهُو، سُبْحانَ مَنْ هُوَ دائِمٌ لا یَلْهُو. سپس هفت مرتبه تسبیحات اربعه و بعد بگوید: سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ، یا عَظیمُ اِغْفِرْ لِیَ الذَّنْبَ الْعَظیمَ . در پایان نیز ده مرتبه صلوات بفرستد بر پیغمبر و آل او . روایت شده کسی که این دو رکعت نماز را بجا آورد خداوند متعال گناهان زیادی را از او بیامرزد . 2) در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که هر کس در هر شب از ماه رمضان، سوره فتح را در نماز مستحب بخواند، در آن سال از بلاها محفوظ می ماند . 3) بجا آوردن هزار رکعت نماز در طول شبهای ماه رمضان . درباره کیفیت بجا آوردن آن روایات مختلف است ولی آنچه در روایت «علی بن مهران » از امام جواد علیه السلام نقل شده و گروه کثیری از بزرگان آن را پذیرفته اند چنین است : در دهه اول و دوم ماه مبارک رمضان، در هر شبی بیست رکعت نماز خوانده شود (هر دو رکعت به یک سلام) به این نحو که هر شب، هشت رکعتِ آن بعد از نماز مغرب و دوازده رکعت آن، بعد از نماز عشا و در دهه آخر، در هر شبی سی رکعت خوانده شود، هشت رکعت بعد از مغرب و بیست و دو رکعت، بعد از نماز عشا، که در مجموع هفتصد رکعت می شود و باقیمانده آن که سیصد رکعت است در شبهای قدر خوانده شود، یعنی در شب نوزدهم صد رکعت ( به اضافه بیست رکعتی که قبلاً می خواند) و در شب بیست و یکم صد رکعت (به اضافه سی رکعت) و در شب بیست و دوم نیز صد رکعت (به علاوه سی رکعت) که مجموعاً هزار رکعت می شود . 4) به هنگام افطار، صدقه دهد و روزه داران را افطار دهد هر چند در صورت عدم توانایی، به تعدادی خرما یا جرعه ای آب باشد، افطار دادن از مستحبات بسیار مۆکد است که سزاوار است مۆمنان آن را فراموش نکنند . از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که هر کس در ماه رمضان، مۆمن روزه داری را افطار دهد، پاداش آزاد کردن بنده مۆمنی را دارد و سبب آمرزش گناهان او می شود . وقتی که اصحاب پرسیدند، توانِ چنین کاری نداریم، فرمود: آن کس که توان ندارد، مقداری شیر یا قدری آب و یا تعدادی خرما هم بدهد، خداوند به او چنین پاداشی را عطا می کند . |
میلاد نور مبارک ولادت حضرت پیامبر اکرم (ص) و ولادت حضرت امام جعفر صادق(ع)
را برتمام مسلمین جهان تبریک عرض می نمائیم
ماه فرو ماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر با کمال محمد
میلاد مسعود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله – اول عام الفیل / ۱۷ ربیع الاول
آخرین پیامبر الهی در 17 ربیع الاوّل از پدری به نام "عبدالله بن عبدالمطلب" و مادری به نام " آمنه بنت وهب" دیده به جهان گشود و با انوار رخسار و جمال منوّرش، جهان تیره و تاریک، به ویژه عربستان را روشن گردانید. پدرش عبدالله بن عبدالمطلب، پیش از تولد فرزندش محمد(ص)، در حالی که همسرش آمنه، به چنین فرزندی، حامله بود، به همراه سایر بازرگانان قریش، جهت سفر تجاری عازم شام گردید و در بازگشت از شام، در یثرب(مدینه منوّره) بیمار شد و در همان جا درگذشت و توفیق دیدار نوزاد خویش را نیافت. وفات عبدالله، دو ماه و به روایتی هفت ماه پیش از تولد فرزندش حضرت محمد(ص) بود. امّا آمنه، مادر گرامی رسول خدا(ص)، که به تقوا، عفت و پاکیزگی در میان بانوان قریش معروف بود، پس از تولد نور دیدهاش حضرت محمد(ص)، چندان در این دنیای فانی زندگی نکرد. وی، دو سال و چهار ماه و به روایتی شش سال، پس از میلاد رسول خدا(ص)، در بازگشت از یثرب، در مکانی به نام "ابوا" بدرود حیات گفت و در همان مکان مدفون شد. رسول خدا(ص) پس از تولد، در کفالت جدش عبدالمطلب، بزرگ و سید قریش مکه، قرار گرفت. عبدالمطلب جهت شیر دادن نور دیدهاش محمد(ص)، در آغاز وی را به "ثویبه"، آزاد شده ابولهب سپرد ولی پس از مدتی وی را به "حلیمه دختر عبدالله بن حارث سعدیه" واگذار کرد. حلیمه، در ظاهر اگر چه دایه وی بود، ولی در حقیقت به مدت پنج سال از او مراقبت و مادری کرد. پیامبر اسلام(ص) از دوران کودکی دارای دو نام بود. یکی "محمّد" که جد بزرگوارش عبدالمطلب، برای وی برگزید و دیگری "احمد" که مادر ارجمندش آمنه، آن را انتخاب کرده بود. از امام صادق)ع( روایت شد که ابلیس، پس از رانده شدن از رحمت الهی، میتوانست به هفت آسمان رفت و آمد کند و خبرهای آسمانی را گوش دهد، تا این که حضرت عیسی (ع) دیده به جهان گشود، از آن پس، ابلیس از سه آسمان فوقانی ممنوع شد و تنها در چهار آسمان پایینتر، رفت و آمد میکرد. ولی چون حضرت محمد(ص) به دنیا آمد، ابلیس از تمام آسمانها رانده شد و رفت و آمدش ممنوع گردید و غیر از او، تمامی شیاطین نیز با تیرهای شهاب از آسمان رانده شدند. هم چنین روایت شده است که هنگام ولادت فرخنده حضرت محمد(ص)، ایوان کسری شکاف برداشت و چند کنگره آن فرو ریخت و آتش آتشکده بزرگ فارس خاموش شد؛ دریاچه ساوه خشک گردید؛ بتهای مکه سرنگون شدند؛ نوری از وجود آن حضرت به سوی آسمان بلند شد که شعاع آن فرسنگها را روشن کرد؛ انوشیروان، پادشاه ساسانی ایران و مؤبدان بزرگ دربار وی، خوابهای وحشتناکی دیدند؛ پس از استقرار در زمین، گفت: اَللّهُ أکْبَرُ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ کَثیراً، سُبْحانَ اللّهِ بُکْرَهً وَ أصیلاً. گفتنی است که تاریخ نگاران و سیره نویسان شیعه و اهل سنت، با این که در سال و ماه تولد آن حضرت، اتفاق نظر داشته و میگویند که آن حضرت در اوّل عام الفیل، برابر با سال 570 میلادی و در ماه ربیع الاوّل دیده به جهان گشود، ولی درباره روز تولد وی، اختلاف نظر دارند. شیعیان، معتقدند که رسول خدا(ص) در روز جمعه، مصادف با 17 ربیع الاوّل، به دنیا آمد و اهل سنت میگویند که تولد وی، روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاوّل بوده است.اما از این که سال تولد پیامبر(ص) را "عام الفیل" مینامند، بدین جهت است که دو ماه و هفده روز پیش از تولد پیامبر)ص، یعنی در نخستین روز محرم سال 570 میلادی، فیل سواران "ابرهه" به مکه هجوم آورده و قصد نابودی کعبه و مسجدالحرام را نمودند ولی با معجزه شگفت الهی سرکوب شدند.
17 ربیع الاول - زادروز فرخنده امام جعفر صادق (ع) - سال 83 هجری قمری
امام جعفر صادق (ع) در روز جمعه، به هنگام طلوع فجر و به روایتی در روز دوشنبه، هفدهم ربیعالاوّل سال 83 قمری دیده به جهان گشود و عالم انسانی را با انوار طیّبه خویش تابناک نمود. پدرش امام محمد باقر)ع ( وی را به نام عموی نیاکانش جعفر طیّار(ع)، "جعفر" نام نهاد. حضرت جعفر بن محمد(ع) دارای یک کنیه معروف به نام "ابوعبدالله" و دو کنیه غیر معروف به نامهای " ابواسماعیل" و " ابوموسی" بود. هم چنین، دارای القابی چند بود که معروفترین آنها عبارت است از: صادق، صابر، طاهر و فاضل.
شیعیان و محبّان اهل بیت(ع)وی را به " صادق آل محمد(ص) " میشناسند. زیرا آن حضرت، هرگز سخنی جز راست و درست، چیزی نفرمود. پدر ارجمندش ،امام محمد باقر (ع) است که نَسَب وی با دو واسطه به امیر مؤمنان حضرت علی (ع) و با سه واسطه به پیامبر اکرم (ص) منتهی میگردد.
مادر گرامی امام جعفر صادق (ع)، فاطمه، معروف به " اُمّ فروه" از زنان نیکو سرشت، نیکوکار و نیکورفتار عصر خویش بود. این بانوی باتقوا و متدّین، از جهت فضیلت و منقبت، سرآمد زنان روزگار خود به شمار میآمد و امام صادق(ع) در شأن و مقام وی فرمود: مادرم از زنانی بود که ایمان داشت، تقوا پیشه کرده و نیکوکاری مینمود و خدا، نیکوکاران را دوست دارد.
امام جعفر صادق (ع) به مدت دوازده سال، حیات با برکت جدّ گرامیاش امام زین العابدین (ع) را درک کرد و از مکتب تربیتی و علمی وی بهره وافر یافت. هم چنین، آن حضرت به مدت 32 سال از وجود شریف پدرش امام محمد باقر (ع) برخوردار بود و در تمام رویدادهای مهم در کنار پدر ارجمندش قرار داشت. مدت امامت امام جعفر صادق(ع)، 33 سال و ده ماه (از ذی حجه سال 114 تا 25 شوال سال 148 قمری) بود و در ایّام زندگی با برکت خویش با خلافت غاصبانه چند تن از خلفای اموی و دو تن از خلفای عباسی به شرح ذیل معاصر بود:
1- عبدالملک بن مروان (65 – 86 ق )
2- ولید بن عبدالملک (86 - 96 ق )
3- سلیمان بن عبدالملک (96 – 99)
4- عمر بن عبدالعزیز (99 - 101 ق )
5- یزید بن عبدالملک (101 - 105 ق)
6- هشام بن عبدالملک (105 - 125 ق )
7- ولید بن یزید (125 - 126 ق )
8- یزید بن ولید (126 - 126 ق )
9- مروان بن محمد (126 - 132 ق ) 10
- ابوالعباس سفاح (132 - 136 ق )
11- منصور دوانقی (136 - 158 ق )
گفتنی است که نُه نفر اوّل از طایفه بنی امیه و دو نفر آخر از خاندان بنی عباس بودند و آن حضرت از هر دو طایفه، سختیها و بیمهریهای فراوانی دید؛ اما چون آن امام بزرگوار در انتهای دوران خلافت ستم کارانه امویان و در آغاز خلافت فریبکارانه عباسیان میزیست، فرصت مناسبی به دست آورد تا در زمان انتقال خلافت از یک طایفه غاصب، به طایفه غاصب دیگر و سرگرم شدن آنان به یکدیگر، مکتب اهل بیت (ع) را به مسلمانان بشناساند و زمینه ترویج و تبلیغ این مکتب را مهیّا سازد و از این راه، بیشترین بهره را نصیب اسلام و مسلمانان نماید.
آن حضرت با تشکیل حوزه علمیه و تعلیم شاگردانی مبرز، چون هشام، زراره و محمد بن مسلم، تحول شگرفی در جهان اسلام و مذهب شیعه پدید آورد و جهانیان را با اسلام ناب محمدی (ص) و مکتب حیات بخش اهل بیت (ع) آشنا ساخت. به همین جهت، وی را پایه گذار مذهب "امامیه" دانسته و شعیان امامی اثناعشری را " شیعه جعفری" میگویند. سرانجام این امام همام، در 65 سالگی به وسیله زهری که منصور دوانقی، به واسطه عوامل و مزدوران خود در مدینه، به آن حضرت خورانید، مسموم شد و به خاطر شدت زهر، به شهادت رسید. تاریخ شهادت وی، 25 شوال سال 148 قمری میباشد. امام موسی کاظم (ع) به همراه سایر فرزندان امام جعفر صادق (ع)، بدن مطهر پدر را پس از غسل، کفن و نماز، در جوار قبر پدر و جدش و عموی پدرش در قبرستان بقیع به خاک سپردند.
برگزاری بزرگترین مجلس مذهبی روستای بادجان بابی تدبیری بعضی ازسرپرستان جدیدهییت حضرت ابوالفضل (ع)امسال به کمارفت.
چه کسی بایدپاسخگوی این بی سلیقگی باشد؟
اطلاعیه
به اطلاع مردم شریف روستای بادجان می رساندبه دلیل وضع اقتصادی نامطلوب مردم عزیزمراسم همایش سه ساله های حسینی (کانون یادیاران) امسال برگزارنمی گرددوهزینه آن بین نیازمندان تقسیم می گردد.لازم به ذکراست دوستانی که نیازمندی راازمردم روستامی شناسندباشماره اینجانب تماس بگیرندومعرفی نمایندتادرحدتوان کمک نماییم.
09120622503 احمدی
به نظرشماکانون فرهنگی یادیاران باوجودمسایل پیش آمده درهییت حضرت ابوالفضل (ع)(اسراربرتغییرمدیریت واعلام آمادگی گزینه های غیرحرفه ای وباتوجه به عملکردضعیف کاندیدهادردوره های قبل)فعالیت خودرادرحسینیه حضرت رقیه(س)ادامه دهدیاخیر؟
باارسال پیامک به سامانه5000232636مارادراین امریاری کنید.
مادرمهربانم، آهنگ صدایت، زیباترین ترانه زندگیام، نفس هایت، تنها بهانه نفس کشیدنم و وجودت تنها دلیل زنده بودنم شد. روزت مبارک.
مادر بودن سخت ترین و پرمشقت ترین کار دنیا است که
تا آخر عمر هم بازنشستگی ندارد
و تنها حقوقی که بابت آن طلب میکند اندکی عشق است،
مادرم تو را عاشقانه دوست دارم
و با تمام وجودم به تو عشق می ورزم
ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال ١٧٣ هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت.
در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.
یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد.
این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبیت (ع) را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت(س) معصومه را نیز مسموم کردند.
به هر حال ، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س)بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است.
بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى کشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربیع الاول سال ٢٠١ هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.
آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.
سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربع الثانى» سال ٢٠١ هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد دراین که چه کسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد.
آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن بگویند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند.بنا به گفته بعضی از علما به نظر مى رسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا که معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است.
پس از دفن حضرت معصومه(س) موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد(ع) به سال ٢٥٦ هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (ع). و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت وامامت شد."آفتاب" سالروز وفات آن حضرت را به تمام عاشقان حضرتش تسلیت می گوید.
احادیثی پیرامون حضرت معصومه(س)
قال الصادق علیه السلام:
ان للّه حرماً و هو مکه ألا انَّ لرسول اللّه حرماً و هو المدینة ألا وان لامیرالمؤمنین علیه السلام حرماً و هو الکوفه الا و انَّ قم الکوفة الضغیرة ألا ان للجنة ثمانیه ابواب ثلاثه منها الى قم تقبض فیها اموأة من ولدى اسمها فاطمه بنت موسى علیهاالسلام و تدخل بشفاعتها شیعتى الجنة با جمعهم
خداوند حرمى دارد که مکه است پیامبر حرمى دارد و آن مدینه است و حضرت على (ع) حرمى دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از 8 درب بهشت سه درب آن به قم باز مى شود - زنى از فرزندان من در قم از دنیا مى رود که اسمش فاطمه دختر موسى (ع) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت مى شوند.
عن سعد عن الرضا(ع) قال:
یا سعد من زارها فله الجنة
ثواب الأعمال و عیون اخبار الرضا(ع): عن سعد بن سعد قال: سالت اباالحسن الرضا(ع) عن فاطمه بنت موسى بن جعفر (ع) فقال:
من زارها فله الجنة
امام رضا (ع) فرمود- کسى که حضرت فاطمه معصومه را زیارت کند پاداش او بهشت است .
کامل الزیارة:عن ابن الرضا علیهماالسلام قال:
من زار قبر عمتى بقم فله الجنة
امام جواد - کسى که عمه ام را در قم زیارت کند پاداش او بهشت است .
امام صادق (ع):
من زارها عارفاً بحقّها فله الجنة (بحار ج ٤٨ صفحه ٣٠٧)
امام صادق (ع) کسى که آن حضرت را زیارت کند در حالى که آگاه و متوجه شأن و منزلت او باشد بهشت پاداش اوست .
امام صادق (ع):
«الّا انَّ حرمى و حرم ولدى بعدى قم» (بحار ج ٦٠ صفحه ٢١٦ )
امام صادق (ع) - آگاه باشید که حرم و حرم فرزندان بعد از من قم است
جایگاه حضرت معصومه(س)
لقب «معصومه» را امام رضا(ع) به خواهر خود عطا فرمود:آن حضرت در روایتى فرمود:
«مَنْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زَارَنى.» (ناسخ التواریخ، ج ٣، ص ٦٨، به نقل از کریمه اهل بیت، ص ٣٢)
«هرکس معصومه را در قم زیارت کند،مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.»
این لقب، که از سوى امام معصوم به این بانوى بزرگوار داده شده، گویاى جایگاه والاى ایشان است.
امام رضا(ع) در روایتى دیگر مى فرماید:
شرح شهادت امام رضا (ع) در منابع اسلامی
در روایتی از اباصلت آمده است: «مأمون، امام رضا (ع) را فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.»
درباره نحوه شهادت امام رضا (ع)، بیشتر عالمان شیعه و همچنین تعداد زیادی از علمای اهل سنت، قائل هستند که آن حضرت مسموم و شهید شده است. البته درباره عامل شهادت امام هشتم، اختلافنظرهایی وجود دارد؛ اما قول مشهور این است که آن حضرت، توسط «مأمون» خلیفه عباسی مسموم و به شهادت رسید.
برخی از علمای اهل سنت بر این نظرند که مأمون، امام رضا (ع) را مسموم نکرده است و برای این گفته خود دلائلی هم ذکر میکنند. از جمله آن دلائل این است که مأمون دختر خود را به همسری امام جواد (ع) درآورد. مأمون به برتری امام رضا (ع) در برابر علما استدلال میکرد. بعد از درگذشت امام رضا (ع) مأمون بسیار ناراحت و غمگین بود و...
در ادامه خواهیم گفت که به هیچ یک از دلائل در این رابطه نمیتوان استناد کرد.
همچنین عدهای از علمای اهل سنت نیز بر این باورند که امام رضا (ع) مسموم شده است و عامل جنایت، عباسیان اما شخصی غیر از مأمون، بوده است. برای مثال؛ ابنجوزی میگوید: «وقتی عباسیان دیدند خلافت از دست آنها خارج شد (به واسطه ولایتعهدی) و به دست علویان افتاد، امام رضا (ع) را مسموم کردند.» این قول نیز چندان صحیح به نظر نمیرسد؛ زیرا «بیشتر مورخان و راویان اجماع دارند که مأمون سم را به امام (ع) داده نه غیر او.»
همچنین روایات مستندی از امام رضا (ع) وارد شده است که در آن، حضرت شهادت خود را پیشگویی کرده و عامل این جنایت را مأمون دانسته است. امام رضا (ع) به هرثمة بن اعین میگوید: «موقع مرگ من فرا رسیده است. این طاغی (مأمون) تصمیم گرفته مرا مسموم کند...»
عدهای از پژوهشگران معتقدند که شورش عباسیان در بغداد و تصمیم مأمون برای حضور در این شهر، سبب شد تا اطرافیان این خلیفه به وی هشدار دهند که در نبود وی و حضور ولیعهد ـ که منظور امام رضا (ع) بود ـ کار حکومت به مشکل برخواهد خورد و به همین دلیل، مأمون، امام رضا (ع) را به شهادت رساند.
به نظر میرسد انگیزه اصلی مأمون در به شهادت رساندن امام رضا (ع) همین مطلبی باشد که ذکر شد. چرا که قیام عباسیان در بغداد جز به خاطر ترس از روی کار آمدن علویان نبوده است.
طبری مینویسد: «مأمون نامهای به بنیعباس در بغداد نوشت و مرگ علی بن موسی (ع) را به آنان اعلام کرد و از آنان خواست که به اطاعت او درآیند؛ زیرا دشمنی آنان با او جز با بیعت وی با علی بن موسی (ع) نبوده است.»
از دیگر موجباتی که مورخان در قتل امام رضا (ع) ذکر کردهاند، کینهای میدانند که مأمون از امام رضا (ع) به دل گرفته بود. طبرسی مینویسد: «علتی که موجب شد مأمون، امام رضا (ع) را به شهادت برساند، این بود که آن حضرت بیمحابا (و بدون ترس) حق را در برابر مأمون اعلام میکرد. در بیشتر موارد در مقابل او قرار میگرفت که موجب عصبانیت و کینه او می شد...»
همانگونه که بیان شد، از نظر روایات شیعی، شکی نیست که مأمون، حضرت رضا (ع) را مسموم کرد. اما اینکه کیفیت این عمل چگونه بوده است، چند نوع روایت وجود دارد که به آنها اشاره میکنیم.
روایتی را شیخ مفید از عبدالله بن بشیر نقل کرده که عبدالله گفت: «مأمون به من دستور داد که ناخنهای خود را بلند کنم ... سپس مرا خواست و چیزی به من داد که شبیه تمر هندی بود و به من گفت: این را به همه دو دست خود بمال ... سپس نزد امام رضا (ع) رفت و به من دستور داد که انار برای ما بیاور. من اناری چند حاضر کردم و مأمون گفت: با دست خود آن را بفشار.
من فشردم و مأمون آن آب انار را با دست خود به حضرت خورانید و همان سبب مرگ آن حضرت شد و پس از خوردن آن آب انار، دو روز بیشتر زنده نماند.»
روایت دیگری را شیخ مفید از محمد بن جهم ذکر کرده که می گوید: «حضرت رضا (ع) انگور دوست میداشت. پس قدری انگور برای حضرت تهیه کردند. در حبههای آن به مدت چند روز سوزنهای زهرآلود زدند. سپس آن سوزنها را کشیده و نزد آن بزرگوار آوردند ... آن حضرت از آن انگورهای زهرآلود بخورد و سبب شهادت ایشان شد.»
روایتی از اباصلت هروی نیز نقل شده که می گوید: «مأمون، امام رضا (ع) را فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.»
بنابراین، ادلهای که اهل سنت ذکر کردهاند که مأمون امام رضا (ع) را به شهادت نرسانده بیاساس است؛ چرا که مأمون فردی بود که به خاطر حکومت، برادرش امین را به قتل رساند و محبوبیت امام رضا (ع) در نزد او از برادرش بیشتر نبود. و گریه ظاهری او بعد از مرگ امام (ع) به جهت منحرف کردن اذهان علویان و طرفداران امام رضا (ع) بوده است.