.........................................................................................

پیامبر صلى الله علیه و آله:

یُؤتى بِأَحَدٍ یَومَ القیامَةِ یوقَفُ بَینَ یَدَىِ اللّه  وَیُدفَعُ إِلَیهِ کِتابُهُ فَلایَرى حَسَناتِهِ فَیَقولُ: إِلهى، لَیسَ هذا کِتابى فَإِنّى لاأَرى فیها طاعَتى؟! فَیُقالُ لَهُ: إِنَّ رَبَّکَ لایَضِلُّ وَلایَنسى ذَهَبَ عَمَلُکَ بِاغتیابِ النّاسِ ثُمَّ یُؤتى بِآخَرَ وَیُدفَعُ إِلَیهِ کِتابُهُ فَیَرى فیهِ طاعاتٍ کَثیرَةً فَیَقولُ: إِلهى ما هذا کِتابى فَإِنّى ما عَمِلتُ هذِهِ الطّاعاتِ فَیُقالُ: لأَِنَّ فُلانا اغتابَکَ فَدُفِعَت حَسَناتُهُ إِلَیکَ؛

روز قیامت فردى را مى آورند و او را در پیشگاه خدا نگه مى دارند و کارنامه اش را به او مى دهند، اما حسنات خود را در آن نمى بیند. عرض مى کند: الهى! این کارنامه من نیست! زیرا من در آن طاعات خود را نمى بینم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مى کند و نه فراموش. عمل تو به سبب غیبت کردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد دیگرى را مى آورند و کارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسیارى را مشاهده مى کند. عرض مى کند: الهى! این کارنامه من نیست! زیرا من این طاعات را بجا نیاورده ام! گفته مى شود: فلانى از تو غیبت کرد و من حسنات او را به تو دادم.

 

ورنه موش دزد ،در انبان ماست

گندم اعمال چهل ساله کجاست

اول ای جان دفع شر موش کن

بعد از آن درجمع گندم کوش کن

.............................................................................