............................................................

وداع با رهبر

خورشید فروزان عالم اسلام و ستاره درخشان عالم عرفان و فقاهت، سرور مجاهدان راه حق، رهبر کبیرانقلاب و بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی رحمه الله پس از سال ها مبارزه در راه حق و متجلی ساختن اسلام ناب محمدی و خدمت صادقانه به مردم، در شامگاه 13 خرداد 1368 به ملکوت اعلی پیوست و جهانی را در سوگ خود نشاند.

سال ها می گذرد، حادثه ها می آید

انتظار فَرَج از نیمه خرداد کشم

 

وصیت نامه الهی ـ سیاسی

امام خمینی رحمه الله سال ها قبل از رحلت خویش، در تاریخ 26 بهمن ماه 1361، وصیت نامه الهی ـ سیاسی خویش را تنظیم نمودند که حاوی اصول و اندیشه های آن حضرت، خطاب به تمام اقشار جامعه است که تاکنون که دو دهه از نوشتن آن می گذرد، توجه و عمل کردن به مطالب آن، رهگشای بسیاری از مشکلات جامعه خواهد بود.

دیدگاه امام خمینی درباره مقام معظم رهبری

14 خرداد 1368 روزی است که آیت اللّه خامنه ای توسط مجلس خبرگان به جانشینی آن عزیز سفرکرده، به سِمَت رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب گردیدند. قبل از رحلت، امام خمینی رحمه الله دربیاناتی در مورد آیت اللّه خامنه ای چنین فرموده بودند که: «جناب عالی رایکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و شما را چون برادری که آشنا به مسایل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت فقیه جدا جانب داری می کنید، می دانم» و «در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی، از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید، روشنی می دهید».

 

امام و شعر

حضرت امام خمینی رحمه الله در کنار مسایل سیاسی و اجتماعی که نیاز به روحیه ای قوی و انعطاف ناپذیر دارد، دارای ذوقی سرشار از زیبایی ها بود. ایشان از دوران جوانی، اشعاری عرفانی و گاه سیاسی و اجتماعی سروده بودند که متأسفانه در یورش های رژیم شاه مفقود گردیده است. ایشان پس از پیروزی انقلاب نیز سروده هایی دارند که در قالب غزل، دوبیتی، رباعی و.. می باشد و در آثاری با نام های سبوی عشق، محرم راز، نقطه عطف و دیوان اشعار به چاپ رسیده است.

توفان فصل سرخ

کجاست آن که در این فصل سرخ، توفان کرد

کجاست آن که دلم را شکوفه باران کرد

کجاست آن که در گدازه های عطش

به بزم ساده و زیبای عشق مهمان کرد

کجاست آن که شبی زخم داغ داران را

به بوی مرهم جادوی عشق درمان کرد

کجاست آن که شب سرد غربت ما را

به یک نگاه خداگونه نورباران کرد

کجاست آن که به اندوه رفتنش ناگاه

هزار قافله عشق را پریشان کرد

کجاست آن که پیام آور شکفتن بود

چه کس بهارمرا زیرا خاک پنهان کرد

دلم قرار نمی گیرد این چه غوغایی است

کجاست آن که در این فصل سرخ توفان کرد

 

حمداللّه رجایی بهبهانی

راهت ادامه دارد

خوشا که خط عبور تو را ادامه دهیم

شعاع چشم تو را، تا خدا ادامه دهیم

دوباره خواب شرم را بیاشوبیم

به رغم خوف و خطر، جاده را ادامه دهیم

بیا به سنت پیشینیان کمر بندیم

که یا ز پای درآییم یا ادامه دهیم

اگر زمرز زمین و زمان فرا رفتی

تو را در آن سوی جغرافیا ادامه دهیم

 

قیصر امین پور

  

شعررحلت امام خمینی(ره)

.........................................................................


گل رفت و شمیم خوشش اینجاست هنوز

بلبل به هوا ی گل چه شیداست هنوز

رفتی ز جهان اگر چه ای روح خدا

لیکن علم مهر تو بر پاست هنوز

رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد


تا از تن تبدار زمین روح خدا رفت / بالندگی از همت عنقایی ما رفت

آن ابر که گل هم قدم بارش او بود / سیراب نکرده عطش دشت، چرا رفت؟



با آمدنت بهار دل پیدا شد / بلبل به نوا آمد و گلها وا شد

ای کاش که رفتنت نمی دیدم من / با رفتن تو قیامتی بر پا شد . . .


می سوخت چو شمع تا سحر در شب مرگ

بشکفت گل از گل رخش در تب مرگ

آرامتر از همیشه با یاد خدا

گل خنده زد و نهاد لب بر لب مرگ . . .


هر دل شد حجله ای برای غم تو / هر دیده چو دجله است در ماتم تو

از یاد نرفته ای که دلها با توست / دل نیست مگر دلی که شد همدم تو . . .


دل به عشق اش داده ام دلداده ام

بَهراین دل، دل فکاری گریه کن

می رسد خرداد و داد از یاد ِاو

کی توانم بردباری، گریه کن . . .


افسوس که نو بهار آخر گردید

آن باغ پر از شکوفه پر پر گردید

اندوه ، اندوه از فراق آن گل

کز بوی خوشش جهان معطر گردید . . .


دنیا به عزای تو یتیمانه گریست

هر مرد و زن و عاقل و دیوانه گریست

من کودک معصوم یتیمی دیدم

آنروز چه مظلوم و غریبانه گریست . . .


تصویر تو را چو خاک در قاب گرفت

آئینه شکست و گریه بر آب گرفت

ای هم نفسم نماز آیات بخوان!

خورشید به گل نشست و مهتاب گرفت


تنها نه دل و سینه و سر میسوزد

خورشید و ستاره و قمر می سوزد

هر شب که به گلزار تو آیم بینم

از داغ تو لاله تا سحر می سوزد


هر کجا پا بنهی حسن وی آنجا پیداست

هرکجا سر بنهی سجده‏گه آن زیباست

همه سرگشته آن زلف چلیپای ویند

در غم هجر رُخش، این همه شور و غوغاست


گریه کن ابربهاری گریه کن

بامن از این سوگواری گریه کن

دل ندارد طاقت هجران او

بادل من خود به یاری گریه کن


تو بودی مظهری از استقامت

کلامت ثابت و بود با صلابت

تو رفتی با دلی آرام به باقی

پیامت ماند ولی جای تو خالی


بنویس از غم آیینه و گل

بنویس از سپر سینه و گل

بنویس عشق دگرگون شده است

چهره آیینه گلگون شده است

بنویس از غم هجران بنویس

باز از داغ جماران بنویس


ذرّات وجود، عاشق روی وی‏اند

با فطرت خویشتن، ثناجوی وی‏اند

ناخواسته و خواسته دلها همگی

هر جا که نظر کنند، در سوی وی‏اند


درفراق چهرۀ مـولای خویش

نایدازمن هیچ کاری گریه کن

چون دهم شرح غم اش را با کسی

تا همیشه، سوگواری گریه کن


بر دل من چو می نهی داغ فراق خود چه غم

هر چه نهی بنه که من سر با رضات می نهم

خون جگر چه می شود، کاسه به کاسه سر به سر

از سر مژه می چکد ، قطره به قطره نم به نم


زخمی‏که‏ به ‏قلب‏ شیشه‏ هامان‏جاری‏است

در خونرگ سبز ریشه ‏هامان جاری است

با حنجره بریده هم می‏خوانیم

فریاد تو در همیشه ‏هامان جاری است


با رفتن تو ترانه بی‏مفهوم است

منظومه عاشقانه بی‏مفهوم است

باید که چو ابر روز و شب گریه کنیم

لبخند در این زمانه بی‏مفهوم است


بغض به سینه می رود پهنه به پهنه لب به لب

اشک زدیده می رود چشمه به چشمه، یم به یم

همچو هزار در غمت شاخه به شاخه، گل به گل

ناله زدل برآورم سینه به سینه، دم به دم

بر سر زلف عقده با حوصله شان می کشم

حلقه به حلقه مو به مو، طره به طره خم به خم

رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد

...........................................................